خلاصه کتاب مثل یک هنرمند بدزد

خلاصه کتاب مثل یک هنرمند بدزد اثر آستین کلئون


خلاصه کتاب ” مثل یک هنرمند بدزد ” اثر ” آستین کلئون ”
Steal Like an Artist by Austin Kleon

5 امتیاز از مجموع 1 نظری که ثبت شده. نظر خود را بنویسید و الماس بگیرید!

این کتاب درباره چیست؟

کتاب مثل یک هنرمند بدزد (یا هنرمندانه بقاپید) (منتشرشده در سال 2012) به شما کمک می‌کند تا راز خلق هنر بزرگ را کشف کنید؛ این راز سرقت است. هیچ هنرمندی اثر خود را در خلأ خلق نمی‌کند؛ تمام هنر تحت تأثیر هنری است که پیش از آن به وجود آمده است. این کتاب به شما می‌آموزد که چگونه از آثار قهرمانان خود “بدزدید” و از آن برای خلق چیزی جدید و منحصر به فرد استفاده کنید. همچنین نکات مهمی درباره استفاده از اینترنت برای شروع حرفه خود ارائه می‌دهد تا دیگران نیز از خلاقیت شما لذت ببرند!

چه کسانی باید این کتاب را بخوانند؟

  • هنرمندان یا افراد خلاق
  • کسانی که در پیدا کردن انگیزه مشکل دارند
  • هر هنرمندی که به دنبال مشاوره برای شروع حرفه خود است

نویسنده این کتاب کیست؟

آستین کلئون یک هنرمند، نویسنده و شاعر است. آثار او در روزنامه وال استریت ژورنال و برنامه Morning Edition به نمایش درآمده است و او اخیراً کتابی از اشعار با عنوان “خاموشی روزنامه | Newspaper Blackout” منتشر کرده است.

چرا هر هنرمند بزرگی یک دزد است!؟

وقتی به کلمه دزدی‌های تاریخی فکر می‌کنید، دور از ذهن نیست که افرادی مانند جان دیلینگر (John Dillinger) که یک سارق بانک و تبهکار مخوف آمریکایی در قرن بیستم بود یا سارقان سرقت بزرگ قطار (The Great Train Robbery) که مرتکب دزدی عظیمی از قطار سلطنتی انگلیسی شدند، به ذهن خطور کند! اما آیا هرگز به این فکر کرده‌اید که هنرمندان بزرگی نظیر پیکاسو (Picasso) یا سالوادور دالی (Dali) هم ممکن است دزد بوده باشند؟ قطعا خواهید گفت امکان ندارد! اما حقیقت دارد! در پس هر اثر هنری بزرگ، یک اثر هنری دیگر وجود دارد؛ یعنی برای خلق هر اثر هنری از یک هنرمند دیگر دزدی شده است.

واقعیت این است که کار خلاقانه در خلاء رخ نمی‌دهد؛ یک کار خلاق حاصل تلاش سخت نسل‌های متمادی از هنرمندان بوده و هر هنرمند کارآمد و زبده تا جایی که ‌بتواند از این میراث هنری بهره برداری می‌کند. به عبارت دیگر از اینکه ایده‌ شخص دیگری را بدزدد، ترس و ابایی ندارد.

در ادامه متوجه خواهید شد که چگونه می‌توانید تحت تاثیر قهرمان‌های هنری قرار گرفته و به عنوان یک انسان خلاق در دنیای مدرن به موفقیت برسید.

در این خلاصه کتاب به موراد زیر نیز پرداخته می‌شود:

  • نیک کِیو (Nick Cave) و کُنان اُبرایِن (Conan O’Brien) با اینکه در دوره‌های متفاوتی فعالیت داشته‌اند، چه چیز مشترکی دارند؟
  • چرا ایده‌ هنر اصیل، بی‌اساس بوده و چنین چیزی ممکن نیس؟
  • به چه دلیل باید از شهر خود نقل مکان کنید؟

پدیده‌ای به اسم هنر کاملا اصیل وجود ندارد

به نظر شما چه چیزی باعث می‌شود که هنری خاص، از دیدگاه عموم جامعه عالی به نظر برسد؟ خیلی از افراد بر این باورند که اصالت، سبب عالی بودن یک هنر می‌شود؛ یعنی هنر فقط در صورتی می‌تواند فوق‌العاده باشد که کسی قبلا نظیر آن را ندیده باشد.

این مسئله و انتظار متفاوت و جدید بودن یک پدیده، باعث می‌شود هنرمندان دائما به سمت خلق هنر کاملا اصیل سوق داده شوند. اما فارغ از اینکه چقدر سخت تلاش می‌کنند، همیشه در این راه شکست می‌خورند؛ زیرا هیچ هنر یا هنرمندی کاملا اصیل نیست؛ حتی هنرمندان بسیار معروف و محبوب.

هنر به یکباره شکل نگرفته و محصول تاثیراتی است که هنرمندان بر یکدیگر می‌گذارند. هنرمندان به هیچ عنوان اصیل نیستند! آن‌ها صرفا کاری را که دیگران انجام داده‌اند، بررسی می‌کنند؛ عده‌ای کل یک اثر هنری را دزدیده و عده‌ای دیگر آن را یک مرحله فراتر می‌برند.

به عنوان مثال گروه بیتلز (The Beatles)، گروه موسیقی راک انگلیسی قرن بیستم، کار خود را با اجرا و بازخوانی آهنگ‌های دیگر گروه‌ها آغاز کرد. آن‌ها زمانی که از این طریق طرفدارانی پیدا کردند، شروع به نوشتن و نواختن آهنگ‌های خود کردند.

آثار هنری را می‌توان مشابه با ژنتیک در نظر گرفت. ژن هر کودک ترکیبی از ژن‌های والدین است، پس می‌توان اینطور نتیجه‌گیری کرد که دی ان ای یک شخص، جدید نیست. بنابراین کار هنری زمانی شروع می‌شود که در ابتدا اثر هنری مناسبی را جهت بهتر کردن اثر خود مشاهده کنید. به همین دلیل سعی کنید خود را با آثاری احاطه کنید که ارزش ایده گرفتن از آن را داشته باشند!

یک روش قابل اجرا و کاربردی برای انجام این کار، خلق شجره‌نامه هنری خودتان است. نخست هنرمند یا فرد خلاقی را بیابید که آثارش را به شدت تحسین می‌کنید. سپس خود را کاملا با آن شخص و آثارش احاطه کنید؛ به عنوان مثال عکس‌های او را به دیوار بچسبانید، عامل موفقیتش را بررسی کنید و ترفندهایی را که برای خلق آثارش استفاده کرده است بیاموزید. سپس می‌توانید در مورد سه شخصی که بر آثار فرد محبوب‌تان تاثیر گذار بوده‌اند، تحقیق کرده و همان فرآیند ابتدایی را که پیش‌تر بیان کردیم روی آن‌ها پیاده کنید. این چرخه را تا جایی که می‌توانید و دوست دارید، ادامه دهید.

هرچه درخت شجره‌نامه هنری که درست کردید، شاخه‌های بیشتر و پربارتری داشته باشد ایده‌های بیشتر و بهتری به ذهن‌تان خطور خواهد کرد.

به عنوان گام آخر، باید خود را به عنوان آخرین شاخه درخت به حساب آورید؛ زیرا هنگامی که حس ‌کنید به میراث هنرمندان بزرگ مرتبط هستید، انگیزه بیشتری برای خلق آثار هنری کسب خواهید کرد.

کار خود را با تقلید آغاز کرده و با رقابت به پایان برسانید

همانطور که در بخش قبل توضیح دادیم، هنری که حقیقتا اصیل باشد وجود خارجی ندارد. اما این واقعیت به این معنی نیست که به راحتی و بدون کسب اجازه هنرمندان می‌توانید از آثار آن‌ها تقلید کنید!

شما اجازه ندارید ایده و اثر شخص دیگری را مورد سرقت ادبی قرار دهید و به عنوان کار خود به دنیا عرضه کنید.

این را بدانید که تقلید از کسی، متفاوت از سرقت ادبی بوده و یک روش موثر و مفید برای خلق یک اثر هنری جدید محسوب می‌شود.

ممکن است به هنگام شروع خلق یک اثر، از همان ابتدا ندانید که دقیقا به دنبال چه چیزی هستید اما نگران نباشید. برای حل این مسئله، سرمشق قرار دادن و الگو گرفتن از قهرمان‌هایتان بسیار سودمند خواهند بود. بنابراین سعی کنید تمام موارد مرتبط با الگوی هنری‌تان را بیابید و تلاش کنید تا در همه جنبه‌های زندگی شبیه به آن‌ها باشید نه صرفا از لحاظ هنری. به عنوان مثال در مورد سبک زندگی‌شان و اینکه چه چیزی به آن‌ها انگیزه می‌داد تا کار کنند نیز، تحقیق کنید.

مادامی که از سبک رفتای و زندگی الگوهای خود تقلید می‌کنید، به تدریج متوجه خواهید شد که کاملا از آن‌ها متفاوت هستید و حتی در بعضی زمینه‌ها قادر نخواهید بود عملکردی دقیقا مانند آن‌ها داشته باشید.

پس از شناسایی زمینه‌هایی که متفاوت با آن‌ها رفتار می‌کنید؛ باید اصطلاحا از همین موارد، برای پیشرفت و خلق هنر مخصوص به خودتان استفاده کنید. این کار رقابت نام دارد.

کُنان اُبرایِن (Conan O’Brien)، مجری و کمدین مشهور برنامه‌های تلویزیونی‌ آمریکا، طی مصاحبه حرفه‌ای‌اش اذعان داشت که الگوی او، دیوید مایکل لترمن (David Michael Letterman) بود که از پیشگامان این حرفه محسوب می‌شد. اما نتوانست خیلی دقیق از او تقلید کند و همین تفاوت‌ها باعث شدند بیشتر به چشم بیاید و نقشی کاملا متفاوت از الگویش ایفا کند.

دیوید لترمن هم قبل از آنکه به چهره‌ای محبوب تبدیل شود، از جانی کارسون (Johnny Carson) تقلید می‌کرد که مجری تلویزیون، طنزپرداز، نویسنده، تهیه‌کننده، بازیگر و آهنگ‌ساز آمریکایی در قرن بیستم بود. این زنجیره همچنان ادامه دارد؛ یعنی هر کدام از این افراد برای موفقیت، سعی در تقلید از آثار فرد موفق دیگری داشتند. آن‌ها سپس تفاوت‌های خود را کشف کرده و با پرورش همین نقاط، سبک خود را پایه‌گذاری کردند.

به عبارت دیگر مواردی را که آن‌ها نتواستند به صورت کامل از قهرمان‌هایشان تقلید کنند، در نهایت تعیین کننده‌ سبک متفاوت حرفه‌ای‌شان شد.

سرگرمی‌ها و پروژه‌های جانبی خود را به دلیل یک فعالیت، ترک نکنید

هنگامی که مسیر خود را به عنوان یک هنرمند آغاز می‌کنید، شاید وسوسه شوید که سرگرمی‌ها و پروژه‌های جانبی خود را ترک کنید تا تمام وقت خود را به حرفه‌تان اختصاص دهید.

این کار شاید در ظاهر ایده‌ خوبی به نظر برسد اما محدود کردن خودتان ممکن است مانع شکوفایی استعدادهای‌تان و در نتیجه کاهش بازدهی شما شود.

اگر تنها روی یک پروژه تمرکز کنید، به هنگام مواجهه با یک مشکل چه عکس‌العملی از خود نشان خواهید داد؟ احتمالا سعی خواهید کرد با زحمت و به سختی از آن عبور کنید اما تلاش‌های‌تان بیهوده بوده و به تدریج از خودتان ناامید خواهید شد. حتی ممکن است شغلتان هم دچار آسیب شود!

خلاقیت و الهام، اغلب زمانی اتفاق می‌افتند که اجازه دهید ذهن‌تان آزادانه سیر کند و آن را محدود نکنید. به همین دلیل داشتن چند فعالیت و پروژه دیگر باعث خواهند شد که فضای لازم برای نوآوری ذهن‌تان ایجاد شود.

جالب است بدانید که حتی لازم نیست فعالیت‌های جانبی که انجام می‌دهید، ماهیت هنری و خلاقی داشته باشند. به عنوان مثال حتی انجام کارهای خانه هم می‌تواند در این زمینه مفید واقع شود.

اگر سرگرمی‌های‌تان را حفظ نکنید احتمالا در دراز مدت احساس پوچی به شما دست خواهد داد.

اگر به خود اجازه ندهید که گاهی اوقات دست از کار کشیده و خوش بگذرانید، چطور می‌توانید خلاق باشید؟ فارغ از میزان تعهدتان نسبت به پروژه و حرفه اصلی خود، اگر فعالیت‌های مربوط به اوقات فراغت را از خود دریغ کنید همواره با نوعی خلا در زندگی‌تان مواجه خواهید شد.

نویسنده هم تجربه مشابهی در مورد این مسئله دارد. او برای تمرکز بیشتر روی هنر و حرفه اصلی‌اش، نواختن گیتار را کنار گذاشت. پس از گذشت مدت زمانی، احساس پوچی بر وی غلبه کرده و در نهایت به خود اجازه داد تا مجددا در اوقات فراغتش گیتار بنوازد. این اقدام موجب شادی‌اش شد و در کار هنریش هم پیشرفت کرد.

از همان ابتدا به فکر مشهور شدن نباشید

خیلی از افراد دوست دارند مشهور شوند، حتی برخی تمام تلاش خود را در این راستا معطوف می‌کنند اما پیشنهاد ما این است که سریعا وارد این مسیر نشوید! مشهور شدن در طولانی مدت خیلی خوب است اما اگر حرفه خود را به عنوان یک شخص گمنام و بدون هیچ اسم و رسمی آغاز کنید، در ادامه موفق‌تر عمل خواهید کرد.

گمنامی این فرصت را برای شما فراهم می‌کند که خلاقانه عمل کرده و مرتکب اشتباه شوید.

اما هنگامی که عموم افراد شما را بشناسند، تمام جوانب کار و حتی زندگی‌تان را موشکافی خواهند کرد. از طرف دیگر افراد دائما انتظار آثار بی‌نظیر و عالی از شما خواهند داشت که باعث می‌شود تحت فشار بیشتری قرار بگیرید. پس به دلیل توقعاتی که افراد و جامعه از شما دارند، استفاده از راهکار آزمون و تجربه سخت‌تر خواهد بود.

اما اگر گمنام باشید، با این مشکلات مواجه نخواهید شد. هنگامی که کسی شما را نمی‌شناسد و اطلاعاتی راجع به شما ندارد، آزاد هستید هر کاری انجام دهید و مرتکب اشتباه شوید و در نهایت قضاوت نخواهید شد.

اما پس از طی مراحل و گام‌های اولیه، در انتها باید چه کاری برای شهرت انجام داد؟ پاسخ این سوال نسبتا ساده است. بهترین راهکار، به اشتراک گذاشتن آثارتان با دیگران است که امروزه شبکه‌های مجازی این کار را راحت کرده‌اند.

توجه داشته باشید که در انتخاب آثار و مواردی که می‌خواهید به اشتراک بگذارید، وسواس نشان دهید. به عنوان مثال می‌توانید هر چیزی را که نشان دهنده‌ اشتیاق‌تان باشد نظیر قطعه‌های پایانی کارتان، کارهای در حال انجام، نقاشی‌های سرسری، تحقیق یا توصیه‌هایی در مورد روش ابداعی‌تان را با طرفداران‌تان به اشتراک بگذارید. همچنین حائز اهمیت است که تمام این آثار، ایده اولیه و عامل موفقیت‌تان را در اختیار دیگران قرار دهد.

هنگامی که افراد را دعوت می‌کنید تا در اشتیاق شما سهیم باشند، آن‌ها احساس همذات‌پنداری بیشتری با شما کرده و ارتباط بیشتری با آثارتان برقرار خواهند کرد. همچنین احتمال آنکه پیگیر آثار دیگرتان باشند نیز، بیشتر خواهد شد.

می‌توانید یک وبلاگ یا وبسایت راه بیندازید یا بروشورهای اینترنتی از کارتان را برای دیگران ارسال کنید. ناگفته نماند شبکه‌های اجتماعی نظیر اینستاگرام، یوتیوب و … کمک بیشتری به دیده شدن شما خواهند کرد.

سعی کنید محیط کاری الهام بخشی برای خود بوجود آورید اما گاهی هم از آن دور شوید

به نظر می‌رسد که هنرمند بودن در گذشته سخت‌تر بود! به عنوان مثال در قرن هجدهم وقتی که افراد می‌خواستند از هنری قدرتمند الهام بگیرند باید به سرزمین‌های مجاور دریای مدیترانه سفر می‌کردند تا مجسمه‌ها و دیوارنگاری‌های فوق‌العاده مربوط به دوران رنسانس را مشاهده کنند. اما امروزه به لطف اینترنت تنها کافی است کامپیوتر یا تلفن همراه خود را روشن کنید و با چند حرکت ساده به هرجا که خواستید سفر کنید. یعنی هنرمندان می‌توانند در منزل خود کارهای هنری متعلق به تمام ادوار را مشاهده و خلق کنند.

اگر می‌خواهید خلاقیت خود را به حداکثر برسانید، بهتر است به دقت محیط خانه خود را طراحی کنید.

باید خود را با اشیائی احاطه کنید که الهام‌بخش باشند نظیر آثار هنرمندان مورد علاقه‌تان؛ اما کل ماجرا به اینجا ختم نمی‌شود و بایستی مطمئن شوید که فضای کارتان، خلاقیت شما را برمی‌انگیزد.

برخی از هنرمندان ترجیح می‌دهند خودشان را با کامپیوترها یا وسایل الکترونیکی دیگر احاطه ‌کنند؛ زیرا تمام کار خود را به صورت الکترونیکی به کمک نرم‌افزارهایی خاص انجام می‌دهند. اما کامپیوتر همیشه بهترین ابزار برای تولید ایده‌ نیست. سعی کنید از دست‌های خود نیز استفاده کنید. خلاقیت، اغلب از درست کردن الگوها، کشیدن طرح کلی یا صرفا نوشتن در دفترها شکل می‌گیرند.

بنابراین محل کار خود را به چند قسمت‌ مختلف تقسیم کنید. به عنوان مثال می‌توانید قسمتی را برای نگهداری تجهیزات و ابزار دیجیتال خود اختصاص دهید. قسمتی دیگر از محل کارتان را هم طوری طراحی کنید که با دستان خود آثاری را خلق کنید؛ به اصطلاح آثاری که هنر دست خودتان باشد.

در نظر داشته باشید با اینکه به عنوان یک هنرمند می‌توانید در خانه کار کنید اما بهتر است که حداقل یک بار از فضای خانه فاصله بگیرید. همچنین با دست‌یابی به موفقیت اولیه، سریعا مغرور و از خود راضی نشوید، زیرا دلزده شده و کارتان هم آسیب خواهد دید.

مهاجرت به یک شهر یا کشور دیگر می‌تواند بسیار الهام‌بخش بوده و زوایا و چشم‌اندازهای جدیدی در اختیارتان قرار دهد.

نویسنده که اصالتا اهل تگزاس است، برای موفقیت بیشتر در حرفه‌اش مدتی هم در انگلیس و ایتالیا زندگی کرده است و این تصمیم زندگی شخصی و حرفه‌ای‌اش را دگرگون کرد.

قدردان ستایش و تحسین طرفداران‌تان باشید

همانطور که در بخش‌های قبل‌تر اشاره کردیم، اینترنت ابزار خیلی خوبی برای نمایش هنرتان به دنیا است. اینترنت به شما کمک می‌کند که عصاره‌های خلاقیت را در خود به جریان درآورید، اما نقاط ضعفی را هم به همراه خود دارد.

یکی از معایب شبکه‌های اجتماعی آن است که احتمال دارد با تندی و انتقاد زیادی از جانب کسانی که شما یا هنرتان را دوست ندارند، مواجه شوید. حتی ممکن است آثارتان مورد سرقت ادبی قرار گیرد. بنابراین باید یاد بگیرید که در برابر آزار و انتقاد دیگران قوی و ضدضربه باشید، از هنرتان دست نکشید و پرقدرت‌تر از قبل ادامه دهید.

یا به کل دیدگاه‌های منفی‌ را نادیده بگیرید و یا از آن‌ها در راستای بهبود هنرتان بهره ببرید. به جای پرخاشگری، عصبانیت‌تان را کنترل کرده و از آن برای الهام گرفتن استفاده کنید. بیش از حد با منتقدان خود درگیر نشوید؛ چرا که این فرآیند بسیار زمان‌گیر و در اغلب موارد بی‌نتیجه است. اگر تمام روز درگیر پاسخگویی به ایمیل‌های کوته‌فکرانه‌ای که صرفا از روی حسادت نوشته شده‌اند، باشید دیگر وقتی برای خلق و توسعه‌ کار جدید نخواهید داشت.

اگر نمی‌توانید خود را کنترل کنید و عصبانی می‌شوید، پس سعی کنید حداقل یک استفاده‌ سازنده برای عصبانیت‌تان بیابید. در واقع عصبانیت می‌تواند خوب باشد اگر بتوانید آن را به یک منبع خلاقیت تبدیل کنید.

به عنوان مثال آستین کلئون (Austin Kleon)، نویسنده کتاب، گاهی اوقات ایمیل‌های حاوی پیام‌های منفی ارسال شده را صبح‌ها می‌خواند؛ زیرا به او انگیزه می‌داد که برخلاف نظر دیگران همچنان مصرانه کارش را ادامه دهد.

اینترنت پر است از افراد منفی و کینه‌توز اما همچنین تحسین‌های زیادی را از سوی طرفداران‌تان به شما عرضه می‌کند. سعی کنید به تحسین‌ها توجه کرده و هرگز فراموش نکنید که دیگران را نیز تحسین کنید. تحسین دیگران می‌تواند راهکار دیگری باشد که از طریق آن کار هنری معناداری خلق کنید. به عنوان مثال می‌توانید برای وبلاگ خود پستی با مضمون تحسین نویسنده مورد علاقه‌تان بنویسید یا یک اثر هنری را پست کنید که در خلق آن از قهرمان‌تان الهام گرفتید. به عبارت دیگر هرچقدر بیشتر از دیگران تحسین کنید تحسین بیشتری در عوض دریافت خواهید کرد.

برای بهره‌مندی بهتر از تحسین‌ها، یک پوشه تحسین درست کنید. در این پوشه مثبت‌ترین ایمیل‌ها، توییت‌ها و نظراتی را که دریافت کرده‌اید و به انرژی زیادی به شما منتقل کرده‌اند، ذخیره کنید. وقتی که احساس ناامیدی می‌کنید، پوشه تحسین خود را باز کرده و یادآور حمایت طرفداران‌تان شوید، این کار انرژی و اعتماد به نفس خوبی درون شما ایجاد می‌کند.

پیام کلی کتاب مثل یک هنرمند بدزد

Steal Like an Artist by Austin Kleon
هیچ هنری کاملا اصیل نیست، به عبارت دیگر تمام هنرمندان برای خلق یک اثر هنری از هنرمند دیگری ایده گرفته‌اند. بنابراین از طریق تحقیق در مورد الگوهای‌تان، سرمشق قرار دادن آن‌ها و خلق یک فضای کار مثبت، ایده‌های بهتری بگیرید!

سرگرمی‌های خود را حفظ کرده و خود را به بیرون از حریم آسایش خود برانید. همچنین سعی کنید فعالیت‌های خود را در خفا شروع کرده و هنگامی که از فواید گمنامی بهره کامل را برده‌اید، از شبکه‌های مجازی برای مشهور شدن استفاده کنید. در نهایت از تاثیرات و سرشناسی خود جهت خلق اثر هنری جدید، استفاده کنید.

پیشنهاد کاربردی:

  • تمام وقت‌تان را وقف هنر خود نکنید!

به خود اجازه دهید که برای مدت کوتاهی دست از کار بکشید، خوش بگذرانید و روی موارد دیگر هم تمرکز کنید. همچنین خود را در استودیو یا محل کار خود حبس نکنید، خود را مجبور کنید تا به یک شهر یا کشور جدید نقل مکان کرده و سپس در آن‌جا به گشت‌وگذار بپردازید. حفظ یک فاصله‌ مناسب با هنرتان باعث بهبود بازده و پیشرفت‌تان خواهد شد و احساس شادی و خرسندی بیشتری در شما القا خواهد کرد.

توی سایت ثبت نام کن؛ گردونه شانس رو بچرخون؛ الماس و پول جمع کن😍

5 امتیاز از مجموع 1 نظری که ثبت شده. نظر خود را بنویسید و الماس بگیرید!

1 دیدگاه برای “خلاصه کتاب مثل یک هنرمند بدزد اثر آستین کلئون

نظرتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

توی سایت ثبت نام کن؛ گردونه شانس رو بچرخون؛ الماس و پول جمع کن!
ثبت نام
close-image