خلاصه کتاب قدم زدن روی ماه با اینشتین

خلاصه کتاب قدم زدن روی ماه با اینشتین اثر جاشوا فوئر


خلاصه کتاب ” قدم زدن روی ماه با اینشتین ” اثر ” جاشوا فوئر ”
Moonwalking with Einstein by Joshua Foer

5 امتیاز از مجموع 1 نظری که ثبت شده. نظر خود را بنویسید و الماس بگیرید!

این کتاب درباره چیست؟

کتاب قدم زدن روی ماه با اینشتین ما را در مسیر نویسنده برای تبدیل شدن به قهرمان حافظه آمریکا همراهی می‌کند. در این مسیر، او توضیح می‌دهد که حافظه‌ای فوق‌العاده تنها در اختیار عده‌ای خاص نیست؛ بلکه برای همه ما قابل دسترسی است. این کتاب بررسی می‌کند که حافظه چگونه کار می‌کند، چرا در به خاطر سپردن اطلاعات از نیاکانمان ضعیف‌تر هستیم و تکنیک‌های خاصی را برای بهبود حافظه توضیح می‌دهد.

(USA Memory Champion (قهرمان حافظه آمریکا) مسابقه‌ای سالانه در ایالات متحده است که در آن شرکت‌کنندگان توانایی‌های خود در به خاطر سپردن حجم زیادی از اطلاعات را به نمایش می‌گذارند. شرکت‌کنندگان باید در آزمون‌هایی مثل حفظ کردن و بازگو کردن فهرست‌های طولانی از اعداد، ترتیب دقیق کارت‌های بازی، چهره‌ها و نام‌ها و همچنین متون پیچیده مهارت خود را نشان دهند. هدف این مسابقات شناسایی بهترین حافظه و تکنیک‌های تقویت حافظه است.)

چه کسانی باید این کتاب را بخوانند؟

  • هر کسی که شماره تلفن همسر یا بهترین دوستش را نمی‌تواند به خاطر بسپارد
  • هر کسی که می‌خواهد در یک مهمانی با دانش گسترده‌اش دیگران را تحت تأثیر قرار دهد
  • هر کسی که در به‌خاطر سپردن اسامی مشکل دارد

نویسنده این کتاب کیست؟

جاشوا فوئر فارغ‌التحصیل دانشگاه ییل و یک روزنامه‌نگار علمی مستقل است. آثار او در نشریاتی چون نیویورک تایمز، نشنال جئوگرافیک و واشنگتن پست منتشر شده‌اند.

چگونه قدرت حافظه خود را تقویت کنید

آن‌هایی که حافظه ضعیفی دارند و به مدد یک ضربدر روی دستشان و یا نخی گره زده شده روی انگشت‌شان، چیزی را به یاد می‌آورند، بهتر این موضوع را درک می‌کنند؛ اینکه عده‌ای نخبه، زاده می‌شوند و باقی آدم‌ها باید برای به خاطر آوردن هر چیزی زمین و زمان را به هم بدوزند.

اما این تصور، کاملا اشتباه است؛ گاهی باورهای عمومی، تیشه به ریشه بسیاری از حقیقت‌های علمی و اثبات‌شده دنیا می‌زند که جبرانش مکافات می‌شود.

اما حقیقت آن است که هر کسی، می‌تواند با تمرین، مهارت و توانایی به یاد آوردن هرچیزی حتی اطلاعات پیچیده را در خود ایجاد کند. تنها کاری که برای تقویت حافظه باید انجام داد، یادگیری چندین تکنیک ساده اما در عین حال تاثیرگذار بر روی توانایی ذهن‌تان است. در این خلاصه کتاب با برخی از این تکنیک‌ها آشنا خواهید شد.

در این خلاصه کتاب به موارد زیر نیز پرداخته می‌شود:

  • حافظه شما چگونه کار می‌کند؟
  • چرا هنر حافظه، نسبت به زمان‌های باستان، کمرنگ‌تر شده است؟
  • حافظه تخصصی چه هست و چگونه می‌توان آن را تقویت کرد؟

ظرفیت حافظه‌ ما ثابت نیست

آیا تابه‌حال کسی را دیده‌اید که در به خاطرسپاری اسم‌ها و یا محتواهای مختلف و یادآوری حجم وسیعی از اطلاعات، استعداد عجیبی داشته باشد؟ آیا در آن شرایط این فکر به ذهن‌تان خطور کرده که شاید شما هم بتوانید همان کار را انجام دهید؟

این خواسته، یک رویای ناشدنی نیست چون هر کسی بر روی این کره خاکی می‌تواند قدرت حافظه خود را تقویت کند؛ هرکسی!

تنها کاری که باید بکنید این است که یاد بگیرید چگونه از ظرفیت مغزتان به درستی استفاده کنید.

مهم نیست استعداد داشته باشید یا نه، زیرا هرکسی با تمرین می‌تواند قدرت حافظه خود را بیشتر کند.
  • حلقه‌ آوایی

یکی از روش‌های رسیدن به حافظه قوی و استفاده‌ درست از آن، روش حلقه‌ آوایی (Phonological Loop) است. در یک حلقه آوایی، اطلاعات آوایی یعنی صدای زبان گفتاری یا شنیداری، از طریق یک چرخه تکرار در ذهن ثبت می‌شود. در این روش باید چیزهایی که می‌خواهید به یاد بسپارید را برای خودتان تکرار کنید.

این روش، در آزمایش کلاسیکی که توسط روانشناسی به نام کی.ای.اریکسون (K. A. Ericsson)، و همکارش بیل چِیس (Bill Chase) انجام گرفت، بررسی شد. شرکت‌کننده این آزمایش، فردی بود که در مقطع کارشناسی تحصیل می‌کرد. وظیفه او این بود که ارقامی را پس از به خاطر‌سپاری، برای آن‌ دو محقق تکرار کند.

در ابتدا، او تنها می‌توانست حدود ۷ رقم را در حلقه‌ آوایی خود به خاطر بسپارد که این عدد به عنوان متوسط شناخته می‌شود. اما بعد از ۲۵۰ ساعت تمرین، شرکت کننده این آزمایش قادر شد که حافظه‌ خود را تا ۱۰ برابر تقویت کند.

  • تخصص در یک حوزه

به غیر از روش حلقه‌ آوایی، شما می‌توانید با متخصص شدن در یک حوزه، حافظه‌ خود را در آن حوزه تقویت کنید. دانشمندان در دهه‌ ۲۰ میلادی، توانایی‌های ذهنی عمومی شطرنج‌بازان رده جهانی، از جمله قدرت حافظه آن‌ها را مورد مطالعه قرار دادند.

نتیجه این مطالعات آن بود که با وجود آنکه شطرنج‌بازان حرفه‌ای، نسبت به بازیکنان متوسط بسیار بهتر بودند، اما عملکردی بسیار عالی، در تست‌های عمومی حافظه نداشتند.

اما این موضوع درباره‌ حافظه‌ تخصصیِ آن‌ها درست نبود. در سال ۱۹۴۰ میلادی، یک روانشناس آلمانی متوجه شد که بازیکنان حرفه‌ای شطرنج، به اصطلاح «حافظه‌ شطرنجی» دارند که آن‌ها را قادر می‌سازد، تصویری از صفحه‌ شطرنج در ذهن‌شان داشته باشند که با تصویر دیگر بازیکنان شطرنج، متفاوت است. آن‌ها بر نقاطی از صفحه ‌تمرکز می‌کنند که اهمیت بیشتری داشته و به‌جای آنکه تصویری از ۳۲ خانه آن داشته باشند، تکه‌های بزرگ‌تری از صفحه را می‌دیدند!

این موضوع نشان می‌داد که با وجود آنکه حافظه‌ عمومی آن‌ها تغییری نکرده بود، اما با به دست آوردن مهارت در شطرنج، حافظه بازی آن‌ها به طور قابل توجهی افزایش یافته بود.

نحوه‌ ذخیره اطلاعات در ذهن‌تان را تغییر دهید

آیا در به یاد سپردن اعداد خوب هستید؟ آیا می‌توانید پس از آنکه تنها یک‌بار، عدد ۲۴۱۲۲۰۰۰۱۰۱۲۰۰۱ را خواندید، آن را به خاطر سپرده و تکرار کنید؟ احتمالا پاسخ اکثر شما منفی است. بیشتر ما تنها می‌توانیم ۵ تا ۹ واحد از اطلاعات را در یک زمان به یاد آوریم.

اما در ادامه با روش‌هایی متفاوت، برای به خاطر سپردن آشنا خواهید شد:

    ۱. تکه‌تکه کردن

اگر عددی که در مثال قبل برایتان عنوان شد را به تاریخ‌های ۲۴/۱۲/۲۰۰۰ و ۰۱/۰۱/۲۰۰۱ تقسیم کنید چه؟ با این کار، اطلاعات دست نخورده باقی می‌ماند اما به یکباره به خاطر سپردن آن‌ها بسیار آسان می‌شود. به این کار، تکه‌تکه کردن می‌گویند.

تکه‌تکه کردن به معنای ترکیب واحدهای اطلاعات و تبدیل آن‌ها به قطعه‌های بزرگتر است که در آن فرایند به خاطر سپردن آسان‌تر باشد.

برای مثال، سعی کنید حروف HEADSHOULDERSKNEESTOES را حفظ کنید. اگر این حروف را به شکل Head / Shoulders / Knife / Toes دربیاورید، حفظ کردن آن‌ها بسیار آسان‌تر خواهد بود. چرا که ۲۲ واحد از اطلاعات را به چهار قطعه غول‌پیکر تبدیل کرده‌اید. حتی می‌توانید این واحدهای تفکیک شده را به صورت قطعه شعری آهنگین، در ذهن‌تان بسپارید.

    ۲. رمزگذاری‌های مشروح

راه دیگر برای تقویت ظرفیت حافظه، استفاده از رمزگذاری‌های مشروح است. در این روش تا جایی که می‌شود، به اطلاعات جان می‌بخشیم.

همانطور که ذهن‌ بشر در طول تکامل، توسعه یافته است، ما بجای به‌یاد سپردن واقعیت‌های انتزاعی، به حفظ کردن اطلاعاتی نیاز داریم که از حواس ما به دست می‌آید و درواقع این نوع اطلاعات است که می‌تواند به انسان کمک کند.

برای مثال، به یاد داشتن چیزهایی مانند بوی گیاهان سمی یا نشانه‌های بصری که راه خانه را به ما نشان می‌دهد، از جمله امور بدیهی و اولیه بشر در دوران گذشته به شمار می‌رفت.

بنابراین ما می‌توانیم از این خاصیت ذهن که به طور پیش‌فرض در ما وجود دارد استفاده کنیم، از احساسات‌مان بهره ببریم و تا جایی که می‌توانیم، تصویری زنده از چیزی در ذهن بسازیم که می‌خواهیم به خاطر بسپاریم.

برای مثال، فرض کنید که می‌خواهید لیست خریدی شامل خیارشور، پنیر محلی و قزل‌الا را به یاد بسپارید. با استفاده از رمزگذاری مشروح، می‌توانید شیشه‌ای از خیارشور را در کنار وانی از پنیرهای محلی خوش‌بو تصور کنید که ماهی‌های قزل‌آلا در حال خوردن آن هستند. با این تصویر می‌توانید کلمات را به راحتی در ذهن‌تان ذخیره کنید.

هرچقدر تصویر ساختگی که برای به خاطر سپاری چیزی خلق می‌کنید، عجیب‌تر باشد، اطلاعات را بهتر در ذهن‌تان خواهید سپرد.

انسان بسیاری از اطلاعات را، به طور ناخودآگاه به یاد می‌آورد

آیا تا به حال به این فکر کرده‌اید که زندگی، بدون حافظه چگونه می‌گذشت؟ شخصی با نام اختصاری EP که به بیماری فراموشی دچار شده است را در نظر بگیرید. او پس از آنکه ویروسی به لوب گیجگاهی میانی مغز او، یعنی قسمتی که برای حافظه انسان حیاتی است، آسیب رساند، دچار فراموشی شد.

اما با آنکه EP قادر به یادگیری اطلاعات جدید و بعدا یادآوری آن‌ها نیست، تحقیقات نشان داده است که او به طور ناخودآگاه قادر به چنین کاری هست. لری سکوایر (Larry Squire) روان‌شناس، به EP، در کنار سایر بیماران، ۲۴ لغت را برای حفظ کردن نشان داد. در عرض چند دقیقه، EP نمی‌توانست هیچکدام از کلمات را به یاد آورد. در حقیقت، حتی فراموش کرده بود که اصلا آزمایشی در حال انجام شدن است.

سپس EP در مقابل کامپیوتری نشانده شد که ۴۸ کلمه را با سرعت بر روی مانیتور نشان می‌داد. هر کلمه تنها برای ۲۵ میلی ثانیه بر روی مانیتور باقی می‌ماند؛ در آن حالت، چشم تنها می‌توانست بخشی از آن کلمات را ببیند نه همه‌ آن را.

در این آزمایش، نیمی از این کلمات جدید و نیمی دیگر همان لیستی بود که قبلا به EP نمایش داده شده بود. سپس از او خواسته شد تا هر کلمه را، پس از آنکه بر روی مانیتور ظاهر شد، با صدایی بلند بخواند. به طور شگفت‌انگیزی، ای‌پی در خواندن کلماتی که قبلا دیده بود بسیار بهتر عمل می‌کرد و این در حالی بود که به طور خودآگاه، هیچکدام از آن‌ها را نمی‌توانست به یاد آورد. درواقع بدون آنکه خود او بداند، این کلمات تاثیراتی بر او به جای گذاشته بودند.

توانایی به خاطر سپردن اطلاعات، چه به طور خودآگاه و چه به طور ناخودآگاه، در همه ما وجود دارد.

به شنا یا دوچرخه سواری فکر کنید. به هنگام انجام این کارها، به طور خودآگاه به یاد نمی‌آوریم که چگونه باید آن‌ها را انجام داد، با این حال، آن‌ها در حافظه‌ ناخودآگاه ما ذخیره شده‌اند.

  • به چنین خاطراتی، خاطرات ضمنی یا ناآشکار می‌گویند. خاطراتی که جایی از ذهن وجود دارند، ولی نمی‌توانیم با اراده خود آن‌ها را به یاد آوریم.
  • در مقابل خاطرات ناآشکار، مفهوم خاطرات آشکار وجود دارد یعنی همان خاطراتی که خودمان باید با فکر کردن آن‌ها را به یاد آوریم، مانند رنگ اتومبیل‌مان.

برای آنکه حافظه‌ بهتری داشته باشیم، لازم است از هر دوی این حافظه‌ها به بهترین شکل استفاده کنیم.

حافظه، مهارت مهمی در جهان باستان بود

بسیاری از ما، زمانی که به مدرسه می‌رفتیم، از یادگیری مخصوصا مواردی که نیاز به تکرار اطلاعات و به خاطر سپاری آن‌ها بود، بیزار بودیم. در حقیقت، به خاطرسپاری اطلاعات در آن زمان‌ها مهارت مهمی بود. اما با گذشت زمان و گسترش وسایل ارتباط جمعی، می‌توان هر چیزی را به صورت آنلاین در اینترنت پیدا کرد و دیگر نیازی به انباشت حجم وسیعی از اطلاعات وجود ندارد.

اما در گذشته میراث بزرگان به گونه‌ای متفاوت به نسل بعدی انتقال می‌یافت. در طول تاریخ همواره افرادی وجود داشتند که به عنوان حاملان سنت شفاهی جهان، دانش و میراث فرهنگی را به نسل‌های بعدی منتقل می‌کردند.

برای مثال، در یونان باستان، شاعران و آوازه‌خوانان، افسانه‌های خدایان را تعریف می‌کردند. داستان‌های کلاسیکی مانند ادیسه‌ هومر نیز قبل از آنکه به صورت نوشتاری درآید، از همین طریق سینه به سینه به نسل امروز ما منتقل شده است.

باستانیان، از روش‌های زیادی من‌جمله رمزگذاری مشروع، برای توسعه حافظه خود استفاده می‌کردند.

اینکه چگونه به این حقیقت دست یافته‌ایم، از طریق مستنداتی است که از یک کتاب‌ باستانی که نویسنده آن هم نامشخص است، حاصل شده است. نام این کتاب باستانی، فصاحت و بلاغت (Rhetorica ad Herennium) است که ۸۲ تا ۸۶ سال پیش از میلاد مسیح نوشته شده است. تکنیک‌های موجود در این کتاب آن‌قدر شناخته شده است که سیسرون (Cicero)، سخنور مشهور و سناتور رومی، درباره‌ هنر حافظه می‌گوید که نیازی نیست تا او، جوهر قلم خود را برای توصیف مجدد حافظه و تکنیک‌های تقویت حافظه هدر دهد.

پیش از تولید انبوه کتاب‌ها، داشتن حافظه‌ای دقیق، حیاتی بود. تا جایی که شخصیت‌های بزرگ زمان، اغلب به عنوان افرادی با حافظه‌های عالی توصیف می‌شدند.

نویسنده رومی، پلینی کبیر (Pliny the Elder)، در دایرة‌المعارف قرن اول خود به حافظه‌هایی استثنایی اشاره می‌کند. یکی از مشهورترین افراد با حافظه‌ای فوق‌العاده، نماینده پادشاه پورهوس (Pyrrhus)، سینیز (Cineas) است. سینیز به یادآوری تمامی نام‌های اعضای سنا و شوالیه‌های روم مشهور بود.

کوروش (Cyrus)، پادشاه ایران نیز برای دانستن اسامی تمامی سربازانی که در لشکرش می‌جنگیدند مشهور است.

با توجه به این مثال‌ها مشخص می‌شود که تا چه اندازه، هنر به خاطر سپردن در فرهنگ‌های باستانی اهمیت داشته است. اما سوال اینجاست که چه چیزی از آن موقع تغییر کرده و باعث کمرنگ‌تر شدن هنر حافظه در نسل امروز بشر شده است؟

با اختراع رسانه‌های چاپی، اهمیت حافظه کاهش یافت

هرچند انسان امروز نسبت به گذشته، حرف‌ها و روایت‌های بیشتری برای گفتن دارد اما برای انتقال این اطلاعات به نسل بعدی، دیگر نیازی به یک انسان دارای ابرمغز نیست. امروزه با وجود اینکه به دانش و علم بیشتری دسترسی داریم اما انسان باهوش عصر مدرن، حافظه ضعیف‌تری نسبت به نیاکان خود دارد.

اما چرا امروزه، حافظه‌ انسان تا این حد ضعیف شده است؟

حقیقت آن است که کاهش اهمیت حافظه، با خواندن و کتاب رابطه تنگاتنگی دارد.

پیش از کتاب‌های مدرن امروزی، کتاب‌های مقدس مانند تورات و انجیل در دسترس افراد بود. این کتاب‌ها به خواننده حقایقی را یادآوری می‌کرد که او پیش از آن می‌دانست. علاوه بر این جملات داخل کتاب‌ها خیلی با چشم انسان سازگار نبود زیرا تا ۲۰۰ سال قبل از میلاد نه تنها از علائم نگارشی استفاده نمی‌شد، بلکه کلمات با حروف بزرگ نیز پشت سر یکدیگر و بدون هیچ فاصله‌ای نوشته می‌شدند. با این اوصاف، اگر قبلا از محتوای آن مکتوبات آگاه نبودید، احتمالا استفاده از آن برای‌تان غیر ممکن می‌شد.

حقیقت این بود که در آن زما‌ن‌ها، جامعه با خواندن موافق نبود. تا جایی که حتی فیلسوفان بزرگی مانند سقراط نیز در مقابل نوشتن جبهه می‌گرفتند. سقراط باور داشت نوشتن و خواندن باعث تشدید فراموشی شده و در نهایت منجر به کاهش توانایی‌های ذهنی و اخلاقی می‌شود.

اما همه چیز در سال ۱۴۴۰ و با اختراع رسانه‌های چاپی توسط یوهانس گوتنبرگ (Johannes Gutenberg) تغییر کرد. با رسانه‌های چاپی، تعداد و سرعت تولید کتاب‌ها افزایش و هزینه تولید آن‌ها کاهش یافت. این موضوع باعث می‌شد تا حتی کسانی که ثروتمند نبودند نیز بتوانند کتابخانه‌ای کوچک در خانه داشته باشند. با این اتفاقات، خواندن، محبوب و هنر حافظه کمرنگ شد.

به لطف کتاب‌ها، لازم نبود افراد حقایق و استدلالات را حفظ کنند. چرا که می‌توانستند آن‌ها را در صفحه‌ای از کتاب بیابند.

امروزه، ما بیش از پیش به حافظه‌های خارجی مانند کتاب‌ها، اینترنت و گوشی‌های هوشمند وابسته هستیم.

اما باید گفت که اگر چه انسان به شدت به این حافظه‌های خارجی وابسته است، ولی هنوز بسیاری از ما، بخاطر این حقیقت تلخ که نمی‌توانیم به درستی از حافظه‌مان استفاده کنیم، خوشحال نیستیم.

مدرسه‌ها، تکنیک‌های تقویت حافظه را به دانش‌آموزان نمی‌آموزند

با وجود اینترنت و کتاب‌های متعددی که در موضوعات مختلف وجود دارد ممکن است به این فکر کنیم که دیگر هیچ نیازی به حفظ کردن اطلاعات نیست. شاید با خود بگویید وقتی که همیشه کتاب‌ها و گوشی‌های همراهمان برای دسترسی به اطلاعات وجود دارد چرا باید زحمت به خاطرسپاری را بر خود تحمیل کنیم.

اما نکته مهم این است که به مدد حافظه می‌توانید توانایی‌های دیگرتان را نیز بهبود بخشید.

برای مثال، دانش‌آموزان ریمون متیو (Raemon Matthews)، که یک معلم تاریخ است را در نظر بگیرید. او در دبیرستان برونکس جنوبی (South Bronx) تدریس می‌کند؛ مدرسه‌ای که وضعیت اقتصادی دانش‌آموزان آن خوب نبوده و نرخ ترک تحصیل در آن مدرسه بالاست. او هر سال، گروهی از دانش‌آموزان را با نام «پایه دهمی‌های با استعداد» انتخاب کرده، تکنیک‌های بهبود حافظه را به آن‌ها می‌آموزد و به مسابقات قهرمانی حافظه‌ امریکا (USA Memory Championship) می‌فرستد.

اما نتیجه این کار، تنها بهبود حافظه‌ آن‌ها نبود، بلکه عملکرد کلی دانش‌آموزان در مدرسه نیز افزایش یافت. تا جایی که در چهار سال اخیر، تک تک اعضای «پایه دهمی‌های با استعداد» آزمون نهایی را با موفقیت پشت سر گذاشته و ۸۵ درصد آن‌ها نمره‌ای بالاتر از ۹۰ (از ۱۰۰) گرفته‌اند.

اما پایه دهمی‌های با استعداد استثنا هستند.

معمولاً در مدرسه از دانش‌آموزان خواسته می‌شود با استفاده از تکنیک تکرار، مطالب را به خاطر بسپارند؛ این تکنیک باعث می‌شود که قدرت حافظه آن‌ها کاهش یابد.

در یکی از مطالعات، روانشناسی به نام ویلیام جیمز (William James)، هشت روز متوالی، هر روز بیشتر از دو ساعت زمان مصرف کرد تا ۱۵۸ بیت اول از شعر ساتیر (Satyr) ویکتور هوگو (Victor Hugo) را به خاطر بسپارد. به طور میانگین، جیمز برای حفظ هر بیت، ۵۰ ثانیه صرف کرد. او بار دیگر این کار را برای حفظ بهشت گمشده (Paradise Lost) اثر جان میلتون (John Milton) تکرار کرد. این بار اما میانگین زمان صرف شده برای حفظ هر بیت، ۵۷ ثانیه بود.

به نظر می‌رسد که تمرین حافظه با استفاده از تکرار برای شعر اول، در واقع، سبب تضعیف توانایی او برای حفظ شعر دوم شده بود.

از این مثال می‌توان نتیجه گرفت که حفظ کردن با استفاده از تکرار به تنهایی کافی نیست.

برای بهبود حافظه و تسهیل در روند پیشرفت آموزشی، نیاز است که از تکنیک‌های مناسبی استفاده کنیم. در بخش بعدی نگاهی به این تکنیک‌ها خواهیم داشت.

برای حفظ نام اشخاص، آن اسامی را به تصاویر جاندار تبدیل کنید

تصور کنید در یک مهمانی هستید که هیچ‌کسی را نمی‌شناسید. در آن شرایط، برای به یاد آوردن اسامی جدید، آن‌قدر تلاش کرده‌اید که عرق بر پیشانی شما نشسته است. در چنین موقعیت‌هایی، تنها کاری که لازم است انجام دهید این است که آن نام‌های انتزاعی را برای ذهن‌تان به یاد ماندنی‌تر کنید.

بیایید نگاهی به پارادوکس بِیکر بیاندازیم تا ببینیم چگونه ذهن، برای به خاطر سپردن، از حقایق تاثیرگذار، بیشتر می‌تواند کمک بگیرد. ابتدا باید توضیح دهیم که بیکر در زبان انگلیسی به معنای نانوا بوده و به عنوان نام خانوادگی نیز استفاده می‌شود. در این آزمایش نیز که به پارادوکس بیکر معروف است،‌ محققان از این موضوع استفاده کرده‌اند.

در این آزمایش، محققان به دو نفر، تصویری یکسانی از یک مرد را نشان می‌دهند. به یکی از اشخاص گفته می‌شود که نام خانوادگی این مرد، بیکر (Baker) است. اما به دیگری گفته می‌شود که شغل این مرد بیکر (به معنی نانوا) است. پس از یک هفته، دوباره تصویر این مرد به این افراد نشان داده شده و از آن‌ها خواسته می‌شود تا اطلاعاتی که به همراه آن عکس به آن‌ها داده شده است را به یاد آورند.

همانطوری که احتمالا حدس می‌زنید، شخصی که به او گفته شده بود شغل آن مرد نانوا است، شغل او را به یاد می‌آورد. در حالی که دیگری نمی‌تواند نام خانوادگی او را به یاد آورد.

اما چرا؟

باید گفت که ما هر چیزی را با مفهوم، موقعیت، زمینه و شرایط آن به یاد می‌آوریم.

در این مثال، زمانی که به ما گفته می‌شود شغل شخصی نانوا است، شبکه‌ای کلی از پیوستگی‌ها و ارتباطات در ما تحریک می‌شود. برای مثال تصویر نانوا فردی است که احتمالا لباس سفیدی می‌پوشد و بوی خوبی می‌دهد، از آرد خمیر درست می‌کند، حتی ممکن است حرارتی که از تنور او بلند می‌شود را نیز حس کنید. بنابراین، این اطلاعات زنده است که باعث می‌شود نام‌ها را راحت‌تر به یاد آوریم.

دفعه بعد که خواستید نام جدیدی را به خاطر بسپارید، سعی کنید میان صدا و آوای نام آن شخص و یک تصویر زنده رابطه‌ای ایجاد کنید.

برای مثال برای به یاد داشتن اسم «شاهین» یا «شیوا» به راحتی می توان به ترتیب پرنده شاهین و خدای هندوها را تصور کرد. این تصویر‌ها شبکه‌ای از پیوستگی‌ها و رابطه‌ها را در حافظه شما تحریک کرده و به یاد آوردن نام‌ها را آسان‌تر می‌کند. برای انجام این کار البته، تکنیک‌هایی نیز وجود دارد. برای مثال SEE یکی از این تکنیک‌ها است.

اما تکنیک SEE چیست؟

این روش، با ساخت تصویرهای مهیج‌تری از موضوعات، به خاطر سپردن آن‌ها را آسان‌تر می‌کند. SEE از کنار هم قرار دادن حروف ابتدایی کلمات Senses (احساس)، Exaggeration (مبالغه) و Energies (انرژی دادن) ساخته می‌شود.

برای مثال برای به خاطر سپردن کلمه «اسب» می‌توان اینگونه عمل کرد:

۱. از طریق احساس: اطلاعات همیشه از طریق احساس به ذهن وارد می‌شود. بنابراین برای به خاطر سپردن کلمه «اسب» بسیار مهم است که پوست، بو و حتی مزه‌ آن را تصور کنید. این‌گونه یک «تصویر چند حسی» را از یک لغت می‌سازید که به خاطر سپردن آن بسیار راحت‌تر از حفظ سه حرف است.

۲. از طریق مبالغه: قدم بعدی، بزرگ کردن موضوع است. در مقایسه با یک اسب معمولی، اسبی بسیار بزرگ و براق را تصور کنید که یک کت و شلوار صورتی پوشیده است! منطق را کنار بگذارید و به گونه‌ جالب و بامزه به خلق تصاویر خارق‌العاده بپردازید.

۳. از طریق انرژی دادن: در آخر، به تصویر ساختگی خود انرژی داده و آن را زنده کنید. تصور کنید در حالی که خورشید در حال غروب است، اسب با بیشترین سرعت خود در حال دویدن است. این تصویر از حالتی که اسب در اسطبل ایستاده بسیار سرگرم‌کننده‌تر است. اضافه کردن یک تحرک کوچک به اطلاعات، باعث می‌شود آن‌ها را واضح تر به یاد آورید.

بنابراین، کلید به یاد آوردن، در خیال‌پردازی شما برای جان‌بخشی به اطلاعات نهفته شده است.

استفاده از تکنیک چهار C، روشی برای تقویت حافظه!

اتفاقی بدتر از فراموش کردن نام یک هم‌کلاسی نیست! یا بدتر از اینکه در یک جلسه رسمی به یکی از همکاران اشاره کرده و بگوییم «همانطور که آقای … !؟!» و در ادامه افراد حاضر در جلسه نام او را به ما یادآوری کنند! اگر اطلاعاتی از این دست در ذهن شما نمی‌ماند، حتما با روش چهار C آشنا شوید.

  • چهار C، مختصرشدهِ تمرکز (Concentrate)، خلق (Create)، ارتباط (Connect)و استفاده مداوم (Continuous use) است. این چهار کلمه، روش چهارC را شکل داده و در صورت استفاده از آن‌ها اطلاعاتی از این قبیل را فراموش نخواهید کرد.

اولین C، تمرکز:

اولین و مهمترین مرحله، تمرکز بر اسم شخص است. اگر نمی‌خواهید اسمی را فراموش کنید مجبور به تمرکز هستید. اگر اسمی برای شما ناآشنا بود از طرف مقابل‌تان بخواهید معنای آن را برای شما توضیح دهد و اگر از شکل نوشتاری و آوایی آن مطمئن نبودید، از او بخواهید تا آن را برای شما هجی کند.

دومین C، خلق:

اگر می‌شد، ابتدا نام مورد نظر را به بخش‌های کوچک‌تری تجزیه کرده و در ادامه با استفاده از هر چیزی که به ذهن‌تان می‌آید، از آن بخش‌ها در ذهن‌تان تصویری بسازید (می‌توانید در این مرحله از روش SEE استفاده کنید). مثال ساده‌ای از این موضوع نام دریا و تصور کردن دریایی بزرگ در ذهن است.

سومین C، ارتباط:

پس از آنکه از اسم مورد نظر، در ذهن‌تان تصویری ساختید، آن تصویر را به چهره شخصی که سعی دارید اسم او را به خاطر بسپارید، مرتبط کنید. با این کار به محض دیدن چهره افراد نام آن‌ها به ذهن‌تان می‌آید.

یک راه خوب برای تطابق چهره و نام افراد، استفاده از روش ارتباط (Connection Method) است. اگر شخص ویژگی قابل توجهی دارد، آن را به نامش ارتباط دهید.

برای مثال اگر فرد مورد نظرتان در ظاهر بسیار آرام و مهربان به نظر می‌رسد و نامش ستاره است با خودتان بگویید که او یک ستاره مهربان است.

اما اگر شخص دیگری با همان نام را می‌شناختید چه؟ این جا زمانی است که روش مقایسه (Comparison Method) به کار می‌آید. در این تکنیک چهره فردی که تازه با او آشنا شدید را با چهره فردی که می‌شناسید مقایسه کنید. برای مثال می‌توانید سر آن دو شخص را بر روی یک بدن تصور کنید! در حالی که دو سر با یکدیگر حرف می‌زنند و ممکن است دعوا کنند.

چهارمین C، استفاده مداوم:

فارغ از این که از چه روشی برای به خاطر سپردن اسم‌ها استفاده می‌کنید، برای آنکه آن اسامی فراموش نشوند باید به صورت مداوم از آن‌ها استفاد کنید. برای مثال می‌توانید او را بیشتر از حد معمول صدا بزنید و یا دفتری را به نوشتن اسامی افراد اختصاص دهید.

برای متن‌های طولانی، از تصاویر و احساسات استفاده کنید

آیا تا به حال، پیش آمده است که به همراه کسی که دوستش دارید، زیر آسمانی پر از ستاره چادر بزنید و احساس کنید که هوس شعر و شاعری به سرتان زده است؟ حتی اگر از شعر و شاعری هم خوشتان نیاید، باز هم به یاد داشتن چند شعر یا جملاتی قصار می‌تواند تاثیر بزرگی بر روابط عاطفی شما داشته باشد.

اما چگونه می‌توان چنین چیزهای پیچیده‌ای را حفظ کرد؟

برای آنکه یک پاراگراف کامل را به خاطر داشته باشید، می‌توانید مانند گانتر کارستن (Gunther Karsten)، هنرمند مشهور آلمانی، الفبای تصاویر خودتان را خلق کنید. او معمولا به جای کلمات انتزاعی، تصاویر یا جناس‌هایی با صدا و تلفظ مشابه را انتخاب می‌کند. مثلا برای کلمه‌ and، از دایره (rund) استفاده می‌کند. چرا که تلفظ und در آلمانی شبیه به rund به معنای دایره است.

تکنیک کارستن، بخصوص برای تصاویر یا جناس‌هایی که خنده‌دار باشد بهتر جواب می‌دهد.

چرا که این گونه تصاویر در ذهن‌ها بسیار بهتر به جا می‌ماند. برای مثال اگر می‌خواهید کلمه باز به معنای پرنده‌ای شکاری را در ذهنتان بسپارید می‌توانید یک در را در ذهنتان مجسم کنید که دهانی باز و مضحک دارد.

  • احساسات

اختصاص احساسات برای به خاطر سپردن شعر یا متن نیز راه دیگری است که توسط ورزشکاران ذهنی استفاده می‌شود. منظور از ورزشکاران ذهنی کسانی هستند که برای مثال، از حافظه‌ خود برای شرکت در رقابت قهرمانان حافظه آمریکا استفاده می‌کنند.

کورنینا دراش (Corinna Draschl) استرالیایی یکی از این ورزشکاران است. او اشعار را به قسمت‌های کوچک‌تری تقسیم کرده و به هر یک، مجموعه‌ای از احساسات را اختصاص می‌دهد. او بجای تصاویر، از احساسات استفاده می‌کند و انتزاعی بودن کلمات را تا حدی کاهش می‌دهد.

برای مثال کورنینا سعی می‌کند بین قسمت‌های جداگانه شعر با استفاده از جریانی از احساسات رابطه برقرار کرده و آن‌ها را به هم متصل کند. اینگونه حفظ کردن آن‌ها بسیار راحت‌تر خواهد بود.

برای مثال، ممکن است او به پاراگرافی که درباره‌ بهار است، احساساتی مانند عاشق شدن را اختصاص داده و برای زمستان، از احساسات شدیدتری مانند خشم استفاده کند.

برای به خاطر آوردن اطلاعات، از تکنیک قصر حافظه استفاده کنید

در بخش قبل دریافتیم که چگونه می‌توان مفاهیم انتزاعی را به شکل‌هایی تبدیل کرد که به یاد ماندنی‌تر باشند. در مقوله به خاطر سپاری باید بدانید که چگونه اطلاعات را به درستی ذخیره کرده و با اراده خود به یاد آورد. این همان جایی است که قصر حافظه (Memory Palace) وارد بازی به خاطرسپاری می‌شود.

قصر حافظه یا تکنیک لوسی (Method of loci)، هر تصویر و اطلاعاتی را که قصد به خاطر سپاری آن را داریم، در کنار مسیرها و مکان‌های آشنایی که در ذهن ما از قبل وجود داشته، قرار می‌دهد.

از آنجا ذهن ما در به یادآوری مکان‌ها تخصص زیادی دارد، درنتیجه استفاده از تکنیک لوسی در به خاطر سپاری اطلاعات بسیار موثری است.

برای استفاده از این تکنیک، باید ساختمان یا مسیری را که با آن آشنا هستید به خاطر بیاورید. برای مثال می‌توانید تصویر خانه کودکی‌تان را به یاد بیاورید که در مقابل در ورودی آن ایستاده‌اید. ممکن است بخواهید داخل یکی از اتاق‌ها مثلا آشپزخانه شوید. حالا چیزی که قصد دارید آن را به خاطر بسپارید را در داخل آشپزخانه یا هر فضای دیگری که دوست دارید قرار دهید. مثلا در لیست خرید شما نان، کلم و یا سیب زمینی است. می‌توانید نان را روی میز آشپزخانه و سیب زمینی و کلم را داخل یخچال قرار دهید.

علاوه بر مسیرها،‌ می‌توانید از مکان‌های خاص داخل یک اتاق نیز برای ارتباط برقرار کردن میان آن‌چیزهایی که می‌خواهید به خاطر بسپارید، استفاده کنید. برای مثال اگر در زمینه‌های مختلفی مطالعه می‌کنید،‌ می‌توانید یک اتاق را به زیست‌شناسی و دیگری را به تاریخ اختصاص دهید.

به بیانی دیگر،‌ این روش به ترکیب اطلاعات جدید و اطلاعات قدیمی که از قبل در ذهن شما وجود داشته، می‌پردازد.

انسان‌ها در به یاد داشتن مسیرها و مکان‌های خاص تبحر خاصی دارند. مسیری را در نظر بگیرید که هر روز طی می‌کنید تا به محل کار خود برسید. از پله‌های خانه پایین می‌آیید، از پیتزا فروشی سر کوچه رد می‌شوید، از چراغ قرمز عبور می‌کنید و غیره. در واقع با تمامی مسیر آشنا هستید و نقاط تمرکز آن در ذهن شما مشخص است. منظور از نقاط تمرکز به عنوان مثال در این مثال، پله‌ها، پیتزافروشی و چراغ قرمز است.

این اطلاعات، اطلاعات قبلی و شفاف شما را تشکیل می‌دهد. تکنیک لوسی به این صورت کار می‌کند که مثلا شما در ذهن‌تان اینگونه تصویرسازی می‌کنید که به محض رسیدن به نانوایی، (یعنی نقطه تمرکزی که از قبل برای شما آشنا است) با آقای ایکس تماس بگیرید.

مثال دیگری را در نظر بگیرید. فرض کنید در حال آماده شدن برای یک سخنرانی طولانی هستید. در این سخنرانی می‌خواهید مثال‌های متعددی زده و موضوعات متفاوتی را بیان کنید. چگونه مطمئن شوید که در هرجایی از سخنرانی، به یاد می‌آورید که چه موضوعی را باید بیان کرد و یا چه مثالی را زد؟ یا ترتیب بیان موضوعات چگونه است و بعد از یک موضوع چه چیزی را باید مطرح کرد؟ تکنیک لوسی اینگونه به کار شما می‌آید.

به هنگام تمرین سخنرانی، تصور کنید در خانه‌ خود که همه‌ نقاط آن را به خوبی می‌شناسید، در حال قدم زدن هستید. بخش شروع سخنرانی خود را به تخت خود اختصاص دهید. از خواب بلند می‌شوید و سخنرانی خود را شروع می‌کنید. در حالی که در حال قدم زدن هستید به در اتاق می‌رسید، بخش بعدی سخنرانی را به درب اتاق‌تان اختصاص دهید. همینطور به ترتیب یک زنجیره از نقاط را (که ترتیب انجام کارها را به یاد می‌آورد) در خانه خود تشکیل دهید، بین اتاق‌ها،‌ آشپزخانه و … حرکت کرده و از اشیاء خانه استفاده کنید. به هر نقطه از خانه یک بخش از سخنرانی را اختصاص دهید.

حتی برای اینکه هر قسمت از سخنرانی راحت‌تر به ذهن بیاید، از روش‌های دیگری نیز به طور همزمان می‌توانید استفاده کنید. مثلا فرض کنیم که در مقدمه سخنرانی شما از کلمه «اسب» استفاده می‌شود. در بخش قبلی با استفاده از روش SEE تصویری که از اسب ساختیم یک اسب بزرگ با یک کت و شلوار صورتی بود. حال بجای اینکه بخش مقدمه سخنرانی را به تخت خود اختصاص دهید، از ظرف صورتی رنگی که بر روی میز کنار تخت شما است و تداعی اسب صورتی است، استفاده کنید. یا فرض کنید یکی از قسمت‌های سخنرانی درباره‌ «کمپ تابستانی» است. این قسمت را می‌توانید به عکس سفر خانوادگی خود که بر روی یخچال نصب شده اختصاص دهید.

روش لوسی با استفاده از مسیرها و مکان‌های آشنا، می‌تواند در به خاطر سپاری موضوعات مختلف به شما کمک کند. حال این مکان می‌توان خانه شما، بدن شما، ماشین شما و هر چیز دیگری باشد. مهم آن است که روش لوسی در به یاد آوردن موضوعات و ترتیب آن‌ها به شما کمک کند.

پیام کلی کتاب قدم زدن روی ماه با اینشتین

Moonwalking with Einstein by Joshua Foer
هنر به خاطر سپردن و حافظه، نسبت به زمان‌های قدیم و باستان، زمان‌هایی که از بر خواندن متون و داستان‌ها امری محترم برشمرده می‌شد، کاهش یافته است. امروزه ما، برای ذخیره اطلاعات، بیشتر به کتاب‌ها و تکنولوژی تکیه می‌کنیم و معمولا، این دانشمندان و افراد تحصیل کرده هستند که حافظه‌ای برجسته دارند. درحالی که با استفاده از تکنیک‌های درست و تمرین کردن، هرکسی می‌تواند توانایی‌های فوق‌العاده‌ای در حافظه به دست آورد.

برای مثال برای اینکه بتوانیم موضوعی را به خاطر بیاوریم، می‌توانیم بین آن موضوع و یک چیز خنده‌دار، ارتباطی ایجاد کنیم. برای مثال اگر می‌خواهید کلمه اسب را در ذهن‌تان بسپارید یک اسب صورتی را در ذهنتان مجسم کنید. یکی دیگر از تکنیک‌های به خاطر سپاری استفاده از روش لوسی است. در این روش تصویر چیزی که باید به خاطر بیاورید را در مکان‌ها یا مسیرهای آشنا قرار دهید.

پیشنهاد کاربردی:

  • بهره بردن از جنسیت، طنز و احساسات.

برای اینکه چیزی را به خاطر بسپارید به آن جنسیت، طنز یا احساسات ببخشید. برای مثال برای به خاطر سپاری عدد ۲ می‌توانید آن را به شکل فردی که در حال دویدن است، تجسم کنید. یا برای به خاطر سپردن کلمه اردک، یک اردک که روسری زردی روی سرش دارد را در حال شنا در دریاچه تصویرسازی کنید. هرچقدر تصویر شما خنده‌دار یا عجیب باشد امکان به خاطر سپردن و به یاد آوردن مجدد آن راحت‌تر خواهد بود.

توی سایت ثبت نام کن؛ گردونه شانس رو بچرخون؛ الماس و پول جمع کن😍

5 امتیاز از مجموع 1 نظری که ثبت شده. نظر خود را بنویسید و الماس بگیرید!

1 دیدگاه برای “خلاصه کتاب قدم زدن روی ماه با اینشتین اثر جاشوا فوئر

نظرتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

توی سایت ثبت نام کن؛ گردونه شانس رو بچرخون؛ الماس و پول جمع کن!
ثبت نام
close-image