فیلم
صوت
متن محتوا
سلام اینجا کباب و کتاب؛ کتاب، خوشمزه عینه کباب. شایدم بیشتر!
در خدمتتون هستیم با قسمتِ دوم از مغز کتاب ارقام پنهان نوشتهی مارگوت لی شِتِرلی.
بریم یه خلاصه از قسمت اول داشته باشیم، برگردیم.
آنچه در این مغز کتاب گذشت… (به قسمت اول مغز کتاب ارقام پنهان مراجعه کنید)
کاترین جانسون که تو قسمت اول هم راجع بهش حرف زدیم یکی دیگه از این زنها بود. اون موفق شده بود عضو بخش تحقیقات پرواز بشود که تا قبل از اون بین زنان سیاه پوست بیسابقه بود ولی هنوز هم از حضور در جلسات مهم بخش تحقیقات پرواز محروم بود؛ تا اینکه یه روز به اولین زنی تبدیل شد که اجازه داشت درباره پرواز فضایی مداری گزارش بنویسد.
خیلی مهمه که بدونیم زنان بخش محاسبه گران غربی، فقط درگیر تبعیض نژادی نبودن. اونها درگیر تبعیض جنسیتی هم بودند. همین علت بود که امکان ترفیعگرفتنشان را فارغ از تلاشی که میکردند، از بین میبرد و شاید جالب باشد که بدانید زنان سیاه پوست توی یک تیم مهندسی هیچ وقت ترفیع نگرفتند.
در همین حال، آنها ریاضیدانان سفید پوست، به خصوص ریاضیدانان مرد سفید پوست را میدیدند که از امتیازهای ویژهای برخورد دار بودند و توسط مهندسین ارشد آموزش میدیدند.
کارکنان مرد سفیدپوست که سِمَتِ شغلی یکسانی با محاسبه گران غربی داشتند، از حمایت خاصی برخوردار بودند و بعضاً خیلی با مهندسین ردههای بالاتر در زمان ناهار، گرم میگرفتن. در آخر هم این اونها بودند که برای شرکت در دورههای کارآموزی درجهیک انتخاب میشدند و نهایتاً به رئیس بخش یا شعبه ترفیع میگرفتن.
ولی، برای زنان سیاه پوست، بالاترین سمت مدیریتیای که میتوانستند داشته باشند، سرپرستی گروه خودشون یعنی گروه محاسبه گران غربی بود.
“دوروتی وان” در سال 1951 به اولین بانوی سیاه پوست مجموعه لنگلی تبدیل شد که سمت مدیریتی داشت. اون در سمت خودش سعی کرد به تمام زنان، فارغ از رنگ پوستشان کمک کند و در همین حال، مادر چهار فرزند بود که سعی میکرد علاوه بر تربیت آنها، خانوادهاش را به طبقه متوسط جامعه ببرد.
“کریستین داردِن” هم یکی دیگر از محاسبه گرای غربی بود که میدید مردانی با تحصیلات کمتر از او، ترفیع میگیرند و وقتی از این موضوع به رئیس بخش خود شکایت کرد، آن مرد از اینکه صدای یک زن شاکی را میشنید تعجب کرده بود و تا اون موقع یه زن شکایتمند در دوران کاریش ندیده بود اصلاً.
در آن زمان، انتظار میرفت یک زن بعد از بچهدار شدن، شغل و کار خود را رها کند و بره سراغ تربیت فرزندانش. چنین موضوعی برای زنان سیاه پوست که وظیفه امرار معاش خانواده را برعهده داشتند، صدق نمیکرد. کریستین داردن هم بعد از تلاشهای زیاد و شکایتهایی که به دست رئیس خودش رسانده بود، توانست وارد تیم مهندسی شود، 40 سال در آنجا فعالیت کند و به یکی از برجستهترین متخصصان حوزه فرا صوت تبدیل شود.
با پیشرفت تکنولوژی در دهه 1970، محاسبه گران انسانی عملاً کارایی خودشون را از دست داده بودند و به نوعی کنار گذاشته شده بودند. اما در همین حال، گروه محاسبه گران غربی مشغول مهمترین مبارزات حقوق مدنی در کشور بودند. متأسفانه قوانینی که روزِوِلت در سال 1941 تصویب کرده بود، تاثیری در برابری نژادی نداشت.
یه حکم تاریخی وجود داره به نام ” براون در برابر هیئت آموزش”
حالا اینکه اسم حکم رو گذاشتن “براون در برابر هیئت آموزش” داستان داره. یه بابایی بوده به نام الیور براون تو شهر توپیکا ایالت کانزاس تو سال 1951. دست دخترش رو میگیره ببره نزدیکترین مدرسه به خونشون ثبت نام کنه. ولی اونها دخترش رو ثبت نام نمیکردن. چرا؟ چون مدرسه مال سفید پوستها بود و سیاه پوستها نمیتونستن اونجا درس بخونن. اُلیور براون میگه آقا اینجوری که نمیشه. مدرسه سیاه پوست نزدیک خونه ما نیست. خیلی دور میشه مسیر دخترم. من باید این رو با اتوبوس بفرستم. میگن به ما ربطی نداره. ما اینجا سیاه پوست ثبت نام نمیکنیم. الیور براون هم کوتاه بیا نبود. با 12 تا خانواده دیگه که هم محلهایش بودن یه شکایت دسته جمعی مینویسن میرن دادگاه. دادگاه هم به براون میگه برو بابا. هیئت آموزش شعارش جدا ولی برابره. Separate but equal اگه برابر نبود خبرمون کن. انجمن ملی پیشرفت رنگینپوستان یا NAACP که مخفف National Association for the Advancement of Colored People تورگود مارشال رو میاره وسط میگه برو کار رو واسه براون جمع کن. خلاصه تو ماه می سال 1954 یعنی 3 سال بعد؛ براون پیروز دادگاه میشه. تو سال 1955 هم حکم براون 2 رو صادر میکنن که میگه سریع تفکیک نژادی مدارس رو تو کل آمریکا بردارید.
حتی با وجود پیروزی حکم تاریخی “براون در برابر هیئت آموزش” در دادگاه به خاطر موضوع پایان دادن به جداسازی دانش آموزان از نظر نژادی، هنوز هم برابری و عدالت در مدارس دیده نمیشد و حقوق خیلی از دانشآموزان سیاه پوست پایمال میشد.
این وسط خیلی ها موش دواندن. یکیش “هَری بِرد”
خیلی از این مبارزات، در لنگلی هم انجام میشد و در آن زمان، “هَری بِرد“، سناتور ایالت ویرجینیا، مخالف از بین رفتن جداسازی بود؛ تا جایی که یکی از معاونهایش به نام “جِیمز لیندسِی آلموند“، معتقد بود ادغام نژادی منجر به نابودی میشود. نابودی کشور! عجب…
این دو نفر تهدید کردند که در صورت تداوم اعتراضات به از بین رفتن جداسازی، بودجه تمام مدارس ویرجینیا را کاهش میدهند که همین تهدیدشون به تعطیلی مدارس منطقه اِدوارد کانتی از سال 1959 تا 1964 منجر شد.
این جدال سیاسیای بود که محاسبه گران غربی درگیر آن شده بودند.
علیرغم تمام شرایط نامساعدی که وجود داشت، زنها سهم بزرگی در ساخت هواپیماهای امنتر و سریعتر داشتند و میتوانستند از طریق معادلات و محاسبات پیچیده، تکتک اجزا و عملکرد یک هواپیما را توصیف کنند. آنها اغلب مجبور بودند این معادلات را با فکر نکردن به عواقب کارشان انجام دهند. یک معادلهی اشتباه منجر به دادن تلفات میشد و در بحث بمب افکنهای نظامی آمریکا، حتی معادلات درست هم درنهایت باعث کشته شدن انسانها میشد.
نقطه درخشش و اهمیت نقش کاترین جانسون در رقابتهای فضایی ناسا مشخص شد؛ جایی که او به شدت درگیر محاسبه مسیرهای پرواز ناسا بود که اولین فضانورد آمریکایی را در سال 1962 به فضا بفرستد. اون بعدها هم با انجام کاری مشابه، به آپولو برای فرود روی ماه کمک کرد.
در سال 1962 و قبل از چرخش به دور مدار مرکزی زمین، جان گلن شخصاً از کاترین برای انجام محاسبات درخواست کرد تا از امنیت ماموریتش مطمئن شود. استوپش کن؛ این سکانس فوقالعاده است. یعنی میشه کل نژادپرستی رو تو یه سکانس دید. به نظرم این خیلی بدتر از کتک زدن یا توهین کردنه! ببینیم….
هفت سال بعد هم دوباره جان گلن از کاترین درخواست کرد تا محاسبات مأموریت آپولو 11 را انجام دهد که منجر به گام نهادن نخستین انسان بر روی ماه شد.
هر دو دفعه هم اعداد و محاسبات کاترین جانسون دقیق و بینقص بودند.
به ندرت پیش میآید اسمی از زنان در رویدادهای تاریخی یا پیشرفتهایی در زمینههای علمی، ریاضیات و مهندسی برده شود. این معضل در بحث زنان سیاه پوست به شکل شدیدتری وجود دارد اما حقیقت این است که زنان سیاه پوست نقش بسیار مهمی در دستاوردهای بزرگ قرن بیستم از جمله آپولو که نیل آرمسترانگ را به ماه فرستاد دارند.
این بود مغز کتاب ارقام پنهان نوشتهی مارگوت لی شِتِرلی. خلاصهی کتاب ارقام پنهان رو توی سایت هم داریم؛ به صورت کاملاً رایگان میتونید اون رو مطالعه کنید و ازش لذّت ببرید
و حتماً میدونید که اینجا کباب و کتاب؛ کتاب، خوشمزه عینه کباب. شایدم بیشتر!
ترتیب مشاهده مغز کتاب “ارقام پنهان”
مغز کتاب را در کجاها ببینیم؟
مغز کتاب را با کیفیت بالا در یوتیوب و آپارات ببینید
جالب بود