معنی happy

خوشحالی در انگلیسی

زمان مطالعه: 5دقیقه

 

خوشحالی شاید مهم ترین احساس و حالت روحی بین انسان‌ها باشد و ابراز آن بخش مهمی از مکالمات روزمره ما را تشکیل می‌دهد.
در این مقاله آموزشی زبان به روش‌های مختلف ابراز خشنودی و خوشحالی در موقعیت‌های مختلف و معنی happy می‌پردازیم.

Happiness

حالت روحی / احساسی کلمه‌ی خوشحالی در انگلیسی با عبارت Happiness بیان میشه و به فرد خوشحال Happy می‌گوییم.

I am so happy to meet you.

از دیدنت خیلی خوشحالم.

 

Glad

نزدیک‌ترین مترادف به Happy در انگلیسی عبارت Glad است.
این عبارت رو می‌توانید در موقعیت‌هایی رسمی‌تر استفاده کنید.

I am so glad to meet you.

از دیدنتون خیلی خوشحالم.

 

Chuffed

این کلمه که در لحجه بریتیش زبان انگلیسی استفاده میشه معنی بسیار خرسند و خوشحال می‌دهد.

I am so chuffed to have won.

از اینکه برنده شدم خیلی خوشحالم.

 

Ecstatic

این عبارت معنی به وجد آمدن می‌دهد.

He was ecstatic to see Karla again.

او از دیدن مجدد “کارلا” به وجد آمده بود.

 

Exited

عبارت exited به معنای هیجان‌زده با بار معنایی مثبت و اشتیاق داشتن است.

I’m exited for the next race.

من مشتاق مسابقه بعدی هستم.

 

Thrilled

کلمه Thrilled نیز به معنای خوشحالی با شور و هیجان است.

They were so thrilled to be at the game last night.

آن ها دیشب از اینکه به تماشای بازی رفته بودند بسیار ذوق زده بودند.

 

Eager

عبارت Eager به معنای اشتیاق فراوان و شاید کمی بیش از حد است.

The Napoleon’s men were eager to fight.

مردان ارتش ناپلئون تشنه نبرد بودند.

 

Stoked

این عبارت معنای بسیار هیجان‌زده و مشتاق را می‌دهد و در لحجه آمریکایی زبان انگلیسی کاربرد دارد.

We are stoked for this weeks game.

ما مشتاق بازی این هفته هستیم.

 

Cheerful

به معنای شاد و پر انرژی است که بیشتر به کودکان یا حیوانات خانگی گفته می‌شود.

Your kids are so cheerful.

بچه هاتون خیلی شاد و پر انرژی اند.

 

gleeful

این عبارت معنای خشنودی می‌دهد و گاها در شرایطی خصمانه به کار برده می‌شود.

There was a moment of silence, then a child’s gleeful laugh.

یک لحظه سکوت همه جا را گرفته بود که خنده ی شاد کودکانه شنیده شد.

 

merry

عبارت merry به معنای شاد و شاد بودن است، این عبارت درواقع بیشتر برای شادباش‌ها و مناسبت‌های شادی استفاده می‌شود.

Merry Christmas!

کریسمس مبارک!

عبارت‌های Pleased، Overjoyed و Delighted نیز عبارت‌هایی فورمالیته و خیلی رسمی تر برای ابراز رضایت و خشنودی هستند.

I am pleased to see you alive.

از زنده بودنتان خشنود هستم.

You’d be delighted to know your package has been delivered.

باعث خشنودیتان خواهد شد که بدانید بسته شما به مقصد رسیده است.

They were overjoyed to have their house back.

آن ها بابت پس گرفتن خانه‌شان بسیار خوشحال بودند.

معنی happy و مترادف های آن در انگلیسی | بیش از 20 هم معنی برای Happy در انگلیسی | شاد و خوشحالی به انگلیسی

اصطلاحات خوشحالی به معنی happy

حالا که با عبارت‌های مربوط به شادی و خوشحالی آشنا شدیم چند اصطلاح رایج برای ابراز خوشحالی را هم بررسی کنیم:

On cloud nine

این عبارت که به صورت تحت الفظی معنای “روی ابر نهم بودن” می‌دهد همانند اصطلاح فارسی “روی ابر ها بودن” خوشحالی زیاد را منتقل می‌کند.

He finally bought his dream car, He is on clound nine right now.

او بالاخره ماشین رویاییشو خرید، الان رو ابرهاست.

 

To Be Over The Moon

ترجمه تحت الفظی این اصطلاح رو میشهاون سر ماه بودن” گفت، اما معنی روون اون به‌سادگی خوشحال بودن هست.

She was over the moon to see you.

اون از دیدنت داشت پرواز میکرد!

 

In seventh heaven

این اصطلاح رو توی زبان فارسی هم داریم که میگیم:”طرف تو آسمون هفتمه”.

Chelsea fans are in seventh heaven now.

هوادارای چلسی الان تو آسمون هفتم سیر می کنند.

 

On top of the world

این اصطلاح که تحت الفظی “رو قله جهان بودن” معنی میده هم راه دیگه‌ای برای ابراز خوشحالی فراوان و معمولا در پی یک موفقیت هست.

When i finish this project Ill be on top of the world.

این پروژرو که تموم کنم دیگه همه‌ی دنیا مال منه.

 

Jump for joy

این عبارت هم با معنی از خوشحالی بالا پریدن استفادش پرواضح هست…

If you buy him the car he will jump for joy.

اگه ماشین رو براش بخری، از خوشحالی پرواز میکنه.

 

Grin from ear to ear

این اصطلاح شبیه به اصطلاح رایج “نیشش تا گوشش بازه” تو زبان فارسی هست که البته در فارسی بیشتر به صورت منفی استفاده میشه اما در انگلیسی در موقعیت‌های مثبت نیز کاربرد دارد.

What was up with him? he was grinning from ear to ear?

اون چش شده؟ نیشش تا گوشش باز بود الان.

 

Having the time of life

آخرین و جالب‌ترین اصطلاح این مطلب هم این اصطلاح به معنای “سپری کردن (بهترین) لحظات زندگی” هست که بیشر برای تجربیات و بخشی از زندگی استفاده میشه.

On our trip to Hawaii He was having the time of his life!

توی سفرمون به هاوایی، او بهترین لحظات عمرشو تجربه کرد!

 

اگر این مقاله ی آموزشی راجع به لغات و هم معنی های happy در زبان انگلیسی برات مفید بوده و ازش چیزی یاد گرفتی، خوشحال میشیم در قسمت پایین بهش رای بدی.
راستی تو هم کلمه یا اصطلاح دیگه‌ای میشناسی به معنی خوشحالی؟ توی کامنت ها برامون بنویس که همه یاد بگیریم

3 دیدگاه برای “خوشحالی در انگلیسی

  1. ثمین صدر گفته:

    ممنون ازتون. مطلب کاربردی‌ای بود. فقط خسمانه غلطه و درستش میشه: خصمانه. از خصم میاد به معنی دشمن.

    • سید احسان میرمهدی گفته:

      سلام.
      خیلی ممنون از اینکه این مقاله رو مطالعه کردید و غلط املایی اون رو پیدا کردید و به ما اطلاع دادید.
      هم اکنون این واژه اصلاح شده است.
      واقعا از این بابت از شما متشکریم.

نظرتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دایرةالمعاف مصوّر و اورجینال DC

1با بیش از 1200 شخصیت از دنیای DC
2- شخصیت‌هایی مثل بَتمن، زن شگفت‌انگیز، جوکِر و ...
3- کاری از انتشارات DK در انگلستان و شرکت DC در ایالات متّحده‌ی آمریکا
اطلاعات بیشتر
close-link