توی انگلیسی عین هر زبون دیگهای اصطلاحات عامیانه، روزمره، کاربردی و غیر کتابی متفاوتی وجود داره.
این اصطلاحات در مکالمات روزمره، کاربرد زیادی دارن و یادگرفتنشون برای هرکسی که دنبال مکالمه روان انگلیسی هست واجبه.
یکی از مواردی که باعث میشه این اصطلاحات عجیبوغریب خیلی خوب تو ذهن ما باقی بمونه، شباهت اونها باهم دیگه هست.
در این مقاله قصد داریم ۱۰ اصطلاح مهم و کاربردی زبان انگلیسی با کلمه ماه Moon رو بهتون معرفی کنیم.
To Be Over The Moon
ترجمه تحت الفظی این عبارت رو میشه “اون سر ماه بودن” گفت، اما معنی روون اون بهسادگی خوشحال بودن هست.
یه چیزی شبیه اصطلاح فارسی از خوشحالی پرواز کردن (حالا فک کنید تا اون سر ماه پرواز کردن)
She was over the moon once she learned her son was coming to visit her.
اون وقتیکه فهمید پسرش داره میره به ملاقاتش، داشت از خوشحالی بال درمی آورد
Once In A Blue Moon
ترجمه تحت الفظی این اصطلاح میشه “هر ماه آبی یک بار” ، اما معنی روونش میشه بهندرت، خیلی کم.
ماه آبی یه پدیده نجومیه که خیلی دیربهدیر اتفاق میفته.
به خاطر همینم این اصطلاحو وقتی بهکار میبرند که یک اتفاق نادر و البته با بار منفی رو بخوان تعریف کنن.
عین ما که تو فارسی میگیم هر صد سال یک بار…
Mamad cleans up his room once in a blue moon.
ممد اتاقشو صد سال یه بار تمیز میکنه
Moonlighting
ترجمه تحت الفظی این اصطلاح تقریبا میشه “مهتاب انجام دادن” ولی معنی این اصطلاح درواقع یواشکی، کار دوم انجام دادنه.
تو فارسی ما همچین اصطلاحی استفاده نمیکنیم.
چرا؟! چون با افتخار دو سه تا کار همزمان انجام میدیم.
ولی چون تو بعضی کشورا داشتن یه کار دوم که معمولا کار های کارگری هست ممکنه کسر شان برا بعضی افراد به نظر بیاد، اینکاراشونو یواشکی و بیاطلاع بقیه انجام میدن.
انگار که تو تاریکی شب و با نور مهتاب به سراغ انجامش برن بخاطر همین میگن moonlighting.
You’ll lose your job if the boss finds out you’ve been moonlighting.
اگه رئیس بفهمه که شغل دومی هم داری اخراجت میکنه
Many Moons Ago
ترجمه تحت الفظی این اصطلاح به معنی روونش هم نزدیکه و میشه “خیلی ماه پیش“ و معنی خیلی وقت پیش رو میده.
ما تو فارسی معمولا از اصطلاح یه عمری پیش برا همچین مواردی استفاده می کنیم.
I used to work in a computer store many moons ago.
یه عمری قبل، تو مغازه کامپیوتر فروشی کار میکردم
to Ask/Cry For The Moon
معنی تحت الفظیش میشه “طلب ماه رو کردن” و “قصد ماه رو داشتن”.
مفهوم و معنی روونش میشه خواستن یک چیز غیرممکن یا درخواستی غیرمنطقی برای چیزی غیرقابل دست یابی.
عبارت ask for the moon بیشتر شبیه این جمله منفی تو فارسی هست که میگیم: دیگه چی؟
وقتی یک نفر یه خواسته عجیب و بزرگ داره.
He wants to have a palace for himself? Might as well ask for the moon.
میخواد برا خودش قصر داشته باشه؟ دیگه چی؟
Reach/Shoot For The Moon
عبارت reach for the moon بار مثبتی داره که درواقع تشویق به دنبال کردن آرزو هاست.
واسه اینکه کار دشوار و سختی رو انجام بدی باید هدف های بزرگی هم داشته باشی.
I never really liked studying in school, but my mom always told me to shoot for the moon.
من هرگز واقعاً دوست نداشتم در مدرسه درس بخوانم ، اما مادرم همیشه به من می گفت واسش تلاش کن
To Go Between The Moon And The Milkman
شنیدی میگن طرف فلنگو بست. فرار کرد و این چیزا….
این اصطلاح دقیقا همینه. مثل بدهکارا که مجبورن برای فرار از طلبکارشون این کار رو انجام بدن.
He was here last night, but now he is gone. He must have gone between the moon and the milkman.
دیشب اینجا بود، اما حالا دیگه رفته. حتماً فلنگو بسته و فرار کرده.
And The Moon Is Made Of Green Cheese
“و ماه از پنیر سبز درست شده.”
نه وایسا. این که گفتم ترجمه تحت الفظی بود.
معنی واقعیش یه چیز دیگس.
این اصطلاح موقعی استفاده میشه که چیزی غیر واقعی یا بعید به نظر میرسه.
Jerry said he is going to go to work over the weekend. Yeah, and the moon is made of green cheese. I will believe it when I see it.
جری گفت که آخر هفته قراره به محل کار خودش بره و کار داره. بله، واقعاً بعید. من که فقط وقتی باور میکنم که با چشمای خودم ببینم یه همچین چیزی رو
To Promise The Moon
این اصطلاح ینی چیزی رو قول بدی که عملاً غیر ممکنه و انجامش خیلی سخته.
Before they got married, he promised her the moon saying that they would go to Europe and travel the world. However, after 10 years they haven’t even taken a vacation.
قبل از ازدواجشون اون به خانومش قول خیلی بزرگی داد که ببرتش اروپا و کل دنیا رو بگردن. بااینوجود اونا الآن ۱۰ ساله که حتی یه مسافرت کوچیک هم نرفتن
To Think One Hung The Moon
این اصطلاح ینی کسی رو بهترین دونستن و یه جورایی اون رو کامل کامل در نظر گرفتن.
In her eyes, he can do no wrong. It is like she thinks he hung the moon or something.
از نظر او، اون نمیتونه هیچ کار اشتباهی انجام بده. انگار که اون هیچ عیب و نقصی نداره و کامله کامله
در زبان انگلیسی اصطلاحات زیادی وجود داره که کلمه ماه در اونها به کاررفته.
اینایی که گفتیم فقط ۱۰ تا از این اصطلاحات بودن.
اگر اصطلاح idiom دیگهای میشناسی که کلمهی ماه moon در اون به کاررفته حتماً کامنت بزار.
بسیار عالی و مفید بود 🌹