خلاصه کتاب ” شراکت ” اثر ” جین اولوانگ ”
Partnering by Jean Oelwang
این کتاب درباره چیست؟
کتاب شراکت (منتشر شده در سال 2022)، نگاهی دارد به آنچه برای توسعهی روابط عمیق کاری و شخصی نیاز است. با بهرهگیری از مصاحبههای انجام شده با تعدادی از افسانهایترین شراکتهای جهان، از جمله “جیمی کارتِر” و “روزالین کارتِر”، “نِلسون ماندلا” و “گراسا ماچِل” و گروهی که لایهی اوزون را نجات داد، این خلاصه کتاب راهنمایی برای یادگیری 6 اصل رابطه هستند که میتوانند روابط شما را ارتقاء بخشیده و بر دنیا اثر بگذارند.
چه کسانی باید این کتاب را بخوانند؟
- کارآفرینها
- متأهلها و افراد داخل یک رابطهی احساسی
- هر کسی که به دنبال عمقبخشی به روابط خود است.
نویسنده این کتاب کیست؟
جین اولوانگ، رئیس و بنیانگذار ویرجین یونایت Virgin Unite، واحد خیریهی شرکت ویرجین گروپ است. او همچنین در دایرهی مشاوران ریشسفید و هیأت مدیرهی گروههایی از جمله RMI، جاست کپیتال Just Capital و ویرجین یونایت است.
روابط عمیق بسازید تا اثر خود را به حداکثر برسانید.
ما در جامعهای فردگرا زندگی میکنیم، جامعهای که ما را به تعقیب موفقیت فردی و خودکفایی تشویق میکند، حتی اگر بهای آن، به خطر اندازی روابطمان با همکاران و عزیزانمان باشد. درنتیجه، ما در یک بحران تنهایی بوده و بسیاری از ما، قادر به ایجاد روابط معنادار در محیط کاری و زندگی شخصیمان نیستیم. اما اگر کمی نزدیکتر به ماجرا نگاه کنیم، میبینیم که راز یک زندگی پر معنا و موفقیت یک سازمان، هر دو، روابط پایدار هستند. رهبرانی همچون بنیانگذاران «نوشیدنیهای بیگناه» و گروهی که جمع شدند تا با کمک هم سوراخ لایه اوزون را ببندند، به بهترین نسخههای خود بدل شدند و اثر مثبت خود را با شکوفایی روابطشان به حد اعلا رساندند.
اگر به دنبال شراکت در یک کسب و کار و یا به دنبال عمیق سازی روابطتان با دوستان، خانواده یا شریک عاطفی خود هستید، ادامه این مطلب را از دست ندهید.
- مسیر حرکت به سوی یک زندگی پر معنا، از راه روابط عمیق میگذرد
- هدف زندگی خود را از طریق جمعآوری روابط معنادار ارتقاء دهید
- در روابطتان سنگِ تمام بگذارید
- یک زیست بوم اخلاقی، مبتنی بر 6 فضیلت ضروری بسازید
- از طریق آیین و رسوم یا کارهای روزمره، لحظاتی جادویی را برای عمق بخشی به روابطتان ثبت کنید
- با استقبال از ناسازگاریها، اختلافات را به فرصتی برای آموختن تبدیل کنید
- از طریق طراحی مشارکتی، ارتباطات جمعی را بهوجود آورید
- پیام کلی کتاب
مسیر حرکت به سوی یک زندگی پر معنا، از راه روابط عمیق میگذرد.
نویسنده کتاب، جین، پیش از بنیانگذاری شاخه خیریه ویرجین گروپ یعنی ویرجین یونایت، سابقه دو دهه موفقیت در حرفهاش را داشت. پیش از آن او به کمک در پایهگذاری و توسعه شرکتهای گوشی همراه در سراسر جهان پرداخته بود. اما این موفقیت با خود بهایی به همراه داشت. برای اثبات خود به عنوان یک رهبر زن موفق، او روابط دوستانه خود را به چند تماس تلفنی در تاکسیها و وقتگذرانی با خانوادهاش را به دیدارهای هول هولکیِ بین پروازی محدود کرده بود.
سپس یک روز در سال 2006، او به همراه دوستش نیکولا الیوت و رئیسش ریچارد برانسون، بنیانگذار ویرجین گروپ، سوار یک تاکسی در یوهانس برگ در آفریقای جنوبی شد و به سمت جلسهای رفت که دیدگاه او نسبت به روابط را به کلی متحول کرد. تاکسی در حال بردن آنها برای دیدار با نلسون ماندلا و همسر او، گراچا میچل برای بحث درخصوص انتخاب نامزدهای دایره مشاوران ریش سفید بود؛ سازمانی که توسط ماندلا و میچل با شراکت ریچارد و پیتر گابریل بنیانگذاری شده بود. نامزدهای این سازمان جدید، رهبران جهانی بودند که در کنار هم برای حل اختلافات جهانی کار میکردند.
وقتی که به هوتون، بخشی از حاشیه یوهانس برگ رسیدند، “گریشا” با مهربانی و سخاوت تمام به استقبال نیکولا، ریچارد و جین آمد. گریشا پیشتر، وزیر آموزش موزامبیک، یک مبارز آزادیخواه و حالا یک فعال حقوق زنان و کودکان در سطح بین المللی بود. خیلی زود ماندلا نیز به آنها پیوست و با لبخند و ابهتش، محیط اتاق را پر از احساس شوق کرد. اما انرژی دیگری نیز در اتاق محسوس بود، انرژی عشقی که گریشا و ماندلا نسبت به همدیگر داشتند. بیش از یک عشق رمانتیک، این یک رابطه عمیق بود که هر یک از آنها را برای دستیابی به اهداف زندگیشان بر میانگیخت.
در طی این جلسه ماندلا داستانهای بیشماری از دوستانی همچون دبیرکل سابق سازمان ملل، “کوفی عنان” و رئیس جمهور سابق آمریکا، “جیمی کارتر” تعریف کرد. در این روز بود که جین متوجه شد، ماندلا از طریق رابطههایش است که تبدیل به شخصیتی که امروز میشناسیم شده است. روابط عمیقی که رهبران بزرگ با یکدیگر دارند، آنها را قادر به ایجاد چیزی فراتر از خودشان میسازد. به جای فردگرایی شدیدی که جامعه میخواهد ما باور کنیم، جین فهمید که معنای زندگی باید از طریق روابط عمیقی که ما با دیگران میسازیم به دست بیاید.
این اکتشاف، نویسنده را به یک سفر 15 ساله برای درک این که چه چیزی برای ساخت روابط عمیق و همکاریهای سازنده نیاز است تا به طور مفید دنیا را مورد تأثیر قرار دهیم؟
هدف زندگی خود را از طریق جمعآوری روابط معنادار ارتقاء دهید.
بیشتر افراد، به هدف به عنوان یک سِیر فردی نگاه میکنند. اما در حقیقت، پرمعناترین تغییرات اغلب زمانی رخ میدهند که افراد کنار هم قرار میگیرند. پس نخستین درجه ارتباط، ارتقا بخشی به هدف زندگیتان با جمعآوری شراکتهای معنادار است. با جمعآوری روابط معنادار، ما پتانسیل آن را داریم که بخشی از چیزی بزرگتر باشیم و در بعضی موارد، اشتراک هدف میتواند به تغییرات مؤثر بر تمام دنیا بیانجامد.
مثلاً، پروفسور “فرانک شروود رولاند” یا آنطور که دوستانش صدایش میزنند، شری را در نظر بگیرید. او برنامه شیمی دانشگاه کالیفرنیا را در ایروین در سال 1964 پایهگذاری کرد. در سال 1973، “ماریو مولینا”، یک دانشآموز اهل مکزیکو سیتی، به برنامه فوق دکترای شری پیوست. با همدیگر، این دو تصمیم گرفتند که بر روی کلروفلوروکاربونس یا سی اف سی ها در محیطزیست تحقیق کنند. در آن زمان، سی اف سی ها در فناوریهای بسیاری، از یخچالها و آفت کشها تا اسپریها و بو گیرها بهکار میرفتند. شری و ماریو میدانستند که سی اف سی ها در اتمسفر باقی میماندند. اما تحقیقات آنها به کشفی باورنکردنی منجر شد. گازهای سی اف سی، توسط باد به اتمسفر حمل شده و در حال تخریب لایه اوزون بودند. نتیجه این تخریب، میتوانست نابودی زمین به شکلی که آن را میشناسیم باشد. بدون لایه حفاظتی اوزون، تشعشعات فرابنفش خورشید، اکوسیستمهای زمین را از بین برده، سرطان پوست را به شدت افزایش داده و محصولات کشاورزی را نابود میکرد.
وقتی که شری و ماریو کشفیاتشان را در کتاب طبیعت در سال 1974 منتشر کردند، بیشتر افراد نمیخواستند یافتههای آنها را باور کنند. در مقابل این موضوع، این دو دانشمند شروع به بسیج کردن رهبران کسب و کارها، سیاستمداران، عموم مردم و رسانهها کردند. در ابتدا شرکتهای ذینفع از صنعت چندین میلیون دلاری سی اف سی به آنها حمله کرده و آنها را به تلاش برای جلب توجه متهم میکردند.بعد از آن، دانشمندان و همکارانی که از نظر آنها دانش نباید با جنبشها قاطی شود نیز با ایندو مخالفت کردند. اما شری و ماریو از آنجا که با هدفی مشترک؛ یعنی نجات بشریت حرکت میکردند، به کار خود ادامه دادند.
10 سال بعد، تیم دیگری از دانشمندان در حال کار در قطب جنوب، سوراخی در لایه اوزون بالای قطب پیدا کردند. پس از آن، تحقیقات دیگر نشان دادند که لایه اوزون با سرعت خطرناکی در حال نابودی است. دنیا سرانجام شروع به گوش دادن کرد. در سال 1987، پروتکل مونترال پایهگذاری شده و برنامهای برای ممنوع سازی سی اف سی ها و دیگر مواد شیمیایی مضر برای لایه اوزون آغاز شد. بعد از مدتی 197 کشور، توافقنامه را امضا کرده و شری و ماریو برنده جایزه نوبل شیمی شدند.
ما با ایجاد شراکتها، خودمان را آماده کارهایی فراتر از خودمان، شریکمان یا حتی سازمانهایمان میکنیم. این چیز بزرگتر، پول یا قدرت نیست؛ بلکه ساخت یک زندگی پر معنا و داشتن اثری مثبت بر روی جهان از طریق مهارتهای خاصتان است. شاید هدف شخصی خودتان و یا هدف مشترک با شریکتان باشد. اما آخر کلام این است: به جای فکر کردن به این که چه چیزی میتوانید از روابطتان به دست بیاورید، به این فکر کنید که چطور میتوانید از طریق این روابط به دنیا کمک کنید. در درازمدت، روابط شما در مواجهه با اختلافاتی که طبعاً بروز پیدا میکنند، پایدارتر خواهند شد چرا که شما با هدفی مشترک متحد شدهاید.
در روابطتان سنگِ تمام بگذارید.
پایه هر رابطه موفقی، اطمینان داشتن از این است که شما تحت هر شرایطی هوای همدیگر را دارید. پس جای تعجبی ندارد که درجه دوم رابطه: سنگ تمام گذاشتن در روابط است. سنگ تمام گذاشتن به معنای ایجاد رابطهای است که در آن شما میتوانید آسیبپذیر باشید و خطرات را بپذیرید؛ چرا که پشتتان به عشقی بیقید و شرط گرم است.
لزوماً کار سختی نیست. یک رابطه تمام عیار نیاز به شجاعت، تلاش و نزدیک شدن به اختلافات از در خلاقیت دارد. اما احساس امنیت و دانستن این که هوای همدیگر را دارید، در دراز مدت به شما اطمینان و آزادی برای کارهای بیشتر میدهد.
یکی از نخستین مصاحبههای جین برای کتابش، مصاحبه با رئیسجمهور سابق ایالاتمتحده، جیمی کارتر، بود. جین حدود یک دهه از طریق دایره ریش سفیدان با او کار کرده بود و کارتر را خوب میشناخت، اما این مصاحبه متفاوت بود. چرا که وقتی آنها به دیدن کارتر رفتند، درباره حقوق بشر، تغییرات اقلیمی یا خدمات درمانی صحبت نکردند. بلکه درباره رابطه بیش از 70 ساله کارتر با همسرش، بانوی اول سابق آمریکا، “روزالین کارتر” صحبت کردند.
کارتر، به عنوان همسایه کناری روزالین در پلینز ایالت جورجیا بزرگ شده بود. یک آخر هفته، زمانی که کارتر در حال گذراندن دانشگاه افسری نیروی دریایی آمریکا بود، برای دیدن خانواده به خانه آمد و جرقه علاقه آنها زده شد. کارتر میگوید که از همان ابتدا میدانست که میخواهد با رزالین ازدواج کند. بعد از داشتن 4 کودک، 12 نوه و 14 نتیجه، این زوج رکورد طولانیترین ازدواج یک رئیس جمهور ایالاتمتحده را دارند. به طور دلگرم کنندهای، طی این مصاحبه، کارتر، رزالین را به عنوان مهمترین فرد حاضر در کاخ سفید، در زمان ریاست جمهوری خود معرفی کرد.
اما آنها در خصوص اختلافات بروز پیداکرده طی ازدواجشان نیز شفاف بودند. یکی از سختترین چالشهایشان زمانی بود که کارتر در دور دوم انتخابات شکست خورد. کارتر و روزالین تصمیم گرفتند که با همدیگر کتابی به نام «همه دست یافتنی ها: نهایت استفاده از مابقی زندگیتان» بنویسند. آنها به قدری بر سر جزئیات داستانهایشان اختلاف داشتند که درنهایت ویراستار پیشنهاد داد که هر دو نسخهی داستانها در کتاب قرار بگیرند و اگرچه هر دو معترف بودند که همیشه با هم کنار نمیآمدند، هر شب پیش از خواب، درباره اختلافاتشان بحث میکردند.
رئیس جمهور کارتر توضیح داد که وقتی در رابطهشان با شکستی روبهرو میشوند، این یک شکست مشترک است، چرا که این شکست در یک رابطه قرار دارد و موفقیتها چطور؟ آنها موفقیتها را نیز مدیون فضا دادن به یکدیگر در کنار توسعه علایق مشترک مثل اسکی، ماهیگیری و تماشای پرندگان میدانستند. از طریق مرکز کارتر، آنها به مبارزه مشترکشان برای صلح و حقوق بشر ادامه دادهاند. درنهایت، تعهد سنگ تمام آنها، رابطهشان را در گذر خوشیها و بدیها مقاوم ساخته بود.
یک زیست بوم اخلاقی، مبتنی بر 6 فضیلت ضروری بسازید.
در دنیای دیجیتال ما، بیشتر ما بر روی سود کوتاه مدت و شهرت متمرکزیم و به دنبال جلب قدرت نسبت به دیگران در عوض همکاری برای هدف والاتر هستیم. برای بهدستآوردن روابط عمیق، ما باید ارزشهای اخلاقیمان را مورد بازنگری قرار دهیم.
سومین درجهی رابطه، به دست آوری زیست بوم اخلاقی است. به این زیست بوم اخلاقی به عنوان یک سیستم عامل عرفانی نگاه کنید که همه اعمال شما را از طریق بکارگیری فضیلتهای ضروری، هدایت میکند. با گذر زمان، این فضیلتها به پاسخهای خودکار تبدیل میشوند و بین ما و روابطمان، مهربانی، دلسوزی، وقار و عشقِ بیقید و شرط میسازند.
6 فضیلتی که برای پا گذاشتن به فرای فاصلههای فرهنگی و گسترش آرمانهایتان نیاز دارید، اینها هستند:
- اعتماد ماندگار،
- احترام دو جانبه لرزش ناپذیر،
- ایمان متحد،
- خشوع مشترک،
- پرورش سخاوت و
- همدردی دلسوزانه
ابتدا با حیاتیترین این 6 مورد شروع کنیم: اعتماد ماندگار.
اعتماد ماندگار صرفاً یادگرفتن اعتماد به یکدیگر نیست؛ بلکه یادگیری اعتماد به خود زندگی است. باید بیاموزید که اعتماد کنید؛ تصمیماتتان شما را در مسیر موفقیت و شکوه قرار خواهند داد. زمانی که زندگی کردن بدون ترس را میآموزیم، میتوانیم در روابطمان کاملاً حاضر باشیم و خود کاملمان را به میدان بیاوریم.
در سال 2007، سه بنیانگذار جوان، “برایان چسکی”، “نیت بلشزیک” و “جو گبیا” در حال تلاش برای ایجاد یک کسب و کار جدید بودند (کسب و کار ایر بی ان بی که برای اجاره دهی خانهها در زمانهای کوتاه به مسافران طراحی شده است). در آن زمان، حتی فکر اجازه دادن به غریبهها برای ماندن در خانهتان، ایدهای مسخره محسوب میشد. کارآفرینها متوجه بودند که راز مهم در موفقیت کسب و کارشان در تشخیص راهکارهایی بود که به وسیله آنها مهمان و میزبانها هر دو به سیستم آنها اعتماد کنند و از آغاز ایده پردازیش، مدل کسب و کار ایر بی ان بی، حول محور ارتباط و اعتماد شکل گرفته است. این پلتفرم، عکاسی حرفهای رایگان برای خانهها ارائه داده، یک سامانه اعتبارسنجی دقیق طراحی کرده و نقد و بررسی مشتریان را تشویق میکند.
اما با آغاز پاندمی کرونا و توقف مسافرتها، بنیانگذاران تصمیم گرفتند با اولویت قرار دادن ایمنی و سلامت افراد نسبت به کسب کارشان، پرداختهای مشتریان را به آنها برگردانند. این تصمیم البته باعث شد میزبانها احساس نادیده گرفته شدن کنند و این شکست اعتماد میتوانست به معنای پایان شرکت باشد. پس برای حل این مشکل، جو، برایان و نیت، از خود خشوع نشان داده و مبلغ 250 میلیون دلار برای جبران ضرر میزبانهایشان به همراه یک عذرخواهی رسمی تدارک دیدند.
برای به دست آوردن اعتماد، شفافیت و روشنی را در ارتباطاتتان اولویت قرار دهید. نیّت افراد را خیر فرض کنید اما از داشتن مکالمات سخت، ترسی نداشته باشید. متوجه باشید که اشتباهات پیش خواهند آمد و حاضر به شناخت و قبول مسئولیت نسبت به کارهایتان باشید. اگر در ایجاد اعتماد با شریکتان دچار مشکل هستید، از خود بپرسید: آیا شما به خودتان اعتماد دارید؟ اعتماد به نیت و توانایی خودتان، نقطه آغازی حیاتی برای به دست آوردن اعتماد در تمامی روابطتان است.
از طریق آیین و رسوم یا کارهای روزمره، لحظاتی جادویی را برای عمق بخشی به روابطتان ثبت کنید.
به واضحترین خاطره خود از دوستان، شرکای کاری یا اعضا خانواده فکر کنید. شاید این خاطره، لحظه خندیدن با هم در جشن فضای باز شرکت باشد یا تلفیق شوک و شادی روی صورت دوستتان زمانی که برایش جشن تولد غافلگیر کننده گرفتید.
این لحظات ارتباط هستند که ما لحظات مغناطیسی مینامیم؛ لحظاتی که چهارمین درجه ارتباط را میسازند. لحظات مغناطیسی تجربیاتی هستند که به شما یک احساس در کنار هم بودن داده و عمق و معنای روابطتان را افزایش میدهند. این لحظات ممکن است شامل حضور در مراسمات، کارهای روزمره یا رسومی شوند که شگفتی و کنجکاوی شما را برانگیزند. این لحظات میتوانند در عین ایجاد یک اجتماع پشتیبان گستردهتر، فضایی برای لذت بیپایان و روابط صادقانه بسازند. این لحظات هستند که روابط شما را تعریف کرده و ارتباطات عمیقتان را در حین بروز اختلاف، سالم حفظ میکنند.
نباید برای وقوع طبیعی لحظات مغناطیسی صبر کنید. این لحظات نیاز به برنامهریزی، تلاش و فکر دارند. این موضوع چیزی بود که “ریچارد رید” و شرکایش، “ادام بالون” و “جان رایت”، زمانی که شرکت اینوسنت درینکز را پایهگذاری کردند، به خوبی متوجه آن بودند. آنها که ابتدا در دانشگاه کمبریج با هم دوست شده بودند، در اواخر دهه طی یک سفر دسته جمعی برای اسکی روی برف، به ایدهای برای یک کسب و کار تولید نوشیدنیهای گرفته شده از میوههای طبیعی رسیدند. اولین حرکت آنها سرمایهگذاری 500 یورو روی ترکیبات متنوعی از نوشیدنیها برای فروش در یک فستیوال موسیقی در لندن بود. بازخورد مردم به نوشیدنیها مثبت بوده و اینگونه اینوسنت درینکز بهوجود آمد.
بخشی از موفقیت این شرکت را میتوان به رسوم و مراسماتی نسبت داد که بنیان گذاران در شرکت اعمال کردند. مواردی مثل جلسات سه ماه یکبار که در خارج شرکت برگزار میشوند، جلساتی که زمانی در یک مِیخانه محلی برگزار شده و اکنون این جلسات تیم سازی در مقاصدی از سالزبورگ اتریش تا ابیزا اسپانیا برگزار میشوند.
از سال 2003، آنها همچنین جشنواره “بافت بزرگ” را برگزار میکنند، رسمی سالیانه که در آن مردم از سراسر انگلیس، برای شرکت، کلاههای بافتنی کوچک ارسال میکنند. در ازای هر بطری فروخته شده با این کلاهها، شرکت 25 پنس به خیریه ایج یو کی، در حمایت از سالمندان کمک میکند. با ارسال بیش از 7.5 میلیون کلاه از طرف مردم، این شرکت بیش از 2.5 میلیون یورو برای این خیریه جمعآوری کرده و رسمی را برقرار کرده که رابطهای خاص بین آنها و جامعه مصرفکنندهشان بهوجود آورده است.
ادامه دادن به ابداع رسومات جدید در توانایی این بنیانگذاران در حفظ دوستی و شراکتشان، نکتهای کلیدی بوده است و آنها از استمرار خود نیز اطمینان حاصل میکنند. آنها هر دوشنبه با همدیگر جلسهای برگزار میکنند که به آنها اجازه میدهد باهم ارتباط گرفته و نیازهای پشتیبانی یکدیگر را بهتر برطرف کنند.
با استقبال از ناسازگاریها، اختلافات را به فرصتی برای آموختن تبدیل کنید.
در هر رابطهای کمی ناسازگاری اجتنابناپذیر است. اغلب ما به این موضوع به عنوان چیزی نگاه میکنیم که باید از آن دوری کنیم. اما بنابر نظر جین، اختلاف ممکن است درواقع به روابط ما کمک کند.
به همین دلیل است که پنجمین درجه رابطه، استقبال از ناسازگاری است. این استقبال به معنای بنزین ریختن به آتش جنجال نیست؛ بلکه درباره تبدیل اختلاف به یک فرصت آموزشی است. این کار نیازمند کنار گذاشتن غرور و تمرکز بر نقش شما در مشکل است. برای این نوع اختلاف سازنده باید اعتماد داشته باشید که شریکتان در قلب (مرکز) خواهان خیر شما است که به اکوسیستمِ اخلاقیِ به دست آمده در درجه سومِ ارتباط باز میگردد. با قادر بودن به یافتن راه حلهای مشترک، شما و شریکتان میتوانید به هدفی بزرگتر نگاه کنید.
با کنار آمدن با ناسازگاریها با لطافت، میتوانیم به اختلافات به عنوان یک فرصت یادگیری بنگریم. ما میتوانیم تشخیص دهیم که پاسخ همه چیز را نداریم و شرکای ما میتوانند بهترین آموزنده و سیستم پشتیبان ما باشند.
در سال 2016 “آندره برشبرگ” و “برتراند پیکارد”، نخستین هواپیمای انرژی خورشیدی را دور زمین پرواز دادند. این سفرِ 26000 مایلی بیش از 558 ساعت به طول انجامید. اما سالها توسعه روابط عمیق در بنیان دوستیشان چیزی بود که آنها موفقیت شرکتشان، “سولار ایمپالس” را به آن نسبت دادند.
یکی از نخستین اختلافات بروز یافته بین این دو، زمانی بود که رسانهها برتراند را بدون اشاره به آندره، به عنوان بنیانگذار شرکت معرفی کردند. همسر برتراند، “میشل پیکار” او را تشویق به حل مشکل پیش از آن که زخمی بر روی دوستیشان به جا بگذارد کرد. برتراند و آندره با کنار گذاشتن غرورشان، روبروی هم نشسته و درخصوص مشکل صحبت کردند. از طریق صحبت بین خود، آنها متوجه شدند که تجربه صحبت عمومی برتراند او را عملاً به سخنگوی موقت کسب و کارشان تبدیل کرده بود، در حالی که استعداد طبیعی آندره در مهارتهای خلبانی او بود. نیّت برتراند، در سایه قرار دادن آندره نبود. برای حل این مشکل، این دو تصمیم گرفتند که برتراند به آندره کمک کند تا به سخنگوی بهتری تبدیل شود و در مقابل، آندره نیز خلبانی را به آندره بیاموزد. موضوعی که میتوانست یک جنجال باشد، به شکل زیبایی به یک تجربه آموزشی برای هر دوی آنها بدل شد.
آندره و برتراند تواناییشان در تبدیل اختلاف به نوآوری را جرقه مینامند. به جای تلاش برای شکست دادن همدیگر در زمان بروز اختلاف، هر دوی آنها تلاش میکنند تا به موقعیتی حتی بهتر برسند. به گفته برتراند، اگر هر دوی آنها در یک بحث به یک سمت حرکت کنند، فقط نشاندهنده این است که طی فرایند چیزی یاد نگرفتند.
از طریق طراحی مشارکتی، ارتباطات جمعی را بهوجود آورید.
همه ما میدانیم که این روزها با مشکلات زیادی در دنیا روبهرو هستیم. تغییرات اقلیمی، نژادپرستی، نابرابری. هر یک از این مشکلات، نیاز به حجم وسیعی از مشارکت جمعی برای حل دارند. در بسیاری از موارد، حل این مشکلات، نیازمند تیمی متنوع از افراد (فارغ از ملیتها و مرزها) است و در قلب راه حل این مشکلات جهانی، ارتباطات عمیقی قرار دارند.
ششمین درجه ارتباط، روابط جمعی است. روابط جمعی چهارچوبی از اصول طراحی برای فراهم سازی امکان همکاریهای موفق است. این را در نظر بگیرید: زمانی که بیشتر افراد، برای یک تلاش جمعی، یک گروه تشکیل میدهند، مهارتهای فنی، تجربه یا شهرت، عواملی هستند که برای انتخاب افراد در نظر می گیرند. اما اگر ارتباطات عمیق در مرکز تصمیمگیری برای جمعآوری یک گروه مؤثر بود چه میشد؟ ارتباطات عمیق موجود در مرکز تیم رهبری، میتواند اثری فزونگر بر تمام سازمان داشته باشد.
برای پرورش ارتباطات عمیق بین افراد متنوع، میتوانیم نگاهی به تعدادی از اصول طراحی مشارکتی داشته باشیم.
یک اصل نادیده گرفته نشدنی، داربست پیوندی است. داربست پیوندی به معنای اهمیت دهی به رابطهای که میسازید در عوض تبادلی که میکنید است. شرکت محصولات زیبایی برزیلی، “ناچورا”، ایجاد شده توسط “پدرو پاسوس” و “گیلرم لیل”، برای رشد خود به یک شرکت 11 میلیارد دلاری جهانی، از سال 1969 به داربست پیوندی تکیه کرده است. مجموعه توزیع این شرکت، متشکل از بیش از شش میلیون مشاور در 100 کشور، ایدههای جدید سازگار با محیطزیست برای پروژهها تولید کرده و در عین حال شیوههای مصرف پایدار را تشویق میکند. اما این همهاش نیست. این شرکت با بیش از 30 جامعه آمازونی برای تأمین محصولاتی همچون گیلاس اوکوبا و تخمهی برزیلی مشارکت میکند. در عوض، ساختارهای ارتباطی متفکرانه پشت شرکت، شرکای خود را برای ایفای نقش در مأموریت اصلیتر شرکت تشویق میکند.
ناچورا شفافیت و اشتراکگذاری آزاد اطلاعات را اولویت قرار میدهد و در عین حال پویا و منعطف باقیمانده و فرصتهای تغییر در ساختار سازمان را مهیا میکند. از طریق این اقدامات است که این شرکت ارتباطات عمیقش را گسترش داده و همکاری بنیانگذاران خود را از طریق داربست پیوندی کل سازمان مستحکم میکند.
پیام کلی کتاب شراکت
ارتباطات عمیق، زمینه را برای ساخت چیزی بزرگتر از خودتان و اثرگذاری بر جهان، فراهم میکنند. از طریق پرورش یک هدف و اکوسیستم اخلاقی مشترک در زندگی شخصی و کاری خود، روابط عمیق ایجاد کنید. با استقبال از ناسازگاری و ایجاد فضا برای لحظات مغناطیسی، شما میتوانید اثر اختلافات را معکوس کرده و روابطی حتی عمیقتر را در حین کاوش فرصتهای رشد در روابطتان پرورش دهید.
بسيار آموزنده و تاثير گذار