خلاصه کتاب ” قانون 80 20 ” اثر ” ریچارد کُخ ”
The 80/20 Principle by Richard Koch
قبل از اینکه خلاصه این کتاب رو بخونی توی آزمون شرکت کن تا ببینی چقدر از این کتاب رو بلدی😉
برای اینکه تو آزمون شرکت کنی باید اول توی سایت ثبتنام کنی یا وارد سایت بشی😊
آزمون رو شروع کن
این کتاب درباره چیست؟
کتاب قانون 80/20 (قانون 80 20 یا اصل 80 20 که به قانون پارتو یا اصل پارتو نیز معروف است) اثری از سال 1970 یکی از برترین کتابهای قرن بیستم در زمینهی کسبوکار به شمار میرود و به سادگی این اصل را بیان میکند که 80 درصد نتایج، تنها با 20 درصد تلاش و کار حاصل میشوند. این پدیده در قسمتهای بسیاری از زندگی تأثیرگذار است و به شما کمک میکند مهمترین عوامل را در هر شرایط بشناسید.
چه کسانی باید این کتاب را بخوانند؟
- هر کس که میخواهد بدون گذاشتن زمان بیشتر، نتایج بهتری بگیرد.
- هر کس که میخواهد اوقات فراغت بیشتر و زندگی شادتری داشته باشد.
- هر کس که به دنبال افزایش سودآوری کسب و کار خود است.
نویسنده این کتاب کیست؟
ریچارد کُخ یا ریچارد کاچ که در سال 1990 به نویسندگی روی آورد، در گذشته به عنوان مشاور مدیریت کسب و کار فعالیت میکرد. او هجده کتاب نوشته است. ازجمله قوانین قدرت، زندگی به روش 80/20 و سوپرکانِکت. او قانون 80/20 را با موفقیت در زندگیش اجرا کرده است.
یاد بگیرید از زمان خود به بهترین نحو ممکن استفاده کنید.
در دنیای پیشِ روی امروزی، بسیاری از ما مجبور هستیم لیستهای بلندبالای کارهای روزانهمان را هر طور که شده تا پایان روز به انجام برسانیم. در حین تلاش برای انجام این کارها، متوجه میشویم که همزمان چند کار دیگر نیز به لیستمان اضافه شده است.
چنین رخدادی را شرکتها و کمپانیهای بزرگ نیز تجربه میکنند. آنها سعی دارند در چندین بازار مختلف به صورت همزمان فعالیت داشته باشند و محصولات خود را مانند عروسکهای خیمه شب بازی به نمایش بگذارند. در چنین دورانی، بسیار اهمیت دارد که ملزومات را از کارهای غیر ضروری تشخیص دهیم.
به همین علت است که باید قانون ساده اما بسیار مهم 80/20 را درک کنید. این عدم تعادل جهانی میان تلاش و پاداش به شما کمک میکند که از وقت خود در محل کار به نحو احسن استفاده کنید. چنین قانونی ثابت میکند که بسیاری از شرکتها، با کار کمتر، نتایج بهتری گرفتهاند.
در آخر، هر زمان که بتوانید چنین قانونی را وارد زندگیتان کنید، زندگی شادتر و روابط بهتری با اطرافیانتان خواهید داشت. به کارگیری چنین قانونی، بسیار ساده است و آن را در این خلاصه کتاب به شما نشان میدهیم.
- معمولاً بیشترین سهم از نتیجه (خروجی) متعلق به قسمت کوچکی از کار (ورودی) است
- تفکر با اصل ۸۰/۲۰ به صورت طبیعی در افراد وجود ندارد؛ زیرا ما انتظار تعادل و انصاف داریم
- قانون ۸۰/۲۰ به شما در بهبود روش کاری و رسیدن به نتایج بهتر کمک میکند
- برای افزایش سودآوری در کسب و کار، از قانون ۸۰/۲۰ استفاده کنید
- سادهسازی، لازمه موفقیت در کسب و کار است
- قانون ۸۰/۲۰ به تمامی زوایای یک کسب و کار میتواند اعمال شود؛ از مذاکره گرفته تا بازاریابی
- با تغییر طرز فکر خود، قانون ۸۰/۲۰ را وارد زندگیتان کنید
- به جای تمرکز بر روی مدیریت زمان، وقت خود را صرف مهمترین کارها کنید
- با استفاده از قانون ۸۰/۲۰ کیفیت کلی زندگیتان را بالا ببرید
- پیام کلی کتاب
معمولاً بیشترین سهم از نتیجه (خروجی) متعلق به قسمت کوچکی از کار (ورودی) است.
تا به حال شده به پروژهای که قبلاً انجام دادهاید نگاه کنید و متوجه شوید که قسمت اعظمی از کار را درست قبل از موعدِ تحویل پروژه انجام دادهاید؟ احتمالاً میبینید در چند روز آخر که تقریباً فرصتتان تمام شده بود، از تمام هفتههای قبل بیشتر کار انجام دادید.
در واقع، چنین عدم تعادلی میان میزان تلاش و پاداش (نتیجه) در بسیاری از زمینهها دیده میشود؛ برای مثال، در بسیاری از تجارتها، متوجه شدند که تقریباً 80 درصد از سودآوریشان، از 20 درصد کاری که انجام دادند میآید. یا این حقیقت که موتورسواران عامل 80 درصد از تصادفها هستند؛ این در حالی است که اکثر موتورسواران با دقت و قانونمنداند؛ اما همان 20 درصد قانون شکن و بیدقت، عامل اکثر تصادفات هستند.
چنین پدیدهای، به اصل یا قانون 80/20 معروف است.
حال چرا این نسبت متعادل نیست؟ زیرا هر علت، تأثیر یکسانی بر نتیجه ندارد؛ در واقع علتها را میتوان به طور تقریبی به دو دسته تقسیم کرد: دستهی اول (اقلیت) که تأثیر زیادی بر نتایج دارند و دستهی دوم (اکثریت) که فقط تأثیر کمی بر نتایج دارند. این منجر به شکاف 80/20 میشود.
با این حال، باید به خاطر داشت که قانون 80/20 صرفاً یک سادهسازی است و این نسبت میتواند در شرایط مختلف، متفاوت باشد؛ برای مثال میتواند 70/30 یا 99/1 باشد. البته که ممکن است این عدد همیشه به 100 نرسد. تحقیقاتی در سال 1997 نشان داد که چهار فیلم از میان 300 فیلم (یعنی 1.3% از کل فیلمها) عامل فروش 80% از بلیطها بودهاند.
همانطور که میبینید، قانون 80/20 در بسیاری از زمینهها دیده میشود و میتواند دانش ارزشمندی برای شما باشد.
تفکر با اصل 80/20 به صورت طبیعی در افراد وجود ندارد؛ زیرا ما انتظار تعادل و انصاف داریم.
مردم انتظار دارند جهان بر اصل تعادل کار کند؛ در حالی که اصل طبیعی جهان، عدم تعادل است، نه تعادل!
به عنوان مثال، علم زبان شناسی را در نظر بگیرید: “آیزاک پیتمَن” کشف کرد که حدود 700 کلمهی رایج، دو سوم مکالمات روزمرهی انسانها را تشکیل میدهند. اگر مشتقات آنها را هم در نظر بگیریم، این رقم به 80 درصد افزایش مییابد؛ پس کمتر از یک درصد از کلمات در زبان انگلیسی بیش از 80 درصد از آنچه ما میگوییم را تشکیل میدهند.
این عدم تعادل از کجا میآید؟ حلقهی بازخورد نشان میدهد که تفاوتهای کوچک، باعث نتایج متفاوت میشوند. مثلا فرض کنید که مقدار خاصی گلدفیش با سایزهای یکسان در آکواریوم خود دارید. میبینید که تمامی آنها پس از کامل شدن رشدشان، به سایز و اندازههای متفاوتی رسیدهاند. حال علت چیست؟
علت آن این است که برخی ماهیها در مقیاسهای بسیار بسیار کوچکی، بزرگتر از مابقی ماهیها هستند و همین تفاوت جزئی باعث میشود که هنگام رشد، غذای بیشتری مصرف کنند و سریعتر بزرگ شوند. چنین چرخهای باعث تولید ماهیهایی با سایزهای مختلف میشود.
با وجود طبیعی بودن چنین عدم تعادلی در طبیعت، برخی افراد آن را منصفانه نمیدانند. برای نمونه، توزیع نابرابر درآمد و ثروت را در نظر بگیرید که در آن 20 درصد از جمعیت، 80 درصد کل ثروت را در اختیار دارند و این پدیده را ناعدالتی اجتماعی میخوانیم.
این بیانصافی دروغین، ریشه در باوری اشتباه دارد: کار و پاداش نسبتی یکسان و 1/1 دارند؛ اما همانطور که قانون 80/20 نشان میدهد، همهی کارها، پاداش یکسانی ندارند.
قانون 80/20 به شما در بهبود روش کاری و رسیدن به نتایج بهتر کمک میکند.
حال قانون 80/20 چگونه به زندگی روزمرهتان مرتبط میشود؟ به شغل خود نگاه کنید؛ روشی که در تمام این سالها پیش گرفتهاید، به احتمال زیاد کارآمد نیست و اگر میشود با تنها 20 درصد از کار، 80 درصد نتایج را بدست آورد، پس شما در تمام این مدت 80 درصد اضافی و ناکارآمد کار کردهاید.
تصور کنید میتوانستید زمانهایی که به بیهودگی تلف شده را جایگزین کارهایی کنید که شامل آن 20 درصد کار خالص میشود! خودتان خواهید دید که بازدهی کار شما چندین برابر میشود. مثلاً تصور کنید مقدار بازدهیای که در روزها و ساعتهای آخر موعد تحویل پروژه دارید را در تمام مدت داشته باشید.
در واقع، استفادهی خلاقانه از قانون 80/20 به این دلیل بازدهی شما را بالا میبرد که تلاشهایتان را از روی کارهای بیهوده که تأثیری در نتیجهی نهایی ندارند، به سمت امور مهم میبرد.
شما میتوانید با آزمایش و آنالیز فرایند کار خود، دریابید که کدام قسمت از کار، بیهوده است. برای مثال، در شروع یک پروژه معمولاً ساعتهای زیادی را صرف بررسی ایدهها و مشکلات مختلف میکنید که باعث میشود زمان بسیاری را تلف کنید. این موضوع را درک کنید و می توانید آگاهانه سعی کنید از نشخوار فکری در مورد شکستهای احتمالی جلوگیری کنید.
دلایل هر چه که باشد، با شناسایی آنها و تنظیم مجدد فرآیند خود برای اجتناب از آنها، می توانید کارایی خود را تا حد زیادی افزایش دهید.
برای افزایش سودآوری در کسب و کار، از قانون 80/20 استفاده کنید.
حالا که قانون 80/20 را بر کار شخصی خود اعمال کردید، حالا زمان این است که آن را وارد کسب و کارتان کنید.
راههای بسیاری برای انجام این کار وجود دارد؛ اما مهمترین امر، بهینهسازی محدودهی محصولات کسب و کارتان است.
برای شروع، باید سودآورترین محصولات را شناسایی کنید و با استناد به آمار و ارقام و درصد فروش، بیابید که چرا چند محصول برتر، 80 درصد سودآوری را به خود اختصاص دادهاند.
برای مثال، نویسندهی کتاب تحقیقی بر روی یک شرکت تولید وسایل الکترونیکی انجام داد و دریافت که سه محصول برتر این شرکت 19.9 درصد از فروش کل شرکت را به خود اختصاص دادهاند ولی صاحب 54.6 درصد از تمام سود بهدست آمده هستند.
پس هنگامی که شکاف 80/20 را در شرکت خود شناسایی کردید، گام دوم این است که از پتانسیل آن 20 درصد سودآور استفاده و آن را تقویت کنید. این محصولات را اولویتبندی کنید و منابع خود را بر فروش بیشتر آنها متمرکز کنید.
نویسندهی کتاب به آن شرکت توصیه کرد که فروشندگانش تمرکز خود را بر روی دو برابر کردن فروش آن سه محصول برتر بگذارند و تمامی محصولات مابقی را فراموش کنند. اینگونه بود که آنها توانستند با صرف انرژی و وقت کمتر، به سود بیشتری برسند.
سادهسازی، لازمهی موفقیت در کسب و کار است.
همانطور که بر همگان آشکار است، شرکتهای بزرگ ساختار پیچیدهای دارند که یعنی مدیران باید مهارت خاصی در مدیریت این پیچیدگیها داشته باشند و همواره با چالشها و مشکلات درگیر باشند.
اما آیا واقعاً این پیچیدگی ضروری است و یک شرکت معمولی را تبدیل به شرکتی موفق میکند؟
اکثر مردم باور دارند تنوع و گستردگی محصولات ارائه شده توسط یک شرکت به معنای بالاتر بودن میزان سوددهی است.
اما حقیقت چیز دیگریست! افزایش تنوع محصول به معنای سلسله مراتب بیشتر، آموزش بیشتر برای فروشندگان، مراحل تولید سختتر و امور اجرایی پیچیدهتر میباشد که در نهایت احتمالاً به جای سودآوری، باعث بیشتر شدن هزینهها میشود!
از طرف دیگر، سادهسازی کسب و کار باعث کاهش هزینهها میشود. با محدود کردن تنوع محصولات، افرادِ شرکت قادر خواهند بود تمام توجه خود را بر روی یک سری از محصولات خاص قرار دهند که به آنها اجازهی رسیدن به درک عمیقتری از آن محصول میدهد و در نهایت باعث صرفه جویی در وقت، انرژی، مواد اولیهی استفاده شده و حتی سادهتر شدن مراحل اجرایی تولید محصول میشود.
مطالعهای بر روی 39 شرکت نشان داد که سادهترین شرکتها که طیف محدودتری از محصولات را به مشتریان ارائه میدادند، موفقتر بودند و سودآوری بسیار بالاتری داشتند.
پس مشخص است که با سادهسازی کسب و کار خود میتوانید هزینهها را کاهش و سودآوری خود را افزایش دهید.
قانون 80/20 به تمامی زوایای یک کسب و کار میتواند اعمال شود؛ از مذاکره گرفته تا بازاریابی.
قانون 80/20 به قدری تطبیقپذیر است که میتواند در تمامی زوایای کسبوکار به کار رود و احتمال موفقیت آن بخش را بالا ببرد. تا به اینجا خواندید که چگونه قانون 80/20 با محدود کردن طیف تنوع محصولات، سودآوری را بالا میبرد. حال، این قانون دربارهی سایر زمینههای کسب و کار چه کاری میتواند انجام دهد؟
بخش مذاکرات را در نظر بگیرید که اهمیت خاصی در کسب و کار دارد و میتواند با مشتریان، تأمین کنندگان و یا شرکا باشد. معمولاً در فرایند مذاکره، تمامی نکات مورد بحث، از پیش آماده میشوند و طرفین سعی میکنند تمامی نکات را به نفع شرکت خود داشته باشند.
تجزیه و تحلیل قانون 80/20 نشان میدهد که فقط تعداد اندکی از مزایا و امتیازات برای شرکت شما مهم است؛ پس به جای اینکه سعی کنید تمام آنها را به نفع خود داشته باشید، برای برنده شدن در مهم ترینِ آنها تلاش کنید.
در بازاریابی نیز چنین نسبتی صدق میکند. اگر 20 درصد از مشتریان شما عامل سوددهی 80 درصد از کسب و کارتان هستند؛ دیگر نیاز به تمرکز بر روی باقی مشتریان نیست و باید هدف خود را متقاعد کردن همان 20 درصد برای ادامهی همکاری با شما بگذارید.
پس از اینکه آن 20 درصد از مشتریان سودآور را شناسایی کردید، با ارائهی خدمات درجه یک به آنها، وفاداریشان را به شرکت خود تضمین کنید. در مرحلهی بعد، هنگام توسعهی محصولات و خدمات جدید نیز، باز هم رضایت همین 20 درصد را هدف قرار دهید.
برای نمونه، “نیکولاس بارسان” که یکی از برترین مشاوران املاک در ایالات متحده به شمار میرود، سالیانه بیش از یک میلیون دلار از پورسانتهای شخصی دریافت میکند. بیش از یک سوم این مقدار، از مشتریان همیشگیش است که سالیانه املاک خود را مجدداً میفروشند؛ پس میتوانید ببینید که تمرکز او بر روی رضایت بهترین مشتریان خود بوده است.
پس اکنون متوجه شدید که قانون 80/20 در تمامی زمینههای کسب و کار موثر است.
با تغییر طرز فکر خود، قانون 80/20 را وارد زندگیتان کنید.
همانطور که در مثال کسب و کار دیده شد، قانون 80/20 با تجزیه و تحلیل 20 درصد ورودی و 80 درصد خروجی، نتایج دلخواه را تولید میکند؛ اما در زندگی روزمره، اندازهگیری چنین متغیرهایی دشوار است.
پس علاوه بر قانون 80/20، به تفکر هشتاد بیستی نیز احتیاج داریم.
از کودکی به ما آموختهاند که همهی دوستان و افراد زندگیمان به یک اندازه ارزشمند هستند؛ بدین معنا که تمام ورودیها ارزشی یکسان دارند. تفکر 80/20 مخالف چنین باوری است و ادعا میکند هر رابطهای، ارزشمند نیست و برخی دوستان ما از آنجایی که روابط عمیق و معنادارتری با ما دارند، مهمتر از بقیه هستند.
تفاوت اصلی بین تحلیل هشتاد بیستی و تفکر هشتاد بیستی در این است که در تجزیه و تحلیل، با جمعآوری دادهها، آن 20 درصدی که افراد مهم هستند شناسایی میشوند؛ درحالی که در تفکر 80/20 چنین آمار و ارقامی تخمینی هستند و پایه و اساس دادهای ندارند.
به همین خاطر است که ارزش روابط و افراد زندگی شما با آمار و ارقام مشخص نمیشود؛ اما همیشه میتوانید چنین سوالهایی از خود بپرسید: «مهمترین افراد زندگیم چه کسانی هستند و با چه کسانی بیشتر از همه وقت میگذرانم؟» چنین سوالاتی به شما کمک میکند تا ارزش افراد زندگی خود را مشخص کنید.
همچنین تفکر هشتاد بیستی، بر روی کیفیت تمرکز میکند؛ نه کمیت. پس میتوان حدس زد که دو دوست صمیمی بهتر از پنج دوست معمولی هستند و باید بر روی حفظ آن روابط عمیق و معنادار تمرکز کرد. این نوع تفکر را میتوان در بسیاری از زمینههای زندگی بدون نیاز به دادهها و آمار و ارقام به کار برد.
به جای تمرکز بر روی مدیریت زمان، وقت خود را صرف مهمترین کارها کنید.
احتمالاً با مفهوم مدیریت زمان که در بسیاری از کتابهای روانشناسی ترویج داده میشود، آشنا هستید. چنین مفهومی میخواهد بهرهوری شما در زمانی که در اختیار دارید را 15 تا 25 درصد افزایش دهد.
اما راه بهتری هم برای انجام این کار وجود دارد.
در بحث مدیریت زمان، هدف، افزایش کارآمدی با اضافه کردن وظایف بیشتر در یک زمان معین است. مدیرانی که برنامهی کاری شلوغی دارند، فعالیتهای روزانهی خود را بر چنین اساسی دسته بندی میکنند؛ اما مشکل اینجاست که نه تنها مدیران؛ بلکه اغلب مردم در شناسایی و اولویتبندی اهمیت کارهای خود ناتواناند.
نتیجه چه میشود؟ آنها با کوهی از برنامههای فشرده با ساعات کاری طولانی مواجه میشوند که در آن سعی داشتند کارهای بیشتری را در زمانی محدود انجام دهند. چنین شرایطی فقط منجر به شکست خوردن در انجام امور و فرسودگی شدید کارکنان میشود.
قانون 80/20 به شما در شناسایی 20 درصد از وظایفی که 80 درصد دستاوردها را تولید میکنند، کمک میکند. به عنوان مثال، نویسندهی کتاب متوجه شد که شرکت مشاورهی مدیریتی او بدون هیچ تلاش اضافی موفقتر از سایرین بوده است.
معمولاً مشاوران سعی میکنند تمام مسائل را برای مشتریان حل کنند که در آخر منجر به مشاورهای سطحی و ناکارآمد میشود. متقابلاً، همکاران نویسندهی کتاب تنها بر روی مهمترین مسائل تمرکز کردند و با وقت اضافهای که بهدست آوردند، کمک بیشتری به مشتریان در اجرای عملی توصیهها کردند و همین علت باعث پیشی گرفتن شرکت آنها از رقبای خود شد.
چنین فرایندی که به انقلاب زمانی نیز معروف است، باعث میشود در وقت خود بدون اینکه از تأثیرات کار و بازدهی کم شود، صرفه جویی کنید.
با استفاده از قانون 80/20 کیفیت کلی زندگیتان را بالا ببرید.
اکثر مردم کیفیت زندگی خود را با میزان شاد بودنشان میسنجند. جالب است بدانید که تنها تعداد اندکی حاضر هستند زندگی خود را برای شادتر بودن تغییر دهند.
در واقع، کارهایی که اکثر مردم انجام میدهند، در نهایت منجر به ناراحتیشان میشود؛ از روتینهای تکراری کار و سبک زندگی گرفته تا صبر کردن برای رسیدن آخر هفتهها! این مشکل چگونه برطرف میشود؟
راه حل ساده است؛ ابتدا سعی کنید عوامل شادی بخش و ناراحتکننده را در زندگیتان شناسایی کنید و از خود بپرسید کدام 20 درصد از کارهای زندگیتان، عامل 80 درصد خوشحالی و کدام 20 درصد از کارهای زندگیتان عامل 80 درصد ناراحتی است؟ پس از شناسایی آنها، وقت کمتری را صرف انجام کارهای سوال دوم بکنید.
به عنوان مثال در صورت نارضایتی از شغل خود، میتوانید راههایی را برای تغییر آن در نظر بگیرید و به مشاغل دیگر فکر کنید. سعی کنید دربارهی شغل فعلی خود تجدید نظر کنید و ساعات کاریتان را کاهش دهید. در کل منظور این است که نباید به شغلی که الان مشغول آن هستید و به نوعی همیشه باعث ناراحتی شماست، به عنوان شغل همیشگی و تا آخر عمر نگاه کنید.
پس از اینکه توانستید کارهایی که باعث ناراحتیتان میشود را کنار بگذارید، متوجه میشوید که حالا زمان و انرژی بیشتری برای انجام کارهای شادی بخش و مورد علاقهتان دارید و برای نمونه، وقتی ساعات کمتری را در اداره بگذرانید، وقت بیشتری برای تفریح در کنار خانواده یا دوستان خواهید داشت.
فقط به این فکر کنید که 20 درصد از فعالیتهای زندگی شما 80 درصد از شادی شما را به وجود میآورند و سعی کنید راههایی را بیابید که زمان بیشتری را صرف آنها کنید. اگر این کار را بکنید، زندگی شادتری خواهید داشت.
پیام کلی کتاب قانون 80/20
تقریباً در تمامی زوایای زندگی، 20 درصد از تمام فعالیتی که انجام میدهید، 80 درصد از پاداش و نتیجه را در بر دارد. پس 80 درصد از کار و تلاش شما غیرضروری و بیهوده است و اگر بر روی آن 20 درصدی که مسئول تولید و بازدهی 80 درصدی است تمرکز کنید، بازدهی بسیار بالاتری خواهید داشت. این مفهوم ساده را میتوان در هر حوزهای از زندگی، کسب و کار، روابط، دوستیها و کیفیت زندگی به کار برد.
کسبوکار خود را بهبود بخشید.
اگر صاحب کسب و کار هستید، میتوانید از مفهوم اصلی این خلاصه کتاب برای بهبود کسب و کار خود استفاده کنید. به عنوان مثال، میتوانید محصولات فعلی خود را تجزیه و تحلیل کنید و تمام تلاشهای فروش خود را بر روی 20 درصد از سودآورترینهای آنها متمرکز کنید.
مفید وبود کاربردی
خوب
عالی و کاربردی
من خیلی ارتباط خوبی با کتاب برقرار کردم و مصادیقش بسیار ملموس بود
خوب بود.ممنون
عالی بود
خیلی جالب بود و نکاتی اموزنده داشت حتما مطالعه کنید
خوب
کوتاه و کابردی تمام مفاهیم به همراه مثال مطرح شده و بسیار کمک کننده!
کتابی بسیارمفیدو پرکاربردی است
فووق العاده
ممنونم.خستهنباشید.نکاتجالبزیادیداشتامیدوارمبتونمدرزندگیمبکارببرمشون.
کتابی بسیار کاربردی و آموزنده که مطالعه آن برای همگان توصیه میگردد 🤚
عالی و کاربردی
خیلی جالب و کاربردی بود. بخش کسب و کار ۸۰/۲۰ هم حرف نداشت.
فوق العاده محشر
خیلی کتاب عالی ای بود و راهکار ها و مثال های عالی
کتاب خوبیه
خیلی جالب نبود
عالی
عآآالی
فوق العاده ست این کتاب
متوسط
خوب
عالی.
خوب بود به نظرم اگه به بعضی نکاتش دقت کنیم زندگی بهتری داریم
به نظر موضوع مهمی رو مطرح میکنه کتاب که توجه و تمرکز بر اون میتونه تاثیر مثبت زیادی رو در کار و زندگی به همراه بیاره…
خیلی خوب و مفید بود
خیلی عالی بود. اما اگر در کسب و کاری وابستگی به شخصی یا چیزی باشد که با کارشکنی خود، موجب اخلال در عملکرد فرد بشود، آنوقت باید چه استراتژی پیش گرفت؟
کتاب خوبی بود اما مطالبش برای افزایش بهره وری کم بود
جالب و مفید
از کاربردی بودنش هر چی بگم کم گفتم
بد نبود.
بسیار مفید واموزنده ممنون از کباب و کتاب
شناخت و کارنامه ادم در زندگی شخصی،اجتماعی و کاری و کارآفرینی است که باعث می شود کیفیت و کمیت کارها رو تشخیص داد و کارهای مهم رو از غیر مهم تمیز کرد و تمرکز را بر کارهای مفید برای بهره بری بیشتر قرار داد
خوب و کار بردی ممنون از کباب و کتاب🙏
کتاب نسبتا خوبی بود به وقت گذاشتنش می ارزه
عالی بود ولی خیلی خلاصه کمی داشت
خیلی جالب و جادویی به نظر میرسه
درک مفاهیم کتاب مهم است وتوانایی همتاسازی
عالی بود
عالی بود
خيلي خوب و به اندازه بود
خیلی ممنون از بچه های کباب و کتاب..❣️❣️
🙏🏻
ایکاش مثال کاربردی و با جزییات میزد. چرا کتاب های غربی اصرار دارند که هر چیزی خوشحالت نمیکنه رو حذف کن خب شاید لازم باشه آدم کار سختی رو انتخاب بکنه یا با آدمی ارتباط بگیره که خوشحالش نمیکنه ولی در آینده واسش بهتر باشه
کتاب خوبیه و اصل مهمیه
کتاب بسیار عالی و کاربردی است و یک قانون ارزشمند است.
کتابی کاربردی اگر مطالعه کردین با دقت و تمرکز مطالعه کنید
خیلی خوب بود فقط حیف کوتاه بود با اصل ۸۰/۲۰ شاید خیلیامون من جمله خودم آشنا بودیم و هستیم ولی این کتاب فوق العاده چگونگی تعمیم دادنش تو زندگی رو بهمون یاد میده ،ممنونم کباب و کتاب🙌✌️
مطالعه این کتاب به همه توصیه میشود
بنظرم بهتر در کنار موضوعات کمال گرایی خونده بشه
این بسیار عالی، مفید و کاربردی است.
بسیار جالب بود ممنون ومتشکرم
در مطالعه هم قانون ۸۰/۲۰ صدق میکنه که در کباب و کتاب با خلاصه مختصر و مفید این موضوع مهم رعایت شده و مهمتر ازهمه این قانون باعث میشه علاوه بر بهره وری بالاتر زمانمون هم به بهترین شکل ممکن استفاده کنیم.در پایان یادمون باشه چیز خوب یا بدی وجود نداره این افکار ماست که از اون خوب یا بد میسازه!
عالی
عالی بود
کتاب جالبی بود ولی کتابی هست ولی اولویت اول من نبود توصیه میکنم ابتدا کتب اصلی مثل اثر مرکب استراتژی خوب و بد و… رو بخونین بعد سراغ اینجور کتابا بیاین به قول خودش رعایت اصل ۸۰به ۲۰در مطالعه
عالی
جالب بود و برای من محقق شده بود
اصل پارتو یه اصل کاربردی و خیلی ساده هستش که انجامش راحت و پرسوده برای همه
کتاب عالی که مثالهای زیادی برای کاربردی کردنش داره
بهترین مرجع کاربردیبرای بالا بردن راندمان کاری برای هر زمینه ای .
فوق العاده بود این کتاب. من اصل این کتاب رو خونده بودم ولی خلاصه به گونه ای کامل نوشته شده بود که پشیمون شدم چرا اصل این کتاب رو خوندم دقیقا اصل ۸۰/۲۰ رو من توی کباب و کتاب دیدم نویسنده اون ۲۰ درصد مطالب مهمی که باعث میشدن ۸۰ درصد مفهوم کل رو برسونه رو نوشته بود. با تشکر
خیلی جالب دقیقا همون اصلی که ما کباب و کتابی ها ازش داریم استفاده میکنیم ۲۰درصد از زمانمون رو به کباب و کتاب اختصاص دادیم تا ۸۰ درصد کتاب رو برامون خلاصه شده تعریف کنه، خیلی خوب و جالب بود، ممنون از همه دوستان کباب و کتاب
خیلی خوب بود به من که خیلی کمک کرد توصیه میکنم بقیه دوستان حتما مطالعه کنند
با سلام مطالعه این خلاصه نشان می دهد که خواندن این کتاب ارزش دارد با تشکر
سلام.به نظر بنده سخت ترین قسمت انجام کارهای توصیه شده در این کتاب مقابله با وسوسه توسعه کار هست.
نکات قابل تأمل و جذابی چه از نظر مدیریت زمان چه از نظر تجارت در این کتاب وجود دارد
این اصل اگر درست اجرا شود و واقعا افراد توجه به بیست درصد یعنی هوشمند کار کردن تمرکز داَشته باشند ۸۰ درصد سود خواهند برد.
خیلی کانسپت خوبیه مثال های خوبی داشت من از قبل یا این کتنسپت آشنا بودم منتها به نظرم مطالعه ی این کتاب هر چند مدت یکبار لازمه
به این قانون توجه کنید و بازدهی تون رو بالا ببرید تا بیشتر نتیجه بگیرید و البته کار های بیهوده هم کمتر کنید
خیلی قانون جذاب جالبی بود 😂😂