خلاصه کتاب هفته کاری 4 ساعته

خلاصه کتاب هفته کاری 4 ساعته اثر تیموتی فریس

زمان مطالعه: 24دقیقه
4.8
(17)

خلاصه کتاب ” هفته کاری 4 ساعته ” اثر ” تیموتی فِریس ”
The 4-Hour Workweek by Timothy Ferriss

4.1 امتیاز از مجموع 17 نظری که ثبت شده

این کتاب درباره چیست؟

کتاب هفته کاری 4 ساعته (یا 4 ساعت کار در هفته) (منتشرشده در سال 2009) زندگی نسل جدید ثروتمندان را توصیف می کند؛ افرادی که خود را از بردگی کارهای اداری رها کرده‌اند و زندگی مبتنی بر شادی در زمان حال را برای خود ساخته اند.

اگر شما هم می‌خواهید چنین زندگی داشته باشید، باید با بهره‌وری بیشتر و یافتن منبع درآمد مستمر – و کاملاً بدون نیاز به کار – شروع کنید که چگونگی آن را با خواندن این خلاصه کتاب خواهید آموخت.

چه کسانی باید این کتاب را بخوانند؟

  • کسانی که از کار روزمره که شبیه یک مسابقه بین موش‌های آزمایشگاهی است خسته شده اند.
  • کارمندانی که رویای سبک زندگی مفرح و سفر را در سر می‌پرورانند.
  • افرادی که به دنبال راه رسیدن به آرزوهای خود هستند.

نویسنده این کتاب کیست؟

تیم فِریس یک سرمایه گذار موفق و مشاور استارت‌آپ‌های فناوری است. او در ایجاد شرکت‌هایی مانند اوبِر، فِیس‌بوک و علی‌بابا نقش داشته است. او همچنین خالق مجموعه پادکست معروف، شوی تیم فِریس The Tim Ferriss Show، است. از دیگر کتاب‌های او می‌توان به قبیله مربیان و ابزار تایتان‌ها اشاره کرد.

یاد بگیرید برای چیزهای مهم زندگیتان وقت بگذارید.

چهار ساعت کار در هفته به نظر فوق العاده است؛ بیشتر شبیه یک رویاست. ولی حقیقت دارد. به جای 40 ساعت کار در هفته، می‌توانید فقط 4 ساعت کار کنید و اینطور نیست که درآمدتان را از دست بدهید؛ بلکه می‌توانید در یک ماه معادل یک سال افراد عادی درآمد داشته باشید.

و به جای اینکه 35، 40 یا حتی 45 سال تا پیش از بازنشستگی پشت میز کار زحمت بکشید، آزادی و انعطاف‌پذیری لازم برای لذت بردن از زندگی خود در لحظه را می‌توانید داشته باشید.

این کار غیرممکن و رویایی به نظر میرسد اما از نظر تیم فِریس، نویسنده‌ی این کتاب، فرمولی وجود دارد که با دنبال کردن آن، همه‌ی ما می‌توانیم 40 ساعت را به 4 ساعت تغییر دهیم.

در این خلاصه کتاب به موارد زیر نیز پرداخته می‌شود:

  • چگونه می‌توانید از اصل 80/20 به نفع خود استفاده کنید؟
  • چگونگی ایجاد یک جریان غیرفعال درآمد.
  • کجا به دنبال منبع الهام خود بگردید.

تجمل همین‌جا و در همین لحظه، شیوه‌ی نوثروتمندان

شما 40 ساعت یا حتی بیشتر در هفته کار می‌کنید؛ دائماً خسته‌اید؛ مدام استرس دارید و حاضر به هرکاری برای دوری کردن از زندگی روزمره‌تان هستید اما این کار شدنی به نظر نمی‌رسد.

یک دستورالعمل برای فرار از 8 ساعت کاری روزمره وجود دارد که همان چیزی است که در ادامه‌ی این خلاصه کتاب به شما معرفی خواهیم کرد اما، قبل از اینکه به فرمول برسیم، اجازه دهید در مورد آن جایی که به سمت آن فرار می‌کنید و نویسنده به آن رسیده است صحبت کنیم.

نوثروتمندان یا ثروتمندان عصر جدید یک خرده‌فرهنگ است که مشخصه‌ی آن آزادی عمل و توان مالی است. نوثروتمندان به چیزی زنجیر نشده‌اند؛ آن‌ها خود تصمیم می‌گیرند که کجا بروند و چه کنند. آن‌ها متوجه شده‌اند که لحظه‌ی مناسب برای زندگی کردن رؤیاها، برای زندگی واقعی، اکنون است.

خب چطور می‌شود این کار را کرد؟ چطور می‌توان زندگی رؤیایی را از امروز شروع کرد؟

نکته‌ی مهمی که نوثروتمندان به آن پی برده‌اند، این است که درواقع ما برای رسیدن به این هدف، تنها به دو چیز احتیاج داریم، یک آزادی بیشتر و دو زمان بیشتر.

اگر به همه‌ی چیزهایی که از نظر ما یک فرد را پولدار نشان می‌دهد نگاه کنیم، رفتن به سفرهای مفصل، تفریحات تجملی، داشتن خدمتکار و… همه‌ی آن‌ها درنهایت به دو نکته‌ی داشتن آزادی و زمان فراغت بیشتر ختم می‌شوند و شما هم می‌توانید بدون آنکه میلیون‌ها دلار پول در حساب بانکی خود داشته باشید به این دو برسید.

بنابراین هدف این است که با به‌دست آوردن آزادی و زمان فراغت بیشتر به جمع نوثروتمندان بپیوندیم.

نویسنده‌ی این کتاب، خود به‌صورت اتفاقی به این دو رسید. او در سال 2004 مانند بسیاری دیگر سخت مشغول کار روزانه بود؛ درواقع او به‌قدری در کار خود درگیر بود که دچار فرسودگی کاری شده و مجبور به مرخصی گرفتن شد.

در این مرخصی او به دور دنیا سفر کرد و خیلی زود متوجه شد که می‌تواند یک کسب‌وکار موفق را از هر کجای دنیا و با کمترین زحمت ممکن مدیریت کند و به این نحو بود که او نیز به دسته‌ی نوثروتمندان پیوست.

جادو به نظر می رسد؛ اما اینطور نیست. به یاد داشته باشید، اگر می‌خواهید یک زندگی لوکس داشته باشید، تنها 2 چیز نیاز دارید: آزادی بیشتر و زمان آزاد بیشتر. آن‌ها پیش‌نیازهای لازم برای توانایی انجام هر کاری هستند که می‌خواهید انجام دهید؛ در هر زمان و هر مکانی؛ و هیچ کدام از این دو، با کار کردن در یک هفته‌ی استاندارد 40 ساعته به دست نمی‌آیند.

پس بیایید به آن فرمول دست پیدا کنیم. فرمولی که آزادی و زمان آزاد را به شما می دهد که همیشه در آرزوی آن بودید.

تعریف دوباره‌ای از ثروت و خوشحالی

فرمولی که برای رسیدن به جمع نوثروتمندان باید دنبال کنیم شامل 4 بخش است که به اختصار به آن DEAL می‌گوییم:

  • تعریف Definition
  • حذف Elimination
  • اتوماسیون Automation
  • آزادی Liberation

با تعریف Definition شروع می‌کنیم:

همان‌طور که ممکن است متوجه شده باشید، در این کتاب ما برای برخی عبارات تعاریف جدیدی ساخته‌ایم، ابتدای همه ثروت؛ به یاد داشته باشید که داشتن زندگی یک میلیونر، فقط داشتن میلیون‌ها دلار در حساب بانکی نیست؛ بلکه تجربه‌ی کارهایی است که میلیونرها انجام می‌دهند.

به‌طور خلاصه ثروتمند بودن صرفاً داشتن پول زیاد نیست؛ بلکه داشتن توانایی انجام کارهایی است که افراد با پول زیاد انجام می‌دهند. مثلاً گذراندن مدتی در سواحل اِستوایی، سقوط آزاد و چتربازی و یا حتی گذراندن وقت بیشتر با خانواده.

پس ثروت برابر است با توانایی شما در انجام کارهای موردعلاقه، اوقات فراغت و آزادی‌تان؛ نه میزان پولی که جمع کرده‌اید.

عبارت دیگری که باید دوباره تعریف کنیم خوشحالی است. اکثر مردم می‌گویند هدفشان در زندگی شاد بودن است؛ اما شادی به چه معناست؟ خب، به گفته‌ی نویسنده، نقطه‌ی مقابل شادی، غم نیست؛ بلکه کسالت است. پس بهترین تعریف از شادی هیجان است.

برای اینکه واقعاً خوشحال باشید، باید وقت خود را به انجام کارهایی اختصاص دهید که برای شما هیجان‌انگیزند.

برای نویسنده، این به معنای سفر کردن، قهرمان شدن در کیک‌بوکسینگ و ثبت رکورد جهانی در تانگو بود. برای شما، ممکن است معنایی کاملاً متفاوت داشته باشد. اما نکته اینجاست که چیزهایی مثل خرید خانه، داشتن یک عنوان شغلی چشمگیر، بازنشستگی با میلیون‌ها دلار در بانک، هیچ‌کدام اگر در زندگی روزمره‌تان هیجان‌زده نباشید، برای شما خوشبختی نخواهند آورد.

ازآنجایی‌که خوشحالی یک هدف دور از دسترس نیست و چیزی نیست که تنها زمانی به‌طور کامل آن را تجربه کنید که پول و چیزهای کافی داشته باشید و ازآنجایی‌که ثروت به معنای پول نقد داشتن نیست؛ دیگر مسئله این نیست که چطور می‌توان تا جای ممکن پول به‌دست آورد؛ بلکه مسئله این است که چطور می‌توان تا حد ممکن وقت خود را آزاد کرد تا به فعالیت‌های هیجان‌انگیز بپردازیم.

در اینجا به مرحله‌ی دوم فرمولمان، یعنی حذف می‌رسیم.

حفظ زمان با اجرای قانون 80/20

با قانون 80/20 اتلاف وقت‌ها را حذف و زمان را حفظ می‌کنیم.

اکثر آدم‌ها، 80 درصد خروجی‌شان درواقع حاصل 20 درصد تلاششان است.

این موضوع اساس اصل 80/20 است که در محل کار حتماً با آن برخورد کرده‌اید، این اصل در روز کاری استاندارد هشت ساعته پنهان شده است. اکثر کارمندان باید هشت ساعت کار کنند و بنابراین به جای تمرکز بر بهره‌وری، بر فعالیت تأکید می‌کنند.

آن‌ها صندوق پیام‌های خود را چک می‌کنند؛ با تلفن خود به اطراف می‌چرخند؛ از یک اتاقک به اتاقک دیگر می‌روند به شکلی که گویی خیلی کار با اهمیتی دارند انجام می‌دهند. شخصی که در محل کار مشغول‌تر از همه به نظر می‌رسد، اغلب اوقات بیشترین افزایش حقوق و ارتقاء را پیدا می‌کند؛ چراکه در عموم شرکت‌ها، تنها معیار اندازه‌گیری عملکرد افراد، زمان صرف شده‌ی آن‌ها است.

این در حالی است که 80 درصد همه‌ی این فعالیت‌ها بیهوده است.

صرف زمان زیاد برای کار لزوماً نه به این معناست که شما وظایف درستی انجام می‌دهید و نه اینکه این وظایف را به‌درستی انجام می‌دهید. کاملاً برعکس. درواقع، هرچه زمان بیشتری برای انجام یک کار داشته باشیم، زمان بیشتری را برای آن صرف خواهیم کرد؛ مسئله‌ای که به قانون پارکینسون معروف است. بنابراین، اگر یک ساعت فرصت داشته باشیم تا گزارش نهایی پروژه‌ی خود را تحویل دهیم، آن را در یک ساعت به‌پایان خواهیم رساند. اما اگر کل بعدازظهر را فرصت داشته باشیم، کل بعدازظهر را، همه‌ی 4 ساعت را صرف آن می‌کنیم.

کاری که باید انجام دهید این است که 20 درصد کارهایی را که 80 درصد نتایج را به همراه خواهند داشت مشخص کنید و سپس اولویت‌بندی کنید.

این به معنای حذف تمام وظایف و فعالیت‌هایی است که شما را به اهداف شخصی‌تان نزدیک نمی‌کند. چگونه می‌توانید این وظایف حیاتی را شناسایی کنید؟

فهرست کارهای خود را مرور کنید و برای هر کار، از خود بپرسید: “آیا اگر فقط این کار را امروز انجام دهم، راضی خواهم بود؟” اگر پاسخ منفی است، این کار یکی از کاندیداهای حذف شدن است.

علاوه بر این باید به‌خصوص نسبت به اتلاف وقت‌های وقفه انداز حساس باشید؛ چیزهایی که شما را از انجام کارهای مهم، از ابتدا تا انتها و بدون مکث باز می‌دارد.

این اتلاف وقت‌ها هر کاری است که نادیده گرفتن آن عواقب منفی برایتان نداشته باشد. رایج‌ترین آن‌ها گشت‌وگذار در اینترنت، پاسخ دادن به ایمیل‌های بی‌اهمیت، برقراری تماس‌ها و جلسات تلفنی است.

همه‌ی این وقفه‌های بی‌فایده را می‌شود و باید حذف کرد.

به‌عنوان‌مثال خواندن ایمیل‌ها؛ به جای اینکه هر لحظه در حین کار کردن حواستان به خواندن و جواب دادن به ایمیل‌های جدید پرت شود، می‌توانید زمان رسیدگی به ایمیل‌ها را برای خود تعیین کنید.

مثلاً یک بار صبح و یک بار بعدازظهر به صندوق پیام خود سر بزنید و خواندن و پاسخ دادن به ایمیل‌ها را فقط به این دو زمان محدود کنید و به‌صورت یکجا به آن‌ها رسیدگی کنید، تا دیگر با تداخل در کارهایتان موجب اتلاف وقت نشود.

در حین انجام این کار، دوستان، خانواده و همکاران خود را در جریان بگذارید. می‌توانید این کار را با تنظیم یک پاسخ خودکار(به صورت ایمیل) انجام دهید و توضیح دهید که زمان صرف ایمیل‌ها را برای ارائه‌ی پاسخ بهتر به ایمیل‌ها محدود می‌کنید و ممکن است مدتی طول بکشد تا پاسخ دهید. اطرافیان شما سازگار خواهند شد و یاد می‌گیرند که بیشتر پیام‌ها می‌توانند به سادگی در صندوق ورودی ایمیل یا پست صوتی شما منتظر بمانند؛ در حالی که شما به چیزهای واقعاً مهم رسیدگی می‌کنید. اگر درخواستی واقعاً فوری باشد، مردم همیشه می‌توانند با شما تماس بگیرند یا با شما گفتگوی رو در رو داشته باشند.

این نکات به‌طور قابل‌توجهی بهره‌وری شما را بهبود می‌بخشند. اما آن‌ها هنوز به چهار ساعت کار در هفته نمی‌رسند. اگر می‌خواهید روال روزانه‌تان بیشتر شامل استراحت در جزایر گرمسیری با آبمیوه در دستتان باشد، باید خودتان را از مکانی که شما را به خود زنجیر کرده رها کنید. این کاری است که در ادامه چگونگی آن را توضیح می‌دهیم.

کارمندان معمولی ادارات هم می‌توانند به نوثروتمندان بپیوندند.

تا اینجا نیمی از فرمول را به اجرا گذاشته‌اید؛ اهداف خود را مشخص کرده‌اید؛ هدف ثروت را با هدف داشتن آزادی بیشتر و زمان آزاد بیشتر و هدف شادی را با هدف هیجان جایگزین کرده‌اید و فعالیت‌های وقفه انداز وقت‌گیر را حذف کرده‌اید.

بخش بعدی فرمول، اتوماسیون است، البته اگر کارمند باشید، نمی‌توانید مستقیماً به سراغ اتوماسیون بروید و ابتدا باید خود را از دفتر کارتان آزاد کنید.

اگر که کارمند نیستید می‌توانید از خواندن این قسمت صرف‌نظر کرده و به بخش بعدی بروید.

شما با اجرای قانون 80/20 بازده‌ی کار خود را بالاتر برده‌اید اما به یاد داشته باشید که عموم شرکت‌ها به جای بازده، صرفاً به فعالیت بیشتر توجه می‌کنند و درنهایت باید 40 ساعت کار در هفته‌ی خود را ثبت کنید.

راه‌حل این است که از دفتر فرار کنید؛ این کار نه تنها امکان کمتر کار کردن را برای شما فراهم می‌سازد؛ بلکه به شما اجازه می‌دهد که کارتان را از هر نقطه‌ای روی زمین که می‌خواهید انجام دهید.

اما چگونه این فرار را می‌توان عملی کرد؟

در 5 قدم به شما راه غیب شدن از دفتر را آموزش می‌دهیم:

  1. ارزش خود را برای شرکتتان بالا ببرید.
  2. خروجی کاری بیشتر خود در دور کاری را ثابت کنید.
  3. فواید دورکاری خود را به شرکت نشان دهید.
  4. یک دوره‌ی آزمایشی پیشنهاد دهید.
  5. مدت زمانی که دورکاری می کنید را افزایش دهید.

اجازه دهید با یک مثال این 5 قدم را در عمل نشان دهیم.

علی را تصور کنید که در یک شرکت حسابداری کار می‌کند و می‌خواهد یک کسب‌وکار فروش لباس آنلاین نیز برای خود راه‌اندازی کند. با همدیگر مراحلی که این فرد می‌تواند برای رسیدن به هدفش طی کند را بررسی می‌کنیم.

علی باید ابتدا خود را به مهره‌ای ضروری برای شرکت تبدیل کند. او با صحبت با رؤسایش، خود را برای دریافت آموزش مهارت‌های مختلف بیشتر در راستای خدمت بهتر به شرکت داوطلب می‌کند؛ مهارت‌هایی که او را به فردی مهم برای شرکت تبدیل می‌کنند و جایگزینی او را مشکل می‌کنند.

با گذراندن این دوره‌ها، او ارزش خود را در اداره بالاتر برده و آزادی بیشتری برای انجام کارها به‌دست می‌آورد.

در همین حین او دو روز در وسط هفته (برای اینکه این کارش بهانه‌ای برای رفتن به 4 روز تعطیلی به نظر نرسد) به بهانه‌ی مریضی به اداره نیامده و درخواست می‌کند که دو روز از خانه و به‌صورت دورکاری کارهایش را انجام دهد.

در این دو روز او مقدار کار مفیدی که انجام می‌دهد را کاملاً دنبال می‌کند و دو برابر روزهای عادی در اداره، خروجی مفید ارائه می‌دهد(کاری که به خاطر پیروی از قانون 80/20 و نبود حواس‌پرتی محل کار مشکل نبوده و کاملاً شدنی است.)

پس از این دو روز، علی به رئیس خود پیشنهاد می‌دهد که با توجه به بازده‌ی بیشتر او در دورکاری (به دلایل مختلف مثل عدم نیاز به رفت و آمد، کمتر بودن حواس‌پرتی‌ها، شرایط بهتر و…) به او اجازه دهد که برای آزمایش، او برای دو هفته، یک روز در هفته را دورکاری کند.

با موافقت رؤسا با این پیشنهاد علی در روزهایی که دورکاری می‌کند، خروجی دو برابر روزهای عادی ارائه می‌دهد و باز هم ثابت می‌کند که دورکاری کردن او به نفع شرکت است.

کم‌کم و با افزایش روزهای دورکاری، علی روزهای دورکاری خود را به تقریباً هر روز می‌رساند و با رسیدن به این مرحله، او به یکی از اهداف مهم یعنی امکان کار کردن از هر کجای دنیا را برای خود فراهم می‌کند.

ساخت کسب‌وکاری که بدون نیاز به شما و به صورت خودکار پیش می‌رود.

خب وقت آن است که در خصوص اتوماسیون صحبت کنیم.

مهره‌ی اساسی در جداسازی میزان درآمد از میزان کار کردن، اتوماسیون است.

با راه‌اندازی یک منبع درآمد خودکار که از هر کجای دنیا امکان حفظ آن وجود دارد و از طریق آن بدون صرف همه‌ی وقتتان بتوانید درآمد داشته باشید، شما نیز یکی از نوثروتمندان خواهید بود.

حال برای راه‌اندازی یک کسب‌وکار که بدون زحمتی از سوی شما خود را بچرخاند، ممکن است نیاز به همکاری و شراکت با شرکت‌های مختلف مثلاً شرکت‌های توزیع و پخش و یا نگهداری سایت داشته باشید تا نقش خود در کار این کسب‌وکار را به حداقل برسانید.

در این حال است که شما تنها نیاز به انجام کارهای ضروری و انجام برخی حسابرسی‌های مهم را دارید که به همان زمان 4 ساعت در هفته می‌رسید.

حال چگونه این کسب‌وکار با کمترین دخالت از سوی شما کار خود را پیش ببرد؟

اول، همه‌ی افراد دخیل در کسب‌وکار، باید آزادی برقراری ارتباط مستقل با یکدیگر را داشته باشند. شما نباید واسطه‌ی پیام‌های بین آن‌ها باشید. دوم، شما باید تا حد امکان به کسانی که وظایف خود را به آن‌ها سپرده‌اید، مسئولیت دهید. به‌این‌ترتیب، افراد می‌توانند بدون نیاز به نظر یا تأیید شما، مشکلات را حل کنند. این کار در زمان شما صرفه‌جویی می‌کند و آزادی بسیار بیشتری به شما می‌دهد.

و چه کسانی باید این کارها را انجام دهند؟

یک گزینه استخدام دستیاران مجازی است. شما می‌توانید دستیاران مجازی را از تقریباً هر جایی مثل کانادا، هند، لهستان و … استخدام کنید. تا زمانی که فرد مهارت‌های لازم را داشته باشد، خیلی مهم نیست که کجا باشد.

در تجربه‌ی نویسنده، دستیاران مجازی از هند بسیار ارزان‌تر هستند و اغلب به خوبی مردم بومی در غرب، انگلیسی‌زبان هستند.

اگر هنوز نگران هزینه هستید، به یاد داشته باشید که ارزش زمانی که صرفه‌جویی می‌کنید را در نظر بگیرید. فرض کنید در حال حاضر 25 دلار در ساعت درآمد دارید و دستیار مناسب 30 دلار در ساعت دستمزد می‌گیرد. این به این معنی است که برای هر ساعت کاری که دستیار به عهده می‌گیرد، هزینه‌ی موثر برای شما 5 دلار است. به عبارت دیگر، شما می‌توانید یک جمعه‌ی کامل را با هزینه‌ی تنها 40 دلار تعطیل کنید و برای خودتان باشید.

پیدا کردن یک دستیار مجازی مناسب تا حد زیادی یک موضوع آزمون و خطا محسوب می‌شود؛ بنابراین حتماً از افراد دیگر در مورد تجربیاتشان بپرسید و اگر اولین دستیار شما خوب نبود، دلسرد نشوید. دستیارهای مجازی ایده آل وجود دارند و یافتن آن‌ها ارزش تلاش را دارد.

چیزی برای ارائه و کسب درآمد داشته باشید.

اگر می‌خواهید یک جریان درآمد خودکار ایجاد کنید و بنایی را برای پشتیبانی از آن بسازید، باید محصولی برای فروش داشته باشید. این محصول ممکن است یک چیز موجود باشد که شما تصمیم به توزیع آن دارید، مثل علی که واسطه‌ی فروش لباس‌های محلی خود بود.

مشکل این رویکرد اما این است که فروش مجدد یک محصول موجود، با حاشیه‌ی سود بسیار کمی همراه است. بنابراین بهتر است محصول خود را طراحی کنید؛ چیزی که با کمترین تلاش شما تا حد ممکن درآمد به همراه داشته باشد.

اما چگونه این کار را انجام می‌دهید؟ بهترین راه برای شروع این است که به بازارهایی که بیشتر با آن‌ها آشنا هستید نگاه کرده و با ایده‌های خود بر اساس تفکر و سلیقه‌ی خودتان محصولات جدید ارائه دهید و به خود اطمینان داشته باشید.

البته برای آنکه کسب‌وکار شما از دیگر استارتاپ‌های کلاسیک که هدف شما نیست متمایز باشد، شما لازم نیست که یک کارآفرین باشید؛ چراکه این ایده‌ی کسب درآمد قرار است صرفاً یک جریان درآمد خودکار بدون نیاز به توجه زیاد و گرفتن وقت از سوی شما برای جلسات، هماهنگی‌ها، مدیریت و… باشد.

بهترین محل برای یافتن ایده، کسب‌وکار محلی است که برای شروع، نیازی به سرمایه‌گذاری زمان یا پول زیادی ندارد. مانند ایده‌ی علی: او متوجه شد که می‌تواند لباس‌های محلی را با مقداری سود در بازار آنلاین دوباره بفروشد. یا خود نویسنده‌ی کتاب که در سال 2001 یک شرکت اینترنتی فروش مکمل‌های غذایی به نام BrainQUICKEN تأسیس کرد و با حداقل زمان‌گذاری به ثروت زیادی دست یافت.

در عمل، مهم نیست که ایده‌ی شما چگونه به نظر می‌رسد، مهم این است که از رقبا بهتر عمل کنید و به مشتریان احتمالی نشان دهید که شما بهترین فروشنده در بازار هستید. برای این کار باید شاخص‌های اعتباری خود را بالا ببرید. مثلاً از طریق مدارک آکادمیک مثل دکترا (PHD) و یا از طریق راه‌های دیگر نظیر شرکت در سمینارها و ارائه‌ی تحقیقات و مقالات.

نیازی نیست که شما بهترین متخصص تمام تاریخ در یک عرصه باشید؛ بلکه تنها کافیست از رقبای خود بهتر عمل کرده و مشتریانتان را متقاعد کنید.

پیش از ساخت محصول، بازار را بیازمایید.

خب چگونه می‌توانید ببینید که محصول و ایده شما مشتریان را متقاعد می‌کند یا خیر؟

تنها یک راه برای فهمیدن آن وجود دارد؛ آن هم این است که از دیگران بخواهید که آن را بخرند. این بهترین و تنها آزمایش برای ارزیابی فروش ایده‌تان است. با پیشنهاد دادن محصول فرضی به مشتریان واقعی و بررسی واکنش و تمایل آن‌ها نسبت به خرید آن.

برای مثال دوباره به سراغ علی می‌رویم، میدانید که او چطور متوجه شد که ایده‌ی فروش لباس‌های محلی برایش درآمدزا خواهد بود؟ او پیش از اینکه هیچ لباسی بخرد و برای فروش بگذارد، در یک سایت فروش اینترنتی این لباس‌ها را برای فروش گذاشت؛ البته در قسمت سفارش او اعلام کرده بود که در حال حاضر موجودی به پایان رسیده و افراد می‌توانند پیش‌خرید انجام دهند تا هر زمان محصول موجود شد برای آن‌ها ارسال شود.

به این وسیله او به درکی واقعی از تقاضای بازار برای این محصول مورد نظرش رسید.

زمانی که میزان فروش احتمالی خود را متوجه شد، نخستین سفارش خودش را داد و 12 لباس را در عرض 5 روز فروخت و سپس سفارش بزرگ‌تری داد و همین‌طور با حفظ قانون 4 ساعت کار در هفته به کار خود ادامه داد تا زمانی که دیگر تصمیم به ترک شغل اولیه‌ی خود به‌طور کامل گرفت.

یا برای مثالی دیگر آرش را در نظر بگیرید؛ یک معلم یوگا که به ایده‌ای عالی رسیده بود. او متوجه شده بود که علاقه‌مندان به کوهنوردی، زیادی به کلاس او می‌آیند و پس از بررسی اینکه آیا محصولی در خصوص یوگا برای کوهنوردان از قبل وجود داشته است یا نه، متوجه شد که چنین چیزی در بازار وجود ندارد و تصمیم گرفت یک دی‌وی‌دی با یک دوره‌ی آموزشی یوگا ویژه‌ی کوهنوردان تولید کند.

او یک وب‌سایت با کسب تجربه و نظرات شاگردانش راه‌اندازی کرد و تبلیغات متعددی را برای سایت خود از طریق گوگل ادوردز منتشر کرد که به او اجازه می‌داد با تجزیه‌وتحلیل و نرخ کلیک و تبدیل، بهتر تقاضا را بسنجد و متوجه شود که مخاطبانش از چه عبارت‌هایی برای جستجو در گوگل استفاده می‌کنند.

وقتی‌که او تمام این اطلاعات را جمع‌آوری کرده و تقریباً مطمئن شد که ایده‌اش موفقیت‌آمیز خواهد بود، دی‌وی‌دی آموزشی را تولید کرده و شروع به توزیع آن کرد که نتیجه‌ی فروش آن حتی بهتر از حد انتظار بود.

در هفته‌ی اول، او هزینه‌های اولیه‌ی تولید و همچنین 250 دلاری را که برای آزمایش و سایتش خرج کرده بود، به دست آورد.

امروز او هفته‌ای بیش از 10 دی‌وی‌دی با حاشیه‌ی سود 750 دلار به فروش می‌رساند که برای یک ایده‌ی اولیه عالی است!

قیمتی ممتاز تعیین کرده و وعده‌ای بزرگ بدهید.

فرض می‌گیریم که مسیر علی و آرش را دنبال کرده‌اید و دریافتید که تقاضا برای محصول شما وجود دارد. این عالی است. اما نکاتی وجود دارد که باید در هنگام طراحی محصول به خاطر داشته باشید.

ابتدا باید بتوانید هدف محصول را در یک جمله خلاصه کنید. مثلاٌ زمانی که اپل، آی‌پاد را در سال 2001 عرضه کرد، به لطف شعار عرضه‌ی آن: «1000 آهنگ در جیب شما» همه فوراً کارایی این محصول را شناختند.

دوم، شما باید تصمیم‌گیری برای خرید محصول را تا حد امکان برای مشتریان آسان کنید. آن‌ها را به انتخاب بین انبوهی از گزینه‌ها مجبور نکنید. هرچه مشتریان شما مجبور باشند بین رنگ‌ها و طرح‌های بیشتری انتخاب کنند، احتمال اینکه محصول شما را نخرند بیشتر می‌شود؛ زیرا مقایسه‌ی همه‌ی گزینه‌ها کاری طاقت‌فرسا است.

سوم، برای جذب مشتریان مناسب، باید به محصول خود قیمت بالایی بدهید: چیزی بین 50 تا 200 دلار. این نه تنها به محصول شما تصویر ممتازی می‌دهد؛ بلکه همچنین حاشیه‌ی سود شما را افزایش می‌دهد و احتمال شکایات را کاهش می‌دهد. منطق در اینجا این است که افرادی که آماده‌اند تا این مقدار پول را صرف کنند، اگر محصول انتظاراتشان را هم برآورده نکند، کمتر شکایت خواهند کرد. این افراد تا حدی پول برای هدر دادن هم خواهند داشت و به خاطر ضرری اندک حاشیه و دردسر ایجاد نمی‌کنند.

و درنهایت، محصول شما باید یک وعده‌ی بزرگ بدهد و به آن وعده، عمل کند. مثلاً رستوران زنجیره‌ای پیتزای دامینو را در نظر بگیرید که وعده‌ی تحویل سفارش را در 30 دقیقه یا کمتر می‌دهد. اگر این کار را نکنند، پیتزای شما رایگان است. وعده‌ای بزرگ و تداوم ارائه.

به‌عنوان‌مثالی دیگر، قول نویسنده‌ی کتاب را برای مکمل غذایی بادی‌کوییک در نظر بگیرید. او تضمینی 110 درصدی برای محصولاتش وعده داد، به این معنا که اگر پس از گذشت 60 دقیقه از اولین دوز محصول نتیجه‌ی دلخواه را کسب نکردید، او تمام پول را به علاوه‌ی 10 درصد اضافی به شما پس خواهد داد.

چنین وعده‌های جسورانه‌ای به مشتریان نشان می‌دهد که چه مقدار در مورد محصول خود مطمئن هستید و به آن‌ها اعتمادبه‌نفس بیشتری که برای خرید محصولات نیاز دارند را می‌دهید.

پیام کلی کتاب هفته کاری 4 ساعته

The 4-Hour Workweek by Timothy Ferriss

به جای آنکه مابقی عمر خود را در ادارات زحمت بکشید و منتظر بازنشستگی باشید، باید به ثروتمندان جدید بپیوندید و لذت بردن از زندگی را از امروز آغاز کنید. قدم‌به‌قدم مطابق نکات بیان‌شده پیش بروید؛ با تعریف مجدد شروع کنید؛ سپس تلاش خود را بر روی 20 درصد وظایفی که بیشترین تأثیر را دارند متمرکز کنید. در مرحله‌ی بعد، با نشان دادن اینکه با دورکاری مؤثرتر هستید، خود را از دفتر کار خلاص کنید و عادت چک کردن مداوم صندوق پیام‌های خود را ترک کنید. درنهایت، با شناسایی و آزمایش ایده‌هایتان، درآمدتان را خودکار کنید. با جا افتادن این عادات، شما به خوبی در مسیر دستیابی به سبکی از زندگی که همیشه به دنبال آن بودید قرار خواهید گرفت.

و در آخر یک توصیه عملی دیگر:

یک نقشه‌ی رؤیایی بسازید.

همه‌ی چیزهایی که می‌خواهید در 6 ماه آینده به آن‌ها دست یابید، از خرید ماشین‌های اِسپُرت تا استخدام خدمتکار یا شرکت در کلاس‌های آموزشی، همه را لیست کنید و حساب کنید که این کارها چه مقدار در ماه، هزینه خواهند داشت. سپس بر مبنای آن‌ها میزان درآمد ماهیانه‌ی هدف خود را مشخص کنید، حال شما یک نقشه‌ی منسجم برای دنبال کردن و هدفی مشخص برای دستیابی به یک زندگی رؤیایی پیش رو دارید.

میانگین امتیاز 4.8 / 5. تعدا آرا 17

20 دیدگاه برای “خلاصه کتاب هفته کاری 4 ساعته اثر تیموتی فریس

  1. زهرا موسوی گفته:

    بسیار کتاب کاربردی بود برای من. به نظرم افرادی که بیش از ده تا هدف دارند و نمیدونند چجوری با ساعت کاری کم بهشون برسند این کتاب به دردشون میخوره

  2. جواد فاضلی گفته:

    خلاصه کتاب به نظرم توهین به نویسنده کتابه….. اگه کتابی رو میخونیم‌ میخواهیم از دیدگاه و تجارب و افکار نویسنده آگاه بشیم… حالا یکی دیگه میاد با سلیقه خودش اونو کوتاه میکنه!!!! با چه صلاحیتی؟؟؟؟؟؟ با کدوم علم یا آگاهی برتر نسبت به نویسنده؟؟ بسیار ناقص بود و اگه کل کتاب بود، اون رو با عشق میخوندم
    الان تکه پاره فهمیدم و البته خیلی مواردش در ایران بدرد نمیخوره

  3. ایمان قدمی گفته:

    تقریبا خوب بودنکات جالبی داشت اما. یک دوفصلش بدرد ایران میخوره باقی بدرد ما نمیخوره یعنی کاربردی واسمون. نداره…. .

  4. رضا زارع گفته:

    این کتاب مشکلی نداره فقط مشکل اینه که مدل کسب و کار ایران و مدل اقتصاد منحصر به فردی که داره در کل دنیا وجود نداره بنابراین کتابهایی شبیه این به درد ایران نمیخوره

  5. آیدا جلالیان گفته:

    کتاب فوق العاده‌ای نبود ولی خوب بود. ارزش یک بار خوندن رو داره ولی موضوعش مثل عنوانش نیست اینکه بخواد دقیقا بهتون بگه چهارساعت در هفته کار کنید پولدار بشید.
    بعضی از مسائلی که گفته شده توی ایران کاربرد نداره و بعضیاشونم توی کتابای دیگه نوشته شده

  6. حامد گفته:

    تقریبا از نصف به اون ور کتاب خیلی برای من که شغلم طراحی سایت هست کاربردی نبود اما نصفه اول کتاب خیلی مفید بود و تونستم ازش استفاده کنم
    به شدت پیشنهاد میشه

  7. مهران رشدی گفته:

    به نظر من خیلی ضعف بود و 90% مطالب مخصوصا در کشور ما و برای ما غیر مفید بو غیر مرتبط ود.

  8. امیر اسماعیلی گفته:

    این کتاب فوق العاده است، طرز فکر و نگاه همراه با بینش نویسنده بسیار تاثیرگذار و کاملا قابل اجرا و عمل می‌باشد.
    بی شک افکار آدمی زندگی او را می‌آفریند،
    سبک تفکری اینچنینی در حوزه کسب و کار و درک و آشنایی دقیق با آن و سعی در همسان سازی افکارمان با ایده‌ها و افکار نویسنده می‌تواند امری بسیار راهگشا در پرداختن بیشتر به خود و لذت بردن از آن باشد، بدون داشتن نگرانی در حوزه کسب و کار

  9. Nina Haidari گفته:

    بنظرم هرکسى باید یک بار این کتاب رو بخونه! چشم و گوش ادم باز میشه به جهان بیزنسى!

  10. amin jannatkhah گفته:

    باسلام، یکی از چیزای خیلی خوبی که این کتاب در واقع تیموتی به آدما یاد میده سیستم سازیه. سیستم سازی‌ای که این کتاب درمورد اون حرف میزنه، زندگی انسان‌ها رو از حالت کارمندی به حالت رهبری میرسونه.

  11. سجاد احمدی گفته:

    اگر تفکر کنید ب کلمات این کتاب متوجه میشید ک همه این کتاب در یه جمله ختم میشه. بزار پول ب تو تعلق داشته باشه ن تو ب پول. تو باید از پولت و زمانت و زندگیت لذت ببری. نزار تفکر پول خواه زندگیت رو مال خودش بکنه با فکرت از زمان و پولت استفاده کن. بازنشستگی مسخره‌ترین جمله‌ای هست ک یه ثروتمند تو عمرش شنیده

  12. Machoooo گفته:

    خیلی نکات بدرد بخور داشت توصیه ام اینه حتما خود کتابم کامل بخونید 🌱

  13. علیرضا احمدی زاده گفته:

    مطالبی که در این خلاصه کتاب بیان شد مفید بود و اگر کسی قوانین این خلاصه کتاب و خلاصه کتاب 80/20 به صورت جدی رعایت کند اون فرد قطعا موفق میشود

نظرتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *