خلاصه کتاب ” 14 گفتار با فرزندان تا 14 سالگی ” اثر ” میشِل ایکارد ”
Fourteen Talks by Age Fourteen by Michelle Icard
این کتاب درباره چیست؟
کتاب 14 گفتار با فرزندان تا 14 سالگی (یا 14 گفتگو تا 14 سالگی) (نوشتهشده در سال 2020) به بررسی موضوع پیچیدهی ارتباط برقرار کردن با نوجوانان میپردازد؛ نوجوانان 10 تا 14 ساله که در آغاز مسیر قطع ارتباط با والدینشان قرار دارند. در این سن، صحبت با فرزندان دربارهی موضوعات بزرگی مانند گرایش جنسی، پول و زندگی حائز اهمیت است و متأسفانه در همین سن، صحبت با آنها سختتر از همیشه میباشد. پس والدین چهکاری از دستشان برمیآید؟ خب، وقت آن است که روش جدیدی برای صحبت با فرزندان یاد بگیرید.
چه کسانی باید این کتاب را بخوانند؟
- والدینی که در تلاش برای ارتباط برقرار کردن با فرزندان نوجوان خود هستند.
- والدین نگرانی که بهترینها را برای فرزندشان میخواهند.
- والدینی که فرزندان نوجوان خود را برای مراحل بعدی زندگی آماده میکنند.
نویسنده این کتاب کیست؟
میشِل ایکارد عضو مجموعهی Today’s parenting team و NBC New Learn میباشد. او نویسندهی کتاب تغییر مدارس متوسطه | Middle School Makeover است و با نشریاتی مانند واشنگتنپُست و تایمز و شیکاگو تریبون بهطور منظم همکاری دارد. برنامهی تحصیلی دو مرحلهای او برای دانش آموزان مقطع راهنمایی در مدارس سراسر ایالاتمتحده مورداستفاده قرارگرفته است.
فرزند خود را برای موفقیت آماده کنید.
در دوران گذشته، مکالمات والدین-فرزندی گفتوگوی معذب کنندهای محسوب میشد که در آن والدین صحبتهایی دربارهی مسائل و روابط جنسی با فرزند خود میداشتند.
اما امروزه اوضاع تغییر کرده و پیشرفتهایی حاصلشده است. همهی ما میدانیم که آماده کردن فرزندان برای قدم گذاشتن در مسیر بزرگسالی مستلزم چیزی فراتر از صحبتهای مختصر درباره ضروریات زندگی است. درواقع طی چندین سال، باید صدها مکالمه صورت گیرد.
اما حتی با داشتن خیرترین نیت نیز، برقراری ارتباط با نوجوانان در حال رشد میتواند دشوار باشد. به همین خاطر است که باید خود را برای مکالماتی که با فرزندان نوجوان خود خواهید داشت آماده کنید. در این خلاصه کتاب، راه مطرح کردن شش موضوع بسیار مهم ازجمله: استقلال، پول، تکنولوژی، انتقاد، تکانشگری و رابطهی جنسی را به شما میآموزیم.
در این خلاصه کتاب به موارد زیر نیز پرداخته میشود:
- تئاتر بداهه چه چیزی دربارهی ارتباط برقرار کردن میتواند به شما یاد دهد؟
- چگونه بازخوردی به فرزندانمان نشان دهیم که بهجای تخریب روحیه، اعتمادبهنفسشان را افزایش دهد؟
- چرا والدین نیز باید قوانین تکنولوژی را مانند فرزندانشان دنبال کنند؟
- یادگیری یک زبان جدید در برقراری ارتباط با فرزندتان به شما کمک میکند
- نقشهای بهمنظور ایجاد اطمینان در مسیر استقلال فرزندتان بسازید
- در موضوع پول، زمینهی موردبحث بسیار اهمیت دارد
- با تنظیم مقررات، به فرزندتان کمک کنید رابطهی سالمی با تکنولوژی بنا کند
- با توجّه دقیق به نحوهی بیان انتقاد، به رشد کودک خود کمک کنید
- تکانشگری، عامل رشد شناختی است
- هرچه زودتر راجع به مفهوم رضایت و اجازهگرفتن با فرزندتان صحبت کنید، مکالمات آینده دربارهی مسائل جنسی آسانتر میشود
- پیام کلی کتاب
یادگیری یک زبان جدید در برقراری ارتباط با فرزندتان به شما کمک میکند.
زبان خاص و مشترکی میان والدین و فرزندان وجود دارد.
برای بسیاری، گریهی نوزاد چیزی بیشتر از سرو و صداست. اگرچه، والدین میتوانند تفاوتهای کوچکی را تشخیص دهند که مشخص میکند نوزاد به شیر احتیاج دارد یا باید پوشکش عوض شود. این رابطه، از نوزادی تا 11 سالگی ادامه پیدا میکند و سپس چیزی تغییر میابد.
همینکه کودکان پا در مسیر بزرگسالی میگذارند، از والدین خود فاصله میگیرند و شروع به ساخت هویت خود میکنند. ناگهان، نکات مشترک میان والدین و فرزندان کم میشود و آن زبان قدیمی از بین میرود؛ بدان معنا که والدین باید زبان جدیدی برای ارتباط برقرار کردن با فرزندانشان دریابند.
زبان مشترک، افراد را به یکدیگر متصل میکند. نوجوانان اشتیاقی به گیر افتادن در دایرهی خانواده ندارند و میخواهند خودشان دنیا را تجربه کنند. به همین خاطر است که در این سن، ارتباط برقرار کردن با آنها دشوار میشود.
چنین چیزی برای والدین اعصابخردکن است. طولی نمیکشد که این سکوتها تبدیل به مکالمه میشوند و اغلبِ والدین سعی میکنند صدایشان را بلندتر کنند و مکالمهای یک طرفه با فرزندان خود داشته باشند. اینگونه، چرخهای از سخنرانیهای عصبی و خشمگین که با بغض و اشک همراه است به وجود میآید.
خب، راهحل جایگزین چیست؟ اول از همه باید بدانید که تمایل فرزندتان به خودمختاری و استقلال چیزی کاملاً طبیعی است که در بخشی از پروسهی بزرگ شدن وجود دارد. شواهد محکمی حاکی از آن هستند که اگر فردی در دروان بلوغ چنین تمایلاتی را از خود نشان ندهد، بهاحتمالزیاد در بزرگسالی وارد روابط مسموم یا هموابسته میشود. بهعبارتدیگر، دعا کنید که فرزندتان بخواهد مستقلتر باشد!
با در نظر داشتن این نکته میتوانید از یک اشتباه رایج که به مفهوم «سرکوب کردن» معروف است جلوگیری کنید. این مفهوم، به معنای دور نگهداشتن فرزندتان از دردسر است و ریشه در عشق و علاقهی والدین دارد. در ظاهر این نکته خیلی هم خوب است، نه؟ خب، این مفهوم شانس خطا و اشتباه کردن را از نوجوانان میگیرد. استقلال بیشتر بدان معناست که فرزند شما با خطرات بیشتری روبرو میشود و احتمالاً خراب هم میکند! چگونه میتوانیم به فرزندانمان یاد دهیم تصمیمهای هوشمندانه بگیرند اگر نگذاریم هیچ تصمیمی بگیرند؟
کودکان باید تجربه کسب کنند؛ خوب و بد با هم. راهی غیرازآن وجود ندارد. البته منظورمان این نیست که کنار بایستید و سختی کشیدن فرزندتان را تماشا کنید. وظیفهی شما، کمک به فرزندتان در ارزیابی، تجزیه و تأمل دربارهی چیزهای مفید و مضر است و فقط وقتی میتواند اتفاق بیافتد که یاد بگیرید چگونه با آنها صحبت کنید.
داشتن مکالمات درست در زمان درست با فرزندتان، امنیت او را تضمین میکند.
نقشهای بهمنظور ایجاد اطمینان در مسیر استقلال فرزندتان بسازید.
تنهایی وقت گذراندن در فروشگاه یا پارک خواستهای است که هر دختر نوجوانی دیر یا زود خواهد داشت.
بدون شک این خواسته برای والدین ترسناک است؛ زیرا دنیا جای ترسناک و پرخطری است. ممکن است هزاران اتفاق بیفتد. آیا فرزند شما آمادگی آن را دارد؟ احتمالاً با یک «نه» محکم، به خواستهی دخترتان پاسخ میدهید.
راههای بهتری برای واکنش به این خواسته وجود دارد. شاید دخترتان در حال حاضر آمادگی تنها به فروشگاه رفتن را نداشته باشد اما بالاخره که در آینده به آن آمادگی میرسد. پس نیاز است که با او صحبت کنید و روش آماده شدن را یادش بدهید. در غیر این صورت، او حس خواهد کرد غیرمنصفانه با او برخورده کردهاید؛ بهخصوص اگر دوستانش بدون او به فروشگاه رفته باشند.
هنگامیکه بازیگران بداههپردازی را تمرین میکنند، یاد میگیرند فضا را با «بله و …» جواب دادن زنده نگهدارند تا اینکه بخواهند یک «نه» خشکوخالی بگویند. بهعنوان والدین نوجوانی که بهتازگی در مسیر پرپیچوخم رشد قدم گذاشته، باید از این تکنیک بازیگران در بداههپردازی الگوبرداری کنید.
البته منظور این نیست که با هر خواستهی فرزندتان موافقت کنید. هر چه نباشد، «نه» گفتن بخشی از مسئولیت پذیر بودن والدین است. اما باید یاد بگیرید چگونه میتوانید حرف خود را برای ادامهی صحبت با فرزندتان تغییر دهید. در عمل، تکنیک مذکور درواقع دادن نقشهای به فرزندتان در راه رسیدن به استقلال میباشد.
بهجای اینکه بگویید: «نه، اجازه نداری تنهایی به فروشگاه بروی.» باید برای فرزندتان توضیح دهید به چه نقاط عطفی لازم است برسد تا نشان دهد که آماده است تنهایی جهان را کشف کند.
با فکر کردن به مشکلاتی که ممکن است رخ دهد شروع کنید. مثلاً اینکه نگران هستید تلفن همراهش را گم کند؛ از دوستانش جدا شود یا غریبهای بخواهد به او تعرض کند. کارهایی که از او میخواهید در این شرایط انجام دهد را به او بگویید. برای مثال، از یک فرد بالغ و موجه کمک بخواهد. پس لازم است چند شماره تلفن مهم را حفظ کند.
مهم است که پس از بیان خواستههایتان، برای او توضیح دهید که چنین اقداماتی برای سخت کردن زندگی او نیستند و اتفاقاً نکاتیاند که آنها در قدم گذاشتن در مسیر استقلال باید بدانند.
در موضوع پول، زمینهی موردبحث بسیار اهمیت دارد.
حال وقت آن است که دربارهی پول صحبت کنیم.
خبر خوب اینکه اکثر نوجوانان بهصورت ذاتی اصول مسئولیت مالی را میدانند و درک میکنند. در نظرسنجی که میان مصرفکنندگان آمریکایی در سال 2012 انجام گرفت مشخص شد که 90 درصد از نوجوانان بخشی از پول خود و 40 درصد از آنها بیش از نیمی از پول خود را پسانداز میکنند.
بله، پسانداز بسیار مهم است اما امور مالی شخصی چیزی فراتر از فقط پسانداز کردن است. بسیار مهم است که فرزندتان پیش زمینهای دربارهی تصمیمات مالی داشته باشد. پس در بحث پول، زمینه بسیار اهمیت دارد.
کودکان سطح درآمد خانوادهی خود را با دیگران مقایسه میکنند.
اگر همکلاسی فرزند نوجوانتان برای تعطیلات به هاوایی رفته باشد یا خانهشان دارای استخر باشد، فرزند شما میخواهد بداند چرا خانوادهی خودش چنین امکاناتی ندارد و باور دارد که این شرایط منصفانه نیست.
بهترین راه مدیریت اینگونه مکالمات چیست؟ اول از همه، پنهانکاری را کنار بگذارید. اگر میخواهید به کودکتان دربارهی پول و سرمایه چیزی یاد دهید، باید واضح و روشن دربارهی آن صحبت کنید. البته منظورمان این نیست که از سیر تا پیاز وضعیت مالیتان که چیزی خصوصی است و نباید کسی خارج از دایرهی خانواده بداند را برایش تعریف کنید. بهجای آن، سعی کنید واضح و شفاف مفهومهای کلی را برای فرزندتان شرح دهید.
میتوان صحبت را با چیزی که قابلدیدن نیست شروع کرد. برای مثال، آن خانواده که برای تعطیلات به هاوایی رفتهاند یا خانهشان استخر دار است، ممکن است بدهی سنگینی به بانک داشته باشند یا برای هزینههای دانشگاه پولی ذخیره نکرده باشند. پس برخی داراییها، ملاک درستی برای سنجش سلامت مالی نیستند.
در این مرحله نوبت به مفهوم «ارزش» میرسد. ارزش فقط به معنای هزینهی تعطیلات یا استخر نیست؛ بلکه قیاس آن با بودجهای بزرگتر است. برای توضیح این مفهوم، میتوانید هزینههای خود را برای فرزندتان شرح دهید.
فرض کنید فرزند نوجوانتان یک بازی ویدیویی میخواهد و به شما میگوید قیمت آن از 30 به 20 دلار کاهش یافته است. با این جمله شروع کنید: «بله، قیمت خوبی به نظر میرسد اما خرید یک بازی ویدیویی دلیل خوبی برای خرج کردن 20 دلار نیست. دلیل خوب، وقتی است که ما به یک بازی ویدیویی احتیاج داشته باشیم و از قبل برای آن پول پسانداز کرده باشیم. آن موقع است که میتوان خرید خوبی انجام داد. اما در حال حاضر، تو برنامهای برای خرید بازی نچیده بودی و پولی را خرج خواهی کرد که بابت اردو یا وسایل مدرسه کنار گذاشته بودی.» بهعبارتدیگر، بودجهی او مناسب خرج شدن بابت این موضوع نیست.
با تنظیم مقررات، به فرزندتان کمک کنید رابطهی سالمی با تکنولوژی بنا کند.
کاوش کردن در جهان تنها به معنای وقت گذراندن با دوستان در فروشگاهها و پارکها نیست. نوجوانان امروزه از دنیای آنلاین نیز برای یافتن هویت مستقل خود استفاده میکنند و والدین باید حواسشان به این موضوع باشد.
تعجبی هم ندارد! سرعت پیشرفت تکنولوژی بسیار بالاست و رسانهها مدام خبر از خطرات اپلیکیشنها و گرایشهای جدید میدهند. اغلب حس خواهید کرد دائماً در حال تعقیب و گریز هستید و هیچگاه به اصل مطلب نمیرسید.
لازم نیست تکنولوژی برای والدین ترسناک باشد و میتواند بهعنوان یک ابزار بهکار گرفته شود؛ مانند قیچی که هم میتواند کارآمد باشد و هم خطرناک. این نحوهی تعامل و برخورد کودک شما با تکنولوژی است که اهمیت دارد؛ نه خودِ تکنولوژی. پس با تنظیم و مقررات، به فرزندتان کمک کنید رابطهی سالمی با تکنولوژی بنا کند.
در عصری زندگی میکنیم که دنیای آنلاین، به دنیای واقعی ما تبدیلشده و جهان بدون اینترنت، دنیای آفلاین خوانده میشود. حتماً به کودکتان یاد دهید که هر دو دارای قوانین یکسانی هستند. یک راه خوب برای شروع این آموزش، تنظیم کردن برخی قوانین دربارهی استفادهی خانوادهی شما از اینترنت و تکنولوژی است.
میتوانید با برگزاری یک جلسهی خانوادگی برای تصویب این قوانین به توافق برسید. هدف شما در این جلسه، خلق چارچوبی است که به شما اجازه میدهد با مشکلات احتمالی در آینده نیز مقابله کنید. پس باید مشخص کنید فرزندانتان تا چه اندازه میتوانند از تلفن همراهشان استفاده کنند و اجازه دارند چه اپلیکیشنهایی در تلفن خود داشته باشند.
با ذهنی باز وارد جلسهی خانوادگی شوید. اگر فرزندانتان حس کنند قرار است قوانین از پیش تعیین شدهای بر آنها تحمیل شود، نتیجهای نخواهید گرفت. پس باید صحبتی خالصانه با آنها داشته باشید. لازم است که بدانید قوانین باید برای تمام اعضای خانواده یکسان باشند. میتوانید با پرسیدن چند سؤال شروع کنید: چگونه تکنولوژی میتواند کاربردی یا مخرب باشد؟ چگونه میتوانیم بفهمیم ما را از کنترل خارج کرده؟ چهکاری جز زل زدن به صفحهی گوشی میشود انجام داد؟
پس از تنظیم قوانین و مقررات، همهی اعضای خانواده ازجمله خودتان را تشویق به نوشتن بیانیهای کنید که شامل دستورالعملی برای تعاملات مجازی است. مثلاً اینکه در فضای مجازی باید با دیگران مهربان باشید؛ انصاف داشته باشید و در کل آنگونه رفتار کنید که دوست دارید دیگران شما را ببینند.
با توجّه دقیق به نحوهی بیان انتقاد، به رشد کودک خود کمک کنید.
نوجوانان موردانتقاد واقعشدهترین افراد روی زمین هستند.
سیل انتقاد از اولین روزهای نوجوانیشان آغاز میشود. در خانه، همهچیز آنها از لباس پوشیدنشان گرفته تا جمع دوستانشان موردانتقاد قرار میگیرد. در مدرسه نیز همین وضع است. همکلاسیهای قضاوتگر، جنبههای ظاهری و رفتاری یکدیگر را قضاوت میکنند و معلمان، مربیان و مدیران نیز آنها را با بازخوردهای تحصیلی بمباران میکنند.
بهعنوان والدین، بخشی از وظیفهی شما ارائهی انتقاد است؛ زیرا انتقاد بخشی از پروسهی یادگیری است. البته همهی انتقادها با یکدیگر یکسان نیستند و درحالیکه بعضی از آنها باعث افزایش رشد میشوند، برخی مسیر رشد را مسدود میکنند. پس با توجّه دقیق به نحوهی بیان انتقاد، به رشد کودک خود کمک کنید.
بازخوردهای سنتی آنقدر که فکر میکنید کارآمد نیستند. در حقیقت، اشاره به عیبهای یک فرد میتواند کاملاً آسیبزا باشد. بر اساس گفتههای نویسنده، نورونها و سیناپسها محرک رشد شناختیاند. بیشتر این رشد وقتی صورت میگیرد که یک فرد احساس اعتمادبهنفس و توانا بودن داشته باشد. به همین خاطر است که هنگام انجام کار مورد علاقهتان که در آن مهارت نیز دارید، احساس موفقیت بیشتری میکنید.
خب، اطلاعات بالا چه ارتباطی با نوجوانان دارد؟ وقتی با کودکانتان از نقاط قوتشان صحبت میکنید، مغز آنها مشغول ساخت نورونها و اتصالات جدید میشود. توجه به اشتباهات نیز نتیجهی عکس دارد. مغز، چنین انتقاداتی را بهعنوان تهدید در نظر میگیرد و خود را خاموش میکند. بهعبارتدیگر، تأکید بر نقاط ضعف و اشتباهات پروسهی یادگیری را متوقف میکند.
البته نمیگوییم که اصلاً نباید از کودکان انتقاد کرد؛ بلکه باید مراقب نحوهی بیان بازخورد بود. فرض کنید هنگام مکالمه با کسی هستید و کودکتان با شوقوذوق به سمت شما برای بیان ایدهی بینظیری که دارد میآید. انتقاد ارزشمند میتواند اینگونه باشد: «لطفاً وقتی دارم با تلفن صحبت میکنم، حرف من را قطع نکن.» انتقاد مخرب نیز اینگونه است: «تو مدام وسط حرف دیگران میپری و اجازه نمیدهی صحبتشان را تمام کنند.»
حال میتوانید بازخورد مثبت را یک مرحله جلوتر نیز ببرید: «ایدههای بسیار خوبی داری؛ اما یادت باشد که حرف من را وقتی با دوستانم صحبت میکنم قطع نکنی.» حتی میشود او را به نوشتن ایدههایش بر روی کاغذ تشویق کرد تا زمانی که صحبتتان تمام شد، آنها را بشنوید.
تکانشگری، عامل رشد شناختی است.
ریختن روغنی گرانقیمت بر روی زمین، روشن کردن ترقه و فشفشه در خانه و بدون اجازه دعوت کردن 30 نفر از دوستان به جشن تولد خانوادگی، همه مواردیاند که نوجوانان با انجام دادنشان والدین خود را بسیار خشمگین کردند؛ بهقدری خشمگین که والدین مجبور به مصرف قرص آرامبخش شدند!
نوجوانان تکانشگر اند؛ خصوصیتی که داشتن آن تصادفی نیست و اگرچه خشم آمیز است، ذاتاً چیز بد یا ناسالمی به شمار نمیرود. در اصل، تکانشگری عامل رشد شناختی است.
ابتدا با معنای آن شروع میکنیم. تکانشگری دقیقاً چیست؟
شاید برخی بگویند تکانشگری درواقع همان بیپروایی و بیخیالی است. این تعریف درست نیست. تکانشگری در اصل نوعی از تصمیمگیری است و ارتباطی با ضعف در قوهی تصمیمگیری ندارد. در ادامه بیشتر توضیح میدهیم:
برخی تصمیمگیریها با در نظر گرفتن عواقبی که در آینده به همراه دارند گرفته میشوند و برخی دیگر، تنها بر روی زمان حال تمرکز دارند. هر دو تصمیمگیری اهداف متفاوتی دارند.
همهچیز به رشد قشر پیش پیشانی مغز بستگی دارد؛ بخشی که مسئول آنالیز خطرات، حل مشکلات و تفکر انتقادی است. تجربههای جدید، دادههای جدید خلق میکنند و جذب این دادهها به مغز کمک میکند اتصالات جدید بسازد. حال، مغز میخواهد پروسهی رشد را آغاز کند و با ترشح مقدار قابلتوجهی از دوپامین در سیستم عصبی، به این تجربههای جدید واکنش نشان میدهد. دوپامین مانند پاداش عصبی-شیمیایی عمل میکند که ما را به تکرار کارها تشویق میکند. بهعبارتدیگر، تصمیمات تکانشی محرک رشد شناختی هستند.
جستجو برای محرکهای جدید هیجان خواهی نام دارد و نقش حیاتی در پروسهی رشد بازی میکند. هرچه نوجوان تجربیات بیشتری داشته باشد، چیزهای بیشتری نیز یاد میگیرد. در کوتاهمدت، گاهاً این تجربیات در درستهی تصمیمگیریهای نادرست قرار میگیرند اما در بلندمدت، باعث میشوند فرد ظرفیت بیشتری برای تفکر منطقی داشته باشد.
پس چگونه میتوان کودکان را به هیجان خواهی تشویق کرد اما درعینحال از تصمیمات تکانشی خطرناک دور نگهشان داشت؟ ایجاد تمایز میان دو نوع مختلف رفتار تکانشی میتواند شروع خوبی باشد. نوع اول رفتار تکانشی شامل خطرات و تهدیدات آنی برای سلامت و جان کودک است. مانند آتشبازی و… . با خیال راحت از تمام قدرت و اختیارات خود برای سرکوب کردن چنین رفتاری استفاده کنید.
نوع دوم خطرات کمتری را به همراه دارد؛ مانند دعوت بیاجازهی دوستان به جشن تولد خانوادگی. در این بخش میتوانید کمتر سختگیری کنید. فرض کنید خودتان به 12 سالگی برگشتهاید. به نظرتان واکنش والدینتان چگونه بود؟ عصبانی میشدند یا خوشحال؟ مهمتر از همه، صحبتی با آنها انجام دهید تا از این تجربه درس بگیرند و دفعهی بعد عملکرد متفاوتی داشته باشند.
هرچه زودتر راجع به مفهوم رضایت و اجازهگرفتن با فرزندتان صحبت کنید، مکالمات آینده دربارهی مسائل جنسی آسانتر میشود.
در دههی 90 میلادی، مدارس کوچک هنر در سراسر ایالاتمتحده سیاستهای جدیدی را دربارهی روابط جنسی پایهگذاری کردند.
در میان دیگر قوانین، قانون جدیدی تصویبشده بود که میگفت برای بوسیدن شخصِ مقابل ابتدا باید از او شفاهاً اجازه بگیرید. در آن زمان، مفهوم رضایت و انجام چنین کاری به چشم خیلیها مسخره و غیر رومانتیک به نظر میرسید.
خوشبختانه امروز اوضاع تغییر کرده و اجازه گرفتن به بخش مهمی از آموزش جنسی تبدیلشده است. لازم نیست حتماً مفهوم اجازه گرفتن و رضایت را با فرزندتان در کنار رابطهی جنسی در میان بگذارید و اتفاقاً ایده خوبی است که آن را از سنین پایینتر در مسائل غیرجنسی نیز مطرح کنید.
صحبت دربارهی مفهوم رضایت در سنین پایین باعث میشود نوجوانان با این مفهوم احساس راحتی کنند و درنتیجه، برای برقراری رابطهی جنسی امنتر در آینده آماده باشند.
خب، چگونه این موضوع را مطرح کنیم؟ به یاد داشته باشید رضایت تنها به تماس جنسی محدود نمیشود. درواقع، رضایت به معنای مشخص کردن حدومرز و خط قرمزها است؛ اینکه چه کسی و در چه زمانی اجازهی لمس کردن شما را داشته باشد.
کودکان هنگام نه گفتن با یکدیگر متفاوتاند. برخی بهراحتی از دیگران میخواهند انجام کاری که دوست ندارند را متوقف کنند و برخی دیگر نیز باید یاد بگیرند نه گفتن گستاخی و بیادبی نیست.
بسیاری از نوجوانان از استراتژی جلوگیری از منازعه استفاده میکنند تا مجبور نباشند نه بگویند. نویسندهی کتاب چنین چیزی را بارها در کمپ تابستانی دانش آموزان مقطع راهنمایی مشاهده کرده است. اغلب، کودکان برای خلاص شدن از کاری که نمیخواهند انجام دهند دروغهای غیرضروری میگویند. مثلاً نمیخواهند بازی کنند؛ چون خسته هستند، میخواهند کتاب بخوانند یا مجبورند در مراسم ختم گربهی همسایهشان شرکت کنند!
اگر متوجه شدید فرزندتان چنین دروغهایی میگوید، به او یاد دهید بهسادگی از کلمهی «نه» استفاده کند. او نیازی به توجیه خود ندارد و حدومرزهایش به خودش مربوطاند.
وسایل شخصی از دیگر راههای یاد دادن مفهوم اجازه گرفتن هستند. نوجوانان اغلب در خانه از رویکرد «مال تو، مال من هم هست.» استفاده میکنند؛ بهخصوص اگر خواهر و برادر داشته باشند. در یک جلسهی خانوادگی، به آنها احترام گذاشتن به وسایل دیگران و اجازه گرفتن برای استفاده از چیزهایی که متعلق به آنها نیست را یاد دهید.
و تمام! با این استراتژیهای ساده اما کارآمد میتوانید بهواسطهی صحبت کردن با فرزندتان، آنها را در مسیر بزرگسالی و بلوغ همراهی کنید.
پیام کلی کتاب چهارده صحبت تا چهارده سالگی
اگر میخواهید ارتباطی مؤثر با فرزند نوجوان خود داشته باشید، باید زبانی جدید یاد بگیرید. میتوانید با بهکارگیری روش متفاوتی برای نه گفتن به درخواستهایی که فراتر از سنشان است شروع کنید. بله، شما مسئول فرزندتان هستید اما باید نقشهای برای رسیدن به استقلال برایشان طراحی کنید. با وضع قوانین خانگی که تمام اعضای خانواده باید آن را رعایت کنند، کودکتان به درک خوبی از مفهوم انصاف میرسد. سعی کنید انتقادهای مثبت داشته باشید که پروسهی یادگیریشان را تقویت میکند. در رابطه با مسائل جنسی، آهسته شروع کنید و مفهوم رضایت و اجازه گرفتن در زمینههای غیرجنسی را برایشان جا بیندازید.
در پروسهی رشد کودک، اکثراً والدین نیازهای خود را نادیده میگیرند و فقط کودکشان را در اولویت قرار میدهند. به نیازهای خود توجه کنید. وقت گذراندن با یک دوست قدیمی یا انجام کاری که قبلاً از آن لذت میبردید میتواند برایتان خوب باشد. پدر و مادری کردن سخت است! پس به دنبال چیزهایی باشید که مستقل از والدین بودن، برایتان لذتبخشاند.
کتاب قشنگی بود. ممنون
بسیار عالی به همه اشخاص با هر سلیقه ای توصیه مطالعه این کتاب را می دهم