آموزش فعل های حالت در زبان انگلیسی + لیست کامل افعال حالتی + ترجمه فارسی | Stative Verbs in English
فعل حالت دستهای از فعلها هستن که وجود داشتن یک حالت رو نشون میدن، برخلاف افعال کنشی یا پویا که انجام دادن کاری رو بیان می کنن. بهعنوان یک نمونه فعل Agree به معنای موافقتکردن، یک فعل حالتی است که یک وضعیت فکری رو نمایش میده؛ در مقابل فعل go به معنای رفتن که یک فعل پویا یا کنشی هست.
Stative Verbs یا افعال حالتی در مقابل Dynamic Verbs یا افعال کنشیو کاربرد آنها در گرامر زبان انگلیسی
تفاوت اصلی و مهمی که درباره افعال حالتی با افعال کنشی گفته میشه اینه که غیر از چند استثناء این افعال(حالتی) نمیتونن به حالت استمراری در جمله استفاده بشن.
(البته حقیقتشو بخواید توی زبان انگلیسی امروزی بهخصوص توی مکالمه این قانون خیلی سفتوسخت نیست و خیلی از این افعال حالتی بهصورت استمراری هم بهکاربرده میشن.)
برای اینکه بهتر متوجه بشیم بیاین فعل Feel به معنی احساس کردن که یک فعل حالتی هست رو با یه فعل پویا مثل Run به معنی دویدن، مقایسه کنیم.
وقتیکه بخوایم تو انگلیسی بگیم “من الآن دارم میدوم یا من الآن در حال دویدن هستم” با استفاده از “ing” و حال استمراری (Present continues) میگیم گه: I am running right now.
حالا اگه بخوایم بگیم “من الآن خیلی احساس بدی میکنم” دیگه نمیتونیم از “ing” استفاده کنیم و بگیم I am feeling so bad right now بلکه از حالت حال ساده استفاده میکنیم و میگیم I feel so bad right now.
(البته این ازنظر گرامری هست و خیلی اوقات ممکنه تو مکالمه انگلیسی از همون “ing” و حال استمراری استفاده بکنن.)
لیست کامل افعال حالتی در زبان انگلیسی با معنی فارسی
حالا که فرق این دو مدل افعال رو متوجه شدیم یه لیست از افعال حالتی پرکاربرد تو انگلیسی رو به همراه ترجمه فارسی براتون میزاریم:
فعل | معنی |
---|---|
like | دوست داشتن |
know | دانستن |
love | دوست داشتن/عاشق بودن |
realize | فهمیدن/متوجه شدن |
fit | جا شدن |
hate | تنفر داشتن |
suppose | متصور شدن/فکر کردن |
contain | حاوی بودن |
want | خواستن |
mean | منظور و معنی داشتن |
consist | شامل بودن |
need | نیاز داشتن |
understand | درک کردن |
seem | به نظر رسیدن |
prefer | ترجیح دادن |
believe | اعتقاد داشتن |
depend | بستگی داشتن |
agree | موافقت کردن |
remember | به یادآوردن |
matter | اهمیت داشتن |
mind | توجه داشتن |
recognize | شناختن |
see | دیدن |
own | مالکیت داشتن |
appear | جلوه داده شدن |
look (=seem) | به نظر رسیدن |
sound | به نظر رسیدن |
taste | مزه داشتن |
smell | بو داشتن |
hear | شنوایی داشتن |
astonish | شگفت زده کردن |
deny | تکذیب کردن |
disagree | مخالفت |
please | خشنود کردن |
impress | متاثر کردن |
satisfy | راضی کردن |
promise | قول دادن |
surprise | شگفت زده کردن |
doubt | شک کردن |
think | عقیده داشتن |
feel | عقیده داشتن |
wish | آرزو کردن |
imagine | تصور کردن |
concern | نگران شدن |
dislike | بد آمدن (از چیزی) |
be | بودن |
have | داشتن |
deserve | لیاقت داشتن |
involve | شامل شدن |
include | شامل شدن |
lack | نبود/کمبود |
measure | اندازه داشتن |
possess | تملک داشتن |
owe | بدهکار بودن |
weigh | وزن داشتن |
belong | تعلق داشتن |
استثناهای فعل های حالت در زبان انگلیسی
اما اون استثناهایی که گفتیم میتونن در حالت استمراری هم بیان:
این استثناها فعلهای be, think, have, see و taste هستن.
علت اینکه استثنا هستن هم درواقع اینه که این افعال دو تا معنی متفاوت میتونن داشته باشن.
مثلاً فعل Think اگر به معنی نظر، فکر یا عقیده داشتن باشه یک فعل حالتیه اما اگه معنی تأمل و تفکر کردن داشته باشه یه فعل پویا و کنشی هست پس میتونه بهصورت صحیح با حال استمراری تو جمله استفاده بشه، مثلاً:
حالتی: What do you think about this shirt?
(نظرت درباره این پیرهن چیه؟)
پویا: What are you thinking about?
(داره به چی فکر میکنی؟)
فعل see هم همینطور اگه به معنای دیدن و فهمیدن باشه حالتیه اما اگه به معنای ملاقات کردن باشه پویا هست.
مثل:
حالتی: I see your car in front of the house.
(من ماشینت رو جلوی خونه میبینم.)
پویا: I am seeing Mr. Kazemi tonight.
(امشب با آقای کاظمی قرار دارم.)
فعل be هم اکثر اوقات حالتی و به معنای چیزی بودن هست اما بعضی وقتها به معنی رفتار و برخورد شخص هست.
مثل:
You are weird.
(تو آدم عجیبی هستی.)
You are being weird.
(تو داری عجیب رفتار میکنی.)
افعال حسی مربوط به حسهای 5 گانه انسان (بینایی، شنوایی، چشایی، بویایی و لامسه) هم جزو افعال حالتی هستن که اگه به حس چیزی مثلاً مزه غذا یا صدای پرنده مربوط به شه حالتیاند اما اگه به عمل گوش دادن یا مزه کردن مربوط بشه کنشی هستن.
مثلاً:
This kebab tastes great.
(این کباب خیلی خوشمزه است.)
I am tasting this kebab.
(دارم این کباب رو مزه میکنم.)
سلام ایا happen هم جزوشون هست؟(اتفاق افتادن)
عالی بود
تشکر – مفید بود .
کامل و خوب. مرسی