خلاصه کتاب ” ارقام پنهان ” اثر ” مارگوت لی شِتِرلی ”
Hidden Figures by Margot Lee Shetterly
این کتاب درباره چیست؟
کتاب ارقام پنهان (یا اشخاص پنهان) (منتشر شده در سال 2016) حکایت بانوان ریاضیدان سیاهپوست را بیان میکند که کمک کردند “جان گلِن” برای اولین بار به دور مدار مرکزی زمین بچرخد و “نِیل آرمِستِرانگ” بر روی ماه قدم بگذارد. این بانوان شجاع و پیشرو، شغل معلمی خود در مدارس تفکیک نژادی شدهی جنوبی را ترک کردند تا به سازماندهی برنامهی فضایی مدرن کمک کنند.
چه کسانی باید این کتاب را بخوانند؟
- بانوان مشغول در حوزهی مهندسی
- علاقهمندان به دانستن حقیقت تاریخ برنامهی فضایی
- دانشجویان رشتهی علوم سیاسی، تجربی و تاریخ
نویسنده این کتاب کیست؟
مارگوت لی شِتِرلی بزرگ شدهی هَمپتون، ایالت ویرجینیا است؛ جایی که از کودکی، بسیاری از چهرههای پنهان کتابش را در آنجا شناخت. او مسئول اجرایی بنیاد خیریهی ویرجینیا و عضو مؤسسهی کمکهزینهی تحصیلی آلفِرِد پی اِسلوُن است.
تاریخ پنهان ناسا و کارکنان گمنام آن
حتی امروزه هم درصد بسیار زیادی از جایگاههای بالای علوم و ریاضیات توسط مردان سفیدپوست اشغال شده است! در سال 1970، تنها یک درصد از مهندسان آمریکایی سیاه پوست بودند و این میزان در سال 1984 به دو درصد رسید. پس شاید باور آن سخت باشد که بدانید در طول جنگ جهانی دوم، گروهی از بانوان سیاه پوست بودند که در خط مقدم علم و فناوری مربوط به جنگ خدمت میکردند.
چنین مسئلهای برای نویسنده کتاب که اهل همپتون بود و از کودکی در میان جامعهای از سیاه پوستان دانشمند، مهندس و ریاضیدان بزرگ شده بود، چیز عجیبی نبود. این کتاب نیز داستان بانوان سیاه پوستی است که نقشی حیاتی در توسعه ماشینآلات جنگ جهانی دوم و رقابت فضایی داشتند.
در این خلاصه کتاب به موارد زیر نیز پرداخته میشود:
- چگونه محلهای کار تفکیک شدند.
- فرصتهای شغلی بانوان سیاه پوست در ناکا و ناسا
- اعتماد قلبی جان گلن به یک بانوی سیاه پوست
- داستان بانوان ریاضیدان سیاه پوست در لنگلی، از دهه ۱۹۴۰ آغاز شد
- جنگ جهانی دوم، عامل ورود «محاسبه گران غربی» پیشرو بود
- با وجود تبعیض نژادی، محاسبه گران غربی از خود شجاعت و انعطافپذیری نشان دادند
- محاسبه گران غربی، راه را برای برابری نژادی و جنسیتی در لنگلی هموار کردند
- نقش مهم بانوان در مبارزه با تبعیضهای جنیستی و نژادی
- پیام کلی کتاب
داستان بانوان ریاضیدان سیاهپوست در لَنگلی، از دههی 1940 آغاز شد.
نیل آرمسترانگ بهتنهایی به ماه سفر نکرد؛ افراد زیادی در پشت صحنه مشغول تلاش بودند که داستانشان تا به حال گفته نشده است. اداره کل ملی هوانوردی و فضا یا همان ناسا، تا قبل از سال 1958 به عنوان کمیته ملی مشاوره هوانوردی یا ناکا شناخته میشد که مقر تحقیقاتی آن در آزمایشگاه هوانوردی لنگلی در همپتون، ویرجینیا قرار داشت.
ناکا در سال 1917 تأسیس شده بود و در ابتدا محلی برای ساخت هواپیماهای جنگی و دیگر ماشینآلات مربوط به جنگ بود. همه چیز در دوران جنگ سرد با اتحاد جماهیر شوروی تغییر کرد و ناکا، تبدیل به ناسا ای شد که هدف اول آن پیروزی در رقابت فضایی بود.
در دهه 1940، لنگلی اولین کارمندان سیاه پوست خود را به عنوان محاسبهگر استخدام کرد تا محاسبات ریاضی مربوط به پروژهها را انجام دهند. تا قبل از دهه 40 میلادی، تبعیض نژادی مانع رسیدن چنین شغلهایی به افراد سیاه پوست شده بود و خوشبختانه چنین شرایطی به لطف “فیلیپ راندولف“، یکی از فعالان حقوق بشر در آن دوره تغییر کرد.
راندولف، مقامات را تهدید به فرستادن صد هزار معترض به سمت پارلمان ایالتی کرد تا موضوع را به گوش مقامات عالیرتبه ملی برساند. سرانجام در سال 1941 “فرانکلین دلانو روزولت“، رئیس جمهور آن دوره آمریکا فرمان اجرایی 8802 و 9345 را صادر کرد که اولی تفکیک نژادی در صنعت دفاعی را از بین میبرد و دومی، کمیته شیوه استخدام منصفانه را ایجاد کرد.
با وجود این که بانوان سیاه پوست توانستند به لطف دستور رئیسجمهور به لنگلی راه پیدا کنند، آنها هنوز هم در محیطهای جداگانهای کار میکردند. در واقع، اولین گروه از بانوان سیاه پوست به دلیل این که همه در قسمت غربی محوطه لنگلی کار میکردند، به عنوان محاسبه گر های غربی شناخته میشدند.
با این وجود، آنها هنوز هم در قلب عملیات لنگلی قرار داشتند و سرگذشتشان، بخش مهمی از تحولات قرن بیستم طی جنگ جهانی دوم، جنگ سرد و رقابت فضایی به شمار میرود. آنها حتی در جنبشهای حقوق مدنی و برداشتن گام جدیدی در محاسبات الکترونیکی نیز تأثیر گذار بودند.
برخی از این چهرهها مانند کاترین جانسون در سطح جهانی شناخته و ستایش شدهاند و انواع نشانهای افتخار را از سوی مقامات بالا دریافت کردهاند؛ با این حال، اکثر مردم جهان نمیدانند که تیمی از بانوان سیاه پوست بود که به آمریکا در پیروزی رقابت فضایی کمک کرد.
جنگ جهانی دوم، عامل ورود «محاسبهگران غربی» پیشرو بود.
در دهه 1940، تنها یک سری از مشاغل خاص برای سیاه پوستان وجود داشت که دارای سه رتبهبندی بودند: دسته اول، مشاغل بسیار معمولی مانند کار به عنوان خدمتکار یا کشاورز؛ دسته دوم که در رده مشاغل خوب قرار میگرفت، آرایشگری یا کار در اداره پست محسوب میشد و دسته سوم که جزو مشاغل عالیرتبه برای سیاه پوستان شناخته میشدند، معلمی، طبابت و وکالت بودند.
کار در آزمایشگاه هوانوردی لنگلی، جزو هیچکدام از دستههای بالا قرار نمیگرفت و شانس اینکه یک فرد از جامعه سیاه پوستان به چنین شغلی دست پیدا کند، نزدیک به صفر بود. با این حال، با ورود آمریکا به جنگ جهانی دوم و افزایش نیاز به ساخت و تولید هواپیماهای جنگی، نیاز به ریاضیدانان نیز بسیار افزایش پیدا کرد و ناگهان ورق برای بانوان محاسبهگر غربی برگشت.
در سال 1943، لنگلی در حال آزمایش طرحهای مختلفی از هواپیماها بود و نیاز مبرمی به ریاضیدانان داشت تا بتوانند با کمک آنها، امنیت، قدرت و بهرهوری را به میزان حداکثری برسانند. همین موضوع، صنعت هواپیماسازی آمریکا را دگرگون کرد و آنها را از رتبه چهل و سوم بزرگترین صنایع آمریکا، به رتبه یک رساند.
پس بهوجود آمدن چنین شرایطی، تبعیض نژادی در شغلهای فدرال را از بین برد و راه را برای بانوان ریاضیدان سیاه پوست باز کرد. هنوز هم عدد دقیقی از تعداد بانوان محاسبهگر که در ناکا کار میکردند وجود ندارد اما در سال 1992 تخمین زده شد این عدد در حدود چند صد و حتی چند هزار نفر بوده و در خصوص بانوان سیاه پوست، نویسنده کتاب مدعی است تعداد آنها در بین سالهای 1943 تا 1980، چیزی در حدود هفتاد نفر بوده است.
با وجود گفتههای بالا، شرایط برای بانوان همچنان سخت بود. در سال 1940، تنها دو درصد از بانوان سیاه پوست دارای مدرک دانشگاهی بودند و از میان آن دو درصد نیز، اکثرشان مشغول تدریس در زادگاهشان بودند. اگر آنها خواهان کار در ناکا بودند، باید زادگاه خود را ترک میکردند، به شهر جدیدی منتقل میشدند و بیخیال شغل معلمی و خانوادههایشان میشدند.
بدتر از همه، آنها مجبور بودند شش روز در هفته کار کنند، از مسیرهای جداسازی شده تردد کنند و از اتوبوسهای شلوغ استفاده کنند. نکات گفته شده تنها بخشی از موانع و سختیهایی بود که بانوان سیاه پوست مجبور به تحمل آن بودند.
با وجود تبعیض نژادی، محاسبهگران غربی از خود شجاعت و انعطافپذیری نشان دادند.
تصور سختیهایی که پنجاه سال قبل بانوان سیاه پوست کشیدند تا شغلهایی باکلاس اما همچنان سفید پوست محور به دست آورند، دشوار است. آنها مجبور به تحمل نژادپرستی، جداسازی و تحقیر بودند و پیدا کردن مسکن حتی در همان همپتون نیز برایشان کار سختی بود.
محاسبه گران سفید پوست از آنجایی که میتوانستند از خوابگاه آن وایت هال استفاده کنند، مشکلی بابت مسکن نداشتند و اتوبوس مخصوصی هر روز آنها را از خوابگاه به لنگلی میبرد. از سوی دیگر، محاسبه گران سیاه پوست مجبور به پیدا کردن خانه در محلههایی میشدند که بسیار دورتر از محل کارشان بود.
آنها در محل کار نیز مجبور بودند از دستشوییها، آبخوریها و اتاقهای اداری جداگانه و متفاوتی نسبت به سفید پوستان استفاده کنند و در سالن غذاخوری، قسمت مخصوصی برای آنها با عنوان «محاسبه گران رنگین پوست» تعیین شده بود.
با وجود چنین تبعیضهایی، محاسبه گران غربی مصمم بودند تا از خود الگویی با متانت و مقاومت بسازند. یک روز، “میریام مان” دیگر تحمل علامت «محاسبه گران رنگین پوست» در سالن غذاخوری را نداشت و آن را به آرامی تا کرد و در کیف خود قرارداد. چند روز بعد، علامت دیگری جایگزین آن شد و میریام آن را نیز برداشت. این جایگزین شدن علامت و برداشته شدن آن توسط میریام تا جایی ادامه پیدا کرد که دیگر آن فردی که مسئول ساخت علامت بود، تسلیم شد.
کاترین جانسون یکی از اولین بانوان سیاه پوست بود که شغل معلمی را برای کار در لنگلی به عنوان محاسبهگر رها کرد. او از قسمت مخصوصی که برای رفت و آمد سیاه پوستان و رسیدن به سرویس بهداشتی سیاه پوستان بود تردد نمیکرد و بجای آن، از سرویس بهداشتی سفید پوستان که نزدیکتر هم بود استفاده میکرد.
او همچنین موفق به عضویت در بخش تحقیقات پرواز شد که تا قبل از آن میان بانوان سیاه پوست بیسابقه بود. جانسون که ابتدا از حضور در جلسات مهم بخش تحقیقات پرواز محروم بود، به اولین بانوی سیاه پوستی تبدیل شد که توانست گزارشی درباره پرواز فضایی مداری بنویسد.
محاسبهگران غربی، راه را برای برابری نژادی و جنسیتی در لنگلی هموار کردند.
بسیار مهم است که به خاطر داشته باشیم بانوان بخش محاسبه گران غربی نهتنها درگیر تبعیض نژادی، بلکه درگیر تبعیض جنسیتی نیز بودند. همین علت، امکان ترفیعگرفتنشان را فارغ از تلاشی که میکردند، از بین میبرد و شاید جالب باشد که بدانید بانوان سیاه پوست درون یک تیم مهندسی هیچ گاه ترفیع نگرفتند.
در همین حال، آنها ریاضیدانان سفید پوست، به خصوص ریاضیدانان مرد سفید پوست را میدیدند که از امتیازهای ویژهای برخورد دار بودند و توسط مهندسین ارشد آموزش میدیدند.
کارکنان مرد سفیدپوست که سِمَتِ شغلی یکسانی با محاسبه گران غربی داشتند، از حمایت خاصی برخوردار بودند و بعضاً مکالماتشان با مهندسین رده بالاتر در زمان ناهار، ساعتها به طول میانجامید. در آخر آنها بودند که برای شرکت در دورههای کارآموزی درجهیک انتخاب میشدند و نهایتاً به رئیس بخش یا شعبه تبدیل میشدند.
از این طرف، برای بانوان سیاه پوست، بالاترین سمت مدیریتی ای که میتوانستند داشته باشند، سرپرستی گروه محاسبه گران غربی بود.
“دوروتی واگان” در سال 1951 به اولین بانوی سیاه پوست مجموعه لنگلی تبدیل شد که سمت مدیریتی دارد. او در سمت خود سعی کرد به تمام بانوان، فارغ از رنگ پوستشان کمک کند و در همین حال، مادر چهار فرزند بود که سعی میکرد علاوه بر تربیت آنها، خانوادهاش را به طبقه متوسط جامعه ببرد.
“کریستین داردن” نیز یکی دیگر از محاسبه گران غربی بود که میدید مردانی با تحصیلات کمتر از او، ترفیع میگیرند و وقتی از این موضوع به رئیس بخش خود شکایت کرد، آن مرد از اینکه صدای یک زن شاکی را میشنید تعجب کرده بود و تا حالا زنی شکایتمند در دوران کاریش ندیده بود.
در آن زمان، انتظار میرفت یک زن پس از بچهدار شدن، شغل و کار خود را رها کند و به تربیت فرزندانش بپردازد. چنین موضوعی برای بانوان سیاه پوست که وظیفه امرار معاش خانواده را برعهده داشتند، صدق نمیکرد. کریستین داردن نیز پس از تلاشهای بسیار و شکایتهایی که به دست رئیس خود رساند، توانست وارد تیم مهندسی شود، 40 سال در آنجا فعالیت کند و به یکی از برجستهترین متخصصان حوزه فرا صوت تبدیل شود.
نقش مهم بانوان در مبارزه با تبعیضهای جنیستی و نژادی
با پیشرفت تکنولوژی در دهه 1970، محاسبه گران انسانی عملاً کارایی خود را از دست داده بودند و به نوعی کنار گذاشته بودند. اما در همین حال، گروه محاسبه گران غربی مشغول مهمترین مبارزات حقوق مدنی در کشور بودند. متأسفانه قوانینی که روزولت در سال 1941 تصویب کرده بود، تاثیری بر برابری نژادی نداشت.
حتی با وجود پیروزی “براون در برابر هیئت آموزش” در دادگاه سال 1954 بر سر موضوع پایان دادن جداسازی دانش آموزان، هنوز هم برابری و عدالت در مدارس دیده نمیشد و حقوق بسیاری از دانش آموزان سیاه پوست پایمال شده بود. بسیاری از این مبارزات، در لنگلی انجام میشد و در آن زمان، “هری بایرد“، سناتور ایالت ویرجینیا، مخالف از بین رفتن جداسازی بود؛ تا جایی که یکی از معاونهایش به نام “آلموند“، معتقد بود ادغام نژادی منجر به نابودی میشود.
این دو شخص تهدید کردند که در صورت تداوم اعتراضات به از بین رفتن جداسازی، بودجه تمام مدارس ویرجینیا را کاهش میدهند که به تعطیلی مدارس منطقه ادوارد کانتی از سال 1959 تا 1964 منجر شد. این جدال سیاسیای بود که محاسبه گران غربی درگیر آن شده بودند.
علیرغم تمام شرایط نامساعدی که وجود داشت، بانوان سهم بزرگی در ساخت هواپیماهای امنتر و سریعتر داشتند و میتوانستند از طریق معادلات و محاسبات پیچیده، تکتک اجزا و عملکرد یک هواپیما را توصیف کنند. آنها اغلب مجبور بودند این معادلات را با فکر نکردن به عواقب کارشان انجام دهند. یک معادله اشتباه منجر به دادن تلفات میشد و در بحث بمب افکنهای نظامی آمریکا، حتی معادلات درست نیز درنهایت باعث کشته شدن انسانها میشد.
نقطه درخشش و اهمیت نقش کاترین جانسون در رقابتهای فضایی ناسا مشخص شد؛ جایی که او به شدت درگیر محاسبه مسیرهای پرواز ناسا بود که اولین فضانورد آمریکایی را در سال 1962 به فضا بفرستد. او بعدها نیز با انجام کاری مشابه، به آپولو برای فرود بر روی ماه کمک کرد.
در سال 1962 و قبل از چرخش به دور مدار مرکزی زمین، جان گلن شخصاً از کاترین برای انجام محاسبات درخواست کرد تا از امنیت ماموریتش مطمئن شود. هفت سال بعد نیز دوباره جان گلن از کاترین درخواست کرد تا محاسبات مأموریت آپولو 11 را انجام دهد که منجر به گام نهادن نخستین انسان بر روی ماه شد.
هر دو دفعه هم اعداد و محاسبات کاترین جانسون دقیق و بینقص بودند.
پیام کلی کتاب چهرههای پنهان
به ندرت پیش میآید اسمی از بانوان در رویدادهای تاریخی یا پیشرفتهایی در زمینههای علمی، ریاضیات و مهندسی برده شود. این معضل در بحث بانوان سیاه پوست به شکل شدیدتری وجود دارد اما حقیقت این است که بانوان سیاه پوست نقش بسیار مهمی در دستاوردهای بزرگ قرن بیستم از جمله آپولو یک که نیل آرمسترانگ را به ماه فرستاد دارند.
عالی بود
فکر نمی کرد خلاصه کتاب هایی درباره بانو های سیاه پوست داشته باشید..
🤯🤯🤯