خلاصه کتاب ” 10 درصد شادتر ” اثر ” دَن هَریس ”
10% Happier by Dan Harris
این کتاب درباره چیست؟
کتاب 10 درصد شادتر، از هنر باستانی مراقبه، با توضیح تحقیقات علمی جدید و پیشرفته که نشان میدهد چگونه آن بر ذهن و بدنتان تأثیر میگذارد، پرده برمیدارد. مهمتر از همه، این کتاب به شما نشان میدهد مراقبه تا چه اندازه میتواند در مقابله با هرج و مرج و استرس زندگی مدرن مفید باشد.
چه کسانی باید این کتاب را بخوانند؟
- افراد مضطرب که میخواهند از شرّ آن خلاص شوند.
- کسانی که نسبت به نحوهی کار مراقبه، کنجکاو یا بدبین هستند.
- کسانی که از زندگی خود راضیاند اما میتوانند شادتر هم باشند.
نویسنده این کتاب کیست؟
دَن هَریس مجری چندین برنامهی تلویزیونی آمریکایی ازجمله Nightline و ABC News است. او از سراسر جهان گزارش تهیهکرده، گزارش جنگهای افغانستان و عراق را پوشش داده و جوایز و افتخارات متعددی در روزنامهنگاری کسب کرده است.
یاد بگیرید نفس و درنتیجه زندگی خود را مدیریت کنید.
تابهحال چند بار در احساسات خود غرقشدهاید؟ تا حدّی که در خشم و ناامیدی تصمیم بدی گرفتید و بعداً پشیمان شدید.
یا تابهحال چند بار از دندهی چپ از خواب بیدار شدید و روزی که میتوانست بسیار خوشایند باشد، خراب شد؟
این خلاصه کتاب به شما یاد میدهد چگونه میتوانید احساسات خود را از طریق مراقبه مدیریت کنید. نویسندهی کتاب با به اشتراک گذاشتن حکایات شخصی و قانعکنندهی خود، به شما نشان میدهد هنر باستانی مراقبه چیزی بیش از سرگرمی و مُد جدید است و میتواند زندگیتان را بهطور کل تغییر دهد.
درواقع، تحقیقات علمی نشان دادهاند ذهنآگاهی و مراقبه میتوانند تأثیرات عمیقی بر سلامت جسمی و تندرستیتان داشته باشند. مراقبه حتی میتواند شما را فارغ از سبک زندگیتان، با کمک به کنترل نَفْس و مدیریت احساساتتان، به فردی کارآمدتر تبدیل کند.
در این خلاصه کتاب به موارد زیر نیز پرداخته میشود:
- چرا خودخواه بودن آنقدر هم چیزِ بدی نیست؟
- چرا گاهی اوقات بدون اینکه گرسنه باشید به یخچال زُل میزنید؟
- چگونه مراقبه میتواند از یک حملهی قلبی احتمالی نجاتتان دهد؟
- نَفْس، یا راوی درونی شما «من» به شما میگوید چهکاری انجام دهید
- گرسنگیِ حریصانهی نَفْسِ شما برای چیزهای بیشتر، سیریناپذیر است و همیشه روبهجلو هدایتتان میکند
- با تمرین ذهن آگاهی و همدلی نسبت به دیگران، نَفْس خود را کنترل کنید
- لازم نیست با رام کردن نَفْسِ خود به فردی بیاستفاده و مطیع تبدیل شوید
- مراقبه یک راه ساده برای افزایش ذهنآگاهی و شفقت در زندگی روزمره است
- مراقبه برای بدن مفید است و به کاهش اثرات اِسترس و برخی مریضیها کمک میکند
- احساسات منفیِ خود را قبول و خود را از طریق عدم بازشناسی از آنها جدا کنید
- پیام کلی کتاب
نَفْس، یا راوی درونی شما «من» به شما میگوید چهکاری انجام دهید.
کلمهی «خود یا نَفْس» زیاد به گوشمان میخورد. همسرتان شما را خودخواه خطاب میکند؛ دوستتان خودمحور است و فیلسوفان قلابی با استناد به گفتههای زیگموند فروید، نواقص شخصی را تقصیر نَفْس میندازند.
اما نَفْس، تفاوتهای ظریفی با تصویر ذهنیمان از آن دارد. در برخوردهای روزمره، اغلب نَفْس را منبع غرور، خودپسندی و حُبّ نَفْس میدانیم.
برای اکثر افراد، نَفْس عامل رفتار خودخواهانه است که توجهی به سلامت دیگران ندارد. برای فروید، نَفْس نشانگر یک مکانیزم روانی میان اصول اخلاقی و خواستههای شخصی بود.
اما این تعاریف هنوز هم به اصل مطلب نمیرسند. ما میتوانیم دربارهی بزرگترین آرزوها و شدیدترین میزان غرور صحبت کنیم اما همچنان نمیتوانیم آنچه در ذهنمان میگذرد و اینکه چرا کارهای عجیبی مانند باز کردن بیهدف درب یخچال انجام میدهیم، توضیح دهیم.
بهترین شیوهای که میتوان به نَفْس فکر کرد که با رفتارتان نیز بیشترین ارتباط را داشته باشد، اشاره به آن بهعنوان صدای درون ذهنتان است.
نَفْس شما از لحظهای که چشم بازکنید تا وقتی به خواب بروید راجع به اعمال و رفتارتان نظر میدهد و به شما میگوید چهکاری انجام دهید و چهکاری انجام ندهید.
البته این صدای درون ذهن، ارتباطی با روانپریشی ندارد و میتوان آن را صدایی در نظر گرفت که از طریق افکارتان آشکار میشود.
برای مثال، نَفْس آن صدایی است که به شما میگوید: «برای باشگاه رفتن خیلی خستهام.» درحالیکه میدانید چنین چیزی حقیقت ندارد و اگر بخواهید، میتوانید ورزش کنید. این صدا باعث میشود هزاران بار ایمیل خود را در روز چک کنید یا حتی وقتی گرسنه نیستید، به یخچال زل بزنید.
همانطور که دیدید، نَفْس شما مسئول اکثر کارهایی است که انجام میدهید. خوشبختانه اقداماتی برای مهار نَفْس وجود دارد که میتواند ما را به فردی سالمتر و شادتر تبدیل کند.
گرسنگیِ حریصانهی نَفْسِ شما برای چیزهای بیشتر، سیریناپذیر است و همیشه روبهجلو هدایتتان میکند.
نفس هیچوقت ارضا نمیشود، همیشه چیزی میخواهد و هیچگاه کاملاً خوشحال نخواهد بود.
نفس بهطور ذاتی همیشه بیش ازآنچه که دارد، میخواهد. وقتی چیز جدیدی به خوردِ نفس داده میشود، بهسادگی خواستههایش را دوباره بازنشانی میکند و بلافاصله دوباره به دنبال چیز دیگری میرود.
مهم نیست چقدر دارایی مادی دارید و چه میزان بابت بهدست آوردنشان پول خرج کردهاید. حتی اگر نیاز هم نداشته باشید، بازهم دلتان آخرینمدل ماشین یا وسایل گوناگون را میخواهد.
بهترین غذاها حتی اگر توسط بهترین سرآشپزها هم آمادهشده باشند، راضیکننده نخواهند بود؛ زیرا خیلی زود دوباره گرسنه میشوید و غذایی بهتر از وعدهی قبلی میخواهید. بهطور خلاصه، هرچقدر هم که برای ارضاء نفسِ خود تلاش کنید، او باز هم چیزهای بیشتری میخواهد.
نفس، شیفتهی گذشته و آینده است و این دلبستگیِ عجیب با بیتوجهی به زمان حال، اجازه نمیدهد کامل در لحظه زندگی کنید.
نفس، عاشقِ ماندن در گذشته است و با باز نگهداشتن زخمهای مسائل قدیمی، رشد میکند. به همین دلیل است که هنگام صرف شام، بابت یک مشکل کاری به همسرتان شکایت میکنید یا باوجوداینکه ازدواجکردهاید و خوشبخت هستید، با یادآوری عشق 17 سالگیتان ناراحت میشوید.
نفس، دائماً شما را با مقایسه با ظواهر، ثروت و جایگاه اجتماعی دیگران ارزیابی میکند و همیشه شما را پایینتر میبیند. مهم نیست چقدر زیبا، باهوش یا ثروتمند باشید؛ نفسِ شما همیشه فردی زیباتر، باهوشتر و ثروتمندتر خواهد یافت.
به همین خاطر، نفستان همیشه شما را تشویق میکند به فرد بهتری تبدیل شوید. اما آیا دستیابی به آنچه نفستان میخواهد، باعث شادمانی شما میشود؟
خیر، نفس هیچگاه راضی نمیشود. به تمام افراد مشهور یا ثروتمندی که خودکشی کردند یا درگیر اعتیاد شدند نگاه کنید.
در قسمت بعد یاد میگیریم چگونه از مراقبه برای آرام کردن نفس و بهبود زندگی استفاده کنیم.
با تمرین ذهن آگاهی و همدلی نسبت به دیگران، نَفْس خود را کنترل کنید.
هنگام انجام مراقبه، مهارت باارزشی به نام ذهنآگاهی یاد میگیریم. ذهن آگاهی یعنی توانایی واکنش نشان دادن یا ندادن به محیط اطراف و هوسهایمان.
مراقبه با افزایش ذهن آگاهی، به ما دستور میدهد خود را در لحظه غرق کنیم و درگیر اضطرابهای زندگی نشویم.
برای مثال، وقتی یکی از همکاران نویسنده به او گفت که هیچوقت به مجری بزرگی تبدیل نمیشود، او از ذهن آگاهی جدید اندوختهاش استفاده کرد و هیچ واکنشی نشان نداد. او اجازه نداد خشم کنترلش کند و در عوض از سرپرست خود پرسید چگونه میتواند در کار خود پیشرفت کند.
ذهن آگاهی تنها باعث بهبود تصمیمگیری ما نمیشود و زندگیمان را نیز تغییر میدهد. یکی از مطالعات MRI دانشگاه هاروارد نشان داد کسانی که دورهی هشت هفتهایِ ذهنآگاهی را از طریق مراقبه گذراندهاند، بافت عصبی ضخیمتری در آن بخش مغز که مربوط به خودآگاهی و اشتیاق است، دارند. علاوه بر این، ثابتشده که ذهنآگاهی نقاطی از مغز که عامل ایجاد استرس است را کوچک میکند.
این افزایش رفتار دلسوزانه که به نگرانی برای سلامت خود و دیگران منجر میشود، چیزی نیست که بتوان نادیده گرفت.
دلسوزی نسبت به خود باعث میشود خود را به خاطر اشتباهات و نواقصی که دارید ببخشید و در تصمیمگیری پیشرفت کنید. در حقیقت، مطالعات نشان دادهاند افرادی که از طریق مراقبه، دلسوزی نسبت به خود را تمرین کردهاند؛ رفتارهای سالمتری مانند ترک سیگار و سالمخوری از خود نشان دادهاند.
از طرفی، دلسوز بودن نسبت به دیگران نیز به شما کمک میکند به فردی خشنودتر تبدیل شوید.
مطالعهای از شرکتکنندگان درخواست کرد تا به مدت چند روز ضبطصوتی را به همراه خود داشته باشند تا مکالماتشان ضبط شود. یافتهها نشان داد شرکتکنندگانی که تمرین مراقبه انجام داده بودند، افرادی دلسوزتر بودند که وقت بیشتری با دیگران گذراندند و از کلمهی «من» کمتر استفاده کردند.
همانطور که دالای لاما گفته: «بهتر است یک خودخواه باهوش باشید تا یک خودخواه احمق.» پس میتوان از شَفَقَت به نفع خود استفاده کرد.
لازم نیست با رام کردن نَفْسِ خود به فردی بیاستفاده و مطیع تبدیل شوید.
برخی مردم از مفهوم بودائی «رها کردن» هراساناند و وقتی از آن جواب نمیگیرند، بیخیال میشوند.
برای مثال، نویسنده و رواندرمانگر آمریکایی مارک اِپستاین، داستانهای بیماران بودائی خود را بازگو میکند که جلوی خود را از ارضاء شدن در رابطهی جنسی میگرفتند یا از سفارش دادن غذا در رستورانها خودداری میکردند تا ترجیحات شخصیشان را بیان نکنند.
مشخص است که چنین رفتارهایی آنها را به آدمهای خوشحالتری تبدیل نمیکند. کنترل نفس به معنای از یاد بردن نیازهای خود و تبدیلشدن به فردی سادهلوح نیست.
یک مربی هندی مراقبه به نام مُونیندرا به تمام دانشآموزانش پیشنهاد میکرد تا همهچیز را ساده و راحت بگیرند. روزی یکی از دانش آموزان، مُونیندرا را در بازار محلی دید که در حال جروبحث با فروشنده بر سر یک بسته بادامزمینی است. دانشآموز جلو رفت و فکر کرد که مچ مربی را در حال عمل کردن به خلاف آنچه درس میداده گرفته است اما مونیندرا پاسخ داد: «گفتم ساده باش، نه سادهلوح!»
پس، کنترل نفس به معنای از دست دادن زیرکی یا کارآمدی نیست.
درواقع پروفسور جان کابات زین میگوید تمرین ذهنآگاهی با خالی کردن ذهنتان از تصورات و عادات بیهوده و فضاسازی برای ایدهها و تفکرات جدید، شما را خلاقتر و کارآمدتر میکند.
طی یک دورهی مراقبهی ده روزه، ایدههایی که به ذهن نویسنده رسید یک دفترچه را پر میکرد. او در این دوره که با تمرین ذهنآگاهی و آرامش همراه بود، کارآمدتر از زمانهایی ظاهر شد که به هم ریخته و آشفته بود.
جالب است که بدانید یکی از مهمترین اکتشافات نویسنده در این سفر برای رام کردن نفس خود، این بود که فهمید هیچ احتیاجی به سطوح بالای استرس یا نیاز به رقابت برای استفاده بهعنوان محرک نیست.
کاملاً برعکس: او فهمید تمرین برای کنترل نفس بسیار رضایتبخشتر از اِفراط در آن است.
مراقبه یک راه ساده برای افزایش ذهنآگاهی و شفقت در زندگی روزمره است.
تا به این قسمت، دربارهی مراقبه زیاد صحبت کردیم اما آن دقیقاً چیست؟
بهطور خلاصه، هنگام مراقبه راحت مینشینید و بر روی تنفس خود تمرکز میکنید.
در این مدت، حواس ذهنتان خودبهخود پرت چیزهای مختلف میشود و اشکالی هم ندارد. وقتی چنین اتفاقی میافتد، دوباره تمرکز خود را بر روی تنفس قرار دهید.
بهترین نکته دربارهی مراقبه این است که به تجهیزات خاصی نیاز ندارد و هرجایی میتوانید آن را انجام دهید. خب، حالا که فهمیدیم آسان است، چه فایدهای برای شما دارد؟ چرا باید چنین زحمتی به خود دهید؟
برای شروع، مراقبه به شما آموزش میدهد محتوای ذهنتان را بدون قضاوت بررسی کنید و همین باعث افزایش ذهنآگاهی میشود. بنا بر آموزههای بودائیسم، ما سه واکنش معمول به تجربیات خود داریم:
- میخواهمش! مانند وقتیکه هوس یک کیک خوشمزه کردهاید.
- نمیخواهمش! تصور کنید درگیر پشههای مزاحم هستید.
- بیتوجهی. تا به حال به حرفهای مهماندار هواپیما تا انتها گوش کردهاید؟ نه
ذهنآگاهی یک گزینهی دیگر به ما ارائه میکند: دیدن بدون قضاوت کردن.
اولین تجربهتان با ذهنآگاهی اغلب وقتی اتفاق میافتد که شرایطی ناخوشایند را تجربه میکنید. مانند وقتیکه دماغتان میخارد یا پاهایتان درد میکند. در این شرایط، شما درد را بدون اینکه واکنشی نشان دهید، مشاهده میکنید.
درنهایت میتوانید از ذهنآگاهی برای شرایط دشوارتر و پیچیدهتر استفاده کنید؛ یعنی افکار و احساساتتان.
علاوه بر این، مراقبه شفقت شما را نیز افزایش میدهد. یک ماه بعدازاینکه نویسنده شفقت آگاهانه را به مراقبهی خود اضافه کرد، تغییرات را در زندگی خود دید: او متوجه شد که نه تنها با دیگران؛ بلکه با خودش هم مهربانتر شده است.
برای مثال، او دیگر به شایعات در محل کار توجهی نمیکرد، احساس همدلی بیشتری نسبت به دیگران داشت و بابت نواقص و اشکالاتشان آزردهخاطر نمیشد.
مراقبه برای بدن مفید است و به کاهش اثرات اِسترس و برخی مریضیها کمک میکند.
مراقبه تنها برای بدن خوب نیست و میتواند تأثیرات اساسی مثبتی بر بدن نیز بگذارد.
انسانها هنوز غریزهی «جنگ یا گُریز» که هنگام خطر حس میکنند را کنار نگذاشتهاند. زندگی مدرن، تهدیدات روزانهی انسانها را از درگیری با حیوانات وحشی به گیرکردن در ترافیکهای سنگین تغییر داده است. تحریک مداوم، ما را تحتفشار بیشازحد قرار میدهد و استرس باعث میشود مواد سمی وارد خون ما شود.
هرچند مطالعات ثابت کردهاند مراقبه میتواند اثرات این سموم را با کاهش فشارخون و درنتیجه کاهش خطر حملهی قلبی، معکوس کند.
مطالعات همچنین میگویند ذهنآگاهی که هنگام مراقبه تمرین میشود، اثرات مثبتی بر زندگی روزمرهی ما میگذارد و صبر، همدلی و شفقتِ ما را افزایش میدهد.
تصور کنید در ترافیک محل کار خود گیر کردهاید. واکنش معمول شما، عصبانی شدن و مشت زدن به فرمان ماشین است؛ درحالیکه با خود میگویید: «چرا چنین چیزی باید برای من اتفاق بیفتد؟»
اما اگر ذهنآگاهی تمرین کرده باشید، بهسادگی این افکار را بدون اینکه اجازه دهید آزارتان دهد، مشاهده و رها میکنید. در این صورت واکنش شما تندخویانه نخواهد بود و بهآرامی عکسالعمل نشان میدهید.
دیگر مطالعات نیز اثرات مشخصترِ مراقبه بر سلامتی را نشان دادهاند:
مراقبه میتواند در مقابله با افسردگی شدید، اعتیاد، پرخوری و استعمال دخانیات بسیار مفید باشد و میتواند به بیماران سرطانی کمک کند بهتر استرس خود را کنترل کنند. مراقبه همچنین میتواند اثرات ADHD، آسم، پِسوریازیس و حتی سَندرمِ رودهی تحریکپذیر را مهار کند.
در آخر نیز، مراقبه به شما اجازه میدهد تنها ابزاری که برای درک و تجربهی جهان نیاز دارید را بسازید: ذهنتان! درواقع مطالعات نشان دادهاند تمرین دادنِ مغز از طریق مراقبه میتواند تابآوری، کنترل تکانه و رفاه کلی شما را بالا ببرد.
بااینحال، مراقبه نمیتواند ذهنتان را از تمامی افکار منفی به صورتِ یکجا خلاص کند. اما در بخش آخر میفهمیم چگونه میتوان با این افکار مقابله کرد.
احساسات منفیِ خود را قبول و خود را از طریق عدم بازشناسی از آنها جدا کنید.
البته که مراقبه یک درمان همهکاره نیست. پس برای جلوگیری از تأثیرات احساسات منفی چه باید کرد؟
رواندرمانگر و آموزگار بودائی تارا بِراک توصیه میکند احساسات منفی خود را بپذیرید؛ یعنی به تجربه کردنشان اعتراف کنید و انکارشان نکنید.
آموزهی بودائی به ما میگوید که باید رها کنیم اما منظور اصلیشان این است که بگذاریم هر چه هرگونه که هست، باشد. پس بهجای انکار ویژگیهای زشت و احساسات منفی خود، باید بدون قضاوت، آنها را بپذیریم.
یکی دیگر از آموزههای بودائی میگوید که «تنها راه خروج، از داخل است.» تصور کنید احساسات منفی موج بزرگیاند که به سمت شما میآیند. بهترین راه برای جلوگیری از غرق شدن، شیرجه زدن به سمت موج و شکافتن قدرت آن است.
نویسنده چنین نکتهای را از راه دشواری یاد گرفت. او بهجای پذیرفتن غم و بیرحمی که در تهیهی گزارش از مناطق جنگی مشاهده کرده بود، سعی کرد آن را با استفاده از مواد مخدر سرکوب کند که نهایتاً این عدم پذیرشِ احساسات منفی باعث شد در هواپیما دچار حملهی عصبی شود!
راههای کنشگرایانهتری برای مقابله با احساسات منفی وجود دارد و بِراک پذیرش آنها را در چهار مرحله آموزش میدهد:
اول، باید احساسات را شناسایی کرد؛ به آن اجازهی وجود دادن داد؛ سپس تأثیراتش بررسی شود و درنهایت خود را از طریق تمرین عدم شناسایی، از آن جدا کرد.
نویسنده هنگامیکه نگران ترفیع شغلی بود از این تکنیک استفاده کرد. او ابتدا دریافت که نگران است. سپس، به خود گفت نگران بودن ایرادی ندارد و تأثیری که نگرانی بر بدنش گذاشته بود را شناسایی کرد. سپس با استفاده از عدم بازشناسی، به خود گفت که از چنین نگرانیهایی بزرگتر است و این لحظه نیز میگذرد.
نویسنده با درک این موضوع که ترسش از ترفیع، او را به آدمی دائماً نگران تبدیل نمیکند، توانست خود را از احساساتش جدا و بر نَفْس خود غلبه کند.
پیام کلی کتاب ده درصد شادتر
زندگی مدرن، ما را در یک حالت دائمی خشم و استرس قرار داده و عواقب بزرگی برای سلامت ذهن و جسم ما به همراه داشته است. ما از طریق تمرین مراقبه میتوانیم با این استرس مقابله کنیم و نهایتاً سبک زندگی دلسوزانهتر، رضایتبخشتر و پرحاصلتری داشته باشیم.
شفقت خود را از طریق مِتا مراقبه افزایش دهید. خود را کامل در ذهنتان تصور کنید و این جملات را تکرار کنید: «باشد که شاد، سلامت، اَمن و آسوده باشی.» سپس یک فرد نیکوکار، یا یک دوست عزیز یا غریبهای را در کنار خود تصور کنید و همین جملات را تکرار کنید.
بعد از ثبتنام؛ کد تخفیف برای شما پیامک میشود😊
توی سایت ثبتنام کن و یه کد تخفیف 50 درصدی عضویت الماسی بگیر!!!
۱۰۰
کتاب خوب و مطالب آموزنده ای داشت
با تشکر از گروه کباب و کتاب.
به افکار منفی نمی توان گفت دیگر نیایید و آن ها هم قول دهند که دیگر نیایند! اما می توان طرز مواجهه با افکار منفی را فرا گرفت و به احساس آرامش رسید. این موضوعی است که در این کتاب به آن پرداخته شده و از طریق مدیتیشن به ما می آموزد چه طور زندگی شادتری داشته باشیم.
خوب و اموزنده
خوب
نویسنده این کتاب یک روزنامه نگار و مجری تلویزیونه که به واسطه شغلش و انگیزهی جستجو برای حل مشکلات شخصیش با مدیتیشن و افکار بودایی آشنا میشه و تجربیات زندگیشو مطرح میکنه، بالاخص مراحل آشناییش با مدیتیشن و تأثیراتی که این کار در زندگی و شغلش میذاره…
همچنین درمورد اکهارت تله و دیپاک چوپرا و که و ملاقاتهایی باهاشون داشته توضیح میده نظرات و برداشتهای شخصی خودشو مطرح میکنه..
ولی در ادامه بدون آوردن هیچ دلیل منطقی و توجیه کنندهای مستند راز و کتابهایی از این قبیل رو چرندیات نامیده که این به نظر من از ارزش کتاب کم کرده..
حالا میخواد هزار نفر برچسب مزخرفات و شیادی روش بزاره، وقتی که من دارم از این علم استفاده میکنم و خداروشکر تأثیرشو در زندگیم میبینم چه اهمیتی داره؟؟
درمورد جو ویتال که ازش اسم آورده من کتاب محدودیت صفرشو خوندم، کتاب خیلی خیلی خوب و به درد بخوری بود برام (بحث پاکسازی که سعی میکنم همیشه ازش استفاده کنم)..
ولی با همهی این اوصاف از خوندن این کتاب پشیمون نیستم چون نکات آموزنده زیادی داشت و همینطور به ارزش مدیتیشن بیشتر پی بردم
با این شیوه خیلی حال نکردم بیشتر مثل اتوبیوگرافی بود
مفید و آموزنده بود ، همین خلاصه کتاب میتونه موجب تغییر نگرش بشه
خیلی خوب بود که آدمو به مدیتیشن تشویق میکنه
تنها راه به بیرون از درون می گذرد
مفیده کمک میکنه که درک بهتری از مدیتیشن و مراقبه پیدا کنید
مطالب نسبتا مفیدی داشت
عالی بود
«من حق دارم که خوشحال باشم، من حق دارم که سلامت باشم، من حق دارم که در امنیت باشم، من حق دارم که در رفاه باشم».
کتاب خوبی بود
کسانیکه استرس دارند این کتاب براشون خیلی مفیده
درکل فقط گفته شد که باید مدیتیشن انجام داد
من اثرات مدیتیشن رو کاملا درک کردم و به هر کی که دوس داره زندگی کمی ارومتری داشته باشه توصیش میکنم
ممنون از همه دوستان کباب و کتاب
خیلی خوب بود بعضی از قسمت ها اگه در زندگی واقعی عملی بشه بسیار تاثیر گذار خواهد بود.
خوب
خیلی خلاصه بود، اما متن اصل کتاب خوب بود.
عالی بود
بهتون کمک میکنه چطور به مقابله با استرس بپردازید
ارزش خوندن و یادداشت کردن داشت
متوسط
بد نبود
عالی
فوق العاده بود، تجربه یک شخص زبان ساده بیان شده، گاها ما هم سردرگمیها در زندگی داریم و میشه با این نویسنده همدرد شد و در نهایت به راه حل ایشون ارزش داد
شما می تونید شادترین انسان روی زمین باشید فقط کافیه کارهایی را که باید هر روز انجام بدهید را انجام بدهید
کلا مراقبه و شکرگذاری یکی از تولیدکننده های شادی هستن و ریشه ای هستن. ولی افسوس که خیلی از ادمای کمی شکرگذارن
خوب بود
تقریباً به همهی نکات توجه شده بود در خلاصه ای که خوانده شد، به نظر می رسه، زبان کتاب ساده و قابل فهم باشه، ممنون از تلاش دوستان
عالیی
بیشتر راجب تاثیرات مدیتیشن صحبت میکنه و واقعا هم درسته : مدیشتش از نظر عالمان ساختار مغز رو عوض میکنه ، پیشنهاد میکنم حتما انجامش بدید هر روز