خلاصه کتاب دشمن خونی

خلاصه کتاب دشمن خونی اثر جان کریرو

زمان مطالعه: 25دقیقه
5
(1)

خلاصه کتاب ” دشمن خونی ” اثر ” جان کریرو ”
Bad Blood by John Carreyrou

5 امتیاز از مجموع 1 نظری که ثبت شده

این کتاب درباره چیست؟

کتاب دشمن خونی (که به اشتباه خون بد، خون کثیف یا خون نحس هم ترجمه شده ) (منتشر شده در سال 2018) داستان دلهره‌آوری است که نشان می‌دهد چگونه یک استارت‌آپِ فناوری که ریشه در فرهنگ ساختگی سیلیکون ولی (Silicon Valley) دارد، جان میلیون‌ها نفر را با یک دستگاه آزمایش خون به خطر انداخت که در آن زمان خیلی هم خوب و درست و اصولی به نظر میرسید. این کتاب توسط جان کریرو، روزنامه‌نگار برنده جایزه پولیتزر نوشته شده است. این کتاب داستانی واقعی را روایت می‌کند از ظهور و سقوط مدیرعامل نابغه شرکت ترانوس (Theranos) یعنی اِلیزابِت هولمز.

چه کسانی باید این کتاب را بخوانند؟

  • هر کسی که در یک استارت آپ کار میکند
  • طرفداران داستانهای واقعی که کسی نمی تواند آن‌ها را جعل کند.
  • متخصصان صنعت پزشکی

نویسنده این کتاب کیست؟

جان کَریرو یک روزنامه نگار تحقیقی و برنده دو جایزه پولیتزر Pulitzer برای مقالاتش در وال استریت ژورنال Wall Street Journal است. گزارش‌های قبلی او شامل گزارش‌هایی از سقوط شرکت ویوندی یونیورسال Vivendi Universal و روابط ایالات متحده و فرانسه در طول جنگ عراق است.

یکی از استارتاپ‌های معروف در سیلیکون ولی، چگونه توانست یک کلاهبرداری بزرگ و خونین را سازماندهی کند؟

در ۷۰ کیلومتری جنوب شرقی خلیج سانفرانسیسکو، در حومه کالیفرنیا، منطقه‌ای وجود دارد که به سیلیکون ولی (Silicon Valley) به معنای دره سیلیسیوم مشهور است؛ جایی که گفته می‌شود اینترنت برای اولین بار در آن متولد شد. شهرت «سیلیکون ولی» اما، به خاطر وجود بسیاری از شرکت‌های مطرح انفورماتیک جهان در این منطقه است. استارتاپ‌های سیلیکون ولی، تنها به خاطر ویژگی‌های خوب محصولات و نرم‌افزارهای‌شان شناخته نمی‌شوند بلکه حقایق دیگری نیز در این قبله آمال کالیفرنیایی در جریان است؛ حقایقی چون ادعاهای مغرورانه، دروغ‌های سفید و باوری سخت به این جمله که: «آن‌قدر وانمود کن تا بتوانی آن را بسازی!»

در سیلیکون ولی راه رسیدن به موفقیت و افتخار برای تازه به دوران رسیده‌های متکبر، معمولا یکی از این دو راه است:

  1. شرکتی ایجاد کنند، که با تولید محصولی خاص، در جهان تحولی عظیم ایجاد کنند؛ نظیر گوگل، اپل یا آمازون؛
  2. پس از چشیدن طعم شکست در بازار بی‌رحمانه کسب‌و‌کارهای سیلیکون ولی، شمشیر خود را از رو ببندند.

اما گاهی اتفاقاتی رخ می‌دهد، که پیچیده‌تر و عجیب و غریب‌تر از همه این حرف‌هاست!

در این کتاب می‌خواهیم به دنیای الیزابت هولمز برویم؛ زنی جذاب که عاشق پوشیدن بلوزهای یقه اسکی و شبیه شدن به استیو جابز بود. او نابغه‌ای بود که وعده داده بود، با استفاده از تکنولوژی‌های جدید می‌تواند انقلابی بزرگ در علم پزشکی ایجاد کند.

طرح ارائه شده توسط الیزابت هولمز باعث شد، که سرمایه‌گذاران زیادی برای کمک به تاسیس شرکت خیالی او با نام ترانوس (Theranos) اعلام آمادگی کنند و صف بکشند.

قطعا اگر طرح اولیه یک ایده برای تبدیل شدن به واقعیت، خوب به نظر برسد، معمولا این اتفاق می‌افتد و به دنبال آن یک محصول عالی به بازار معرفی می‌شود. اما ظاهرا ترانوسِ خانم هولمز یک شرکت استثنایی نبود.

ایده اولیه هولمز آن بود که یک دستگاه تست خون همراهِ کوچک با عملکردی سریع و قیمتی ارزان بسازد. این دستگاه می‌توانست با غربال کردن یک قطره از خون کاربر، ۲۰۰ نتیجه مختلف را درباره وضعیت سلامتی‌ او ارائه دهد. هنگامی که الیزابت هولمز این طرح را ارائه کرد، اغلب افراد از آن با عنوان «دستگاه معجزه‌آسا» نام بردند.

اما این دستگاه معجزه‌آسا در نهایت خیلی‌ها را ناامید کرد و افسانه الیزابت هولمز را به داستانی تبدیل کرد، که مملوء از دروغ‌گویی، فریب‌کاری، حیله‌گری و طفره رفتن‌های بی‌پایان از به نتیجه رساندن پروژه بود.

در این خلاصه کتاب به موارد زیر نیز پرداخته می‌شود:

  • چرا یک کمپانی باید دستگاهی را که کار نمی‌کند، با ارزش ۹ میلیارد دلار به فروش برساند؛
  • شرکت ترانوس (Theranos) چگونه از آمار برای گمراه کردن قانون‌گذاران، سرمایه‌گذاران و مشتریان استفاده کرد؛
  • وجود اختلاف نظرهای داخلی در سیاست‌گذاری‌های مربوط به مدیریت شرکت، چگونه باعث پایان یافتن این تراژدی خونین شد؟

ایده درخشان الیزابت هولمز می‌توانست تشخیص‌های پزشکی را متحول کند

الیزابت هولمز مانند خیلی از افراد، از سوزن‌های پزشکی می‌ترسید و همین ترس، باعث خلق این ایده شگفت‌انگیز در ذهنش شد: «یک قطعه پزشکی پوشیدنی که با استفاده از سوزن‌های میکرو (یا میکرونیدل‌ها) بتواند خون بیمار را در طول روز آزمایش کند.»

او تنها به این ایده بسنده نکرد؛ الیزابت با خود فکر کرد که تنها ایجاد سوزن‌های مخصوص و گرفتن آزمایش از بیماران، کافی نیست. الیزابت برای تکمیل ایده‌اش به تولید دستگاهی فکر می‌کرد که با آزمایش خون کاربر، بتواند اطلاعات واقعی را درباره سلامتی یا بیماری او ارائه دهد. او امید داشت که چنین دستگاهی بتواند به فرآیند تشخیص بیماری‌ها کمک کند.

هولمز این آمادگی را در خودش می‌دید که تا سال ۲۰۰۴، ایده خود را عملی کند. او با شاناک رُی (Shaunak Roy) که یکی از هم‌رده‌هایش در دانشگاه استنفورد بود، در پیاده‌سازی این ایده شریک شد و در نهایت توانست شرکت ترانوس (Theranos) را پس از جذب تعدادی سرمایه‌گذار تاسیس کند.

کمی بعد از برپایی شرکت، دستگاه ادیسون ساخته شد؛ همان دستگاهی که قرار بود به وسیله سوزن‌های میکرو، خون بیمار را در طول روز آزمایش کند.

این دو شریک تجاری، همان‌طور که امیدوارانه برای عملی کردن ایده این دستگاه کار می‌کردند، خیلی زود متوجه شدند که سوزن‌های میکرو قادر به کشیدن خون کافی از بدن انسان، برای انجام آزمایش نیستند.

درست در همین زمان بود که ایده جدید و اصلی شرکت ترانوس شکل گرفت.

ایده جدید بعدی آن بود که یک ماشین آزمایش خون در ابعاد کارت اعتباری بانکی تولید کنند. این وسیله جدید می‌توانست با استفاده از سوزنی مخصوص و ایجاد خراشی کوچک بر روی پوست، خون لازم برای آزمایش را دریافت کند. پس از آن، این دستگاه به دستگاهی با ابعاد بزرگ‌تر متصل می‌شد و نتایج آزمایش خون را به کاربر ارائه می‌داد.

ابعاد دستگاه دوم مانند یک تستر بود و عملکردی شیمیایی داشت. این دستگاه قابلیت انجام آزمایش‌های مختلفی را داشت و می‌توانست نتیجه ۲۴۰ تست خون را به صورت همزمان و جداگانه ارائه دهد؛ این موارد شامل تست کمبود ویتامین D، ابتلا به تبخال و بیماری ایدز نیز می‌شد. البته تمام این موارد فقط در قالب ایده بود و تا محقق شدن بسیار فاصله داشت.

شرکت ترانوس وعده داده بود که تولید این دستگاه می‌تواند در دنیای سلامت، انقلاب جدیدی ایجاد کند و بسیاری از ابزارهای تشخیصیِ پزشکی را، تنها در یک دستگاه قابل اتصال به سر انگشتان بیماران خلاصه کند.

در شروع کار دو تصور وجود داشت:

  • اول آنکه به دلیل وجود چنین دستگاهی در هر خانه، افراد می‌توانستند بیماری‌های خطرناک را خیلی زود تشخیص دهند و بر همین اساس هزاران نفر در دنیا از مرگ نجات پیدا می‌کردند.
  • دوم آنکه با استفاده از این دستگاه و کنترل سطح هورمون‌های بدن، امکان ارسال اطلاعات ساعتی و روزانه برای متخصصان حوزه سلامت، فراهم می‌شد.
اگر این اتفاق عملی می‌شد، در هنگام بروز شرایط خطرناک، پزشکان یا متخصصان می‌توانستند تجویز سریعی برای بهبود وضعیت بیمار ارائه دهند.

ذهنیت دیگری که برای تولید این دستگاه وجود داشت؛ آن بود که با وجود چنین تکنولوژی پیشرفته‌ای، مردم فقیر می‌توانند به مراقبت‌های پزشکی ارزان قیمت دسترسی پیدا کنند و دیگر نیازی به تهیه دستگاه‌های گران‌قیمت پزشکی برای کلینیک‌ها در نقاط دورافتاده و کم‌بضاعت نخواهد بود.

با این تکنولوژی، آزمایش خون تبدیل به آزمایشی می‌شد که هر کسی با خرید یک دستگاه ۱۰ یا ۲۰ دلاری می‌توانست آن را انجام دهد و نتایجش را بررسی کند. در ابتدای راه وجود این دستگاه و فواید آن بسیار شگفت‌انگیز به نظر می‌رسید.

یکی از تصوراتی که وجود داشت، استفاده از این دستگاه در مناطق جنگی یا بیمارستان‌های صحرایی بود. حتی پیش‌بینی شده بود که هنگام بروز بلایای طبیعی، بهره‌گیری از چنین دستگاهی می‌تواند باعث نجات جان بسیاری از انسان‌ها شود!

ساخت دستگاه آزمایش خون در واقعیت غیرممکن بود

شرکت ترانوس که به نظر می‌رسید، آماده تحقق ایده جذاب و فوق‌العاده الیزابت است، اقدامات لازم را برای ساخت این دستگاه معجزه‌آسا شروع کرد. این شرکت نام دستگاه را «ادیسون» گذاشت. اما خیلی زود با دردسری بزرگ مواجه شد.

ساخت دستگاهی دارای سوزن‌های مخصوص که بتواند با ایجاد خراشی کوچک در پوست خون بکشد، در عمل غیرقابل اجرا بود.

غیر از همه این‌ها، داستان دیگری نیز وجود داشت؛ امکان تشخیص ۲۴۰ بیماری با استفاده از یک نمونه خون کوچک عملا وجود نداشت و این مساله بر طرح و نقشه اصلی شرکت برای فروش دستگاه، تاثیر بدی می‌گذاشت.

هولمز امیدوار بود با دستگاه ادیسون، امکان مشخص کردن نتیجه بیش از 200 آزمایش، تنها با یک قطره خون فراهم شود.

مهندسین این کمپانی، ساعت‌های زیادی صرف کردند، تا بتوانند فضاهای بسیار کوچکی را که قابلیت کشیدن خون به داخل خود داشته باشند، طراحی کنند. اینکه آن‌ها در پیدا کردن راه‌های مختلف، چقدر موفق بودند، اصلا مهم نیست؛ بلکه مهم اینجاست که دستگاه طراحی شده، قابلیت آزمایش حداکثر ۸۰ بیماری را داشت نه ۲۴۰ بیماری!

پس از این ماجرا، موضوع دقت و درجه‌ خطای آزمایش‌ها مطرح شد. در این دستگاه، به دلیل غربال شدن بیش از حد خون و رقیق‌تر شدن آن، نتایج قابل اعتمادی حاصل نمی‌شد. اما فقط این مسائل فنی مطرح نبود؛ زیرا مشکلات فراوان دیگری نیز بر سر راه دستگاه ادیسون قرار داشت.

این دستگاه به دما حساس بود و احتمال داشت که در مناطق مختلف جغرافیایی با آب و هوایی متفاوت، نتایج نادرستی را از آزمایشات ارائه دهد. علاوه بر این‌ها، پیپت‌ها یا همان لوله‌های موجود در دستگاه، به مرور زمان مسدود می‌شدند و پس از یک ماه مصرف، عملا غیرقابل استفاده بودند، مگر آنکه یک مهندس متخصص برای تمیز کردن پیپت‌ها اقدام می‌کرد.

در کنار تمام این مشکلات، دستگاه ادیسون نمی‌توانست سطح سدیم و پتاسیم خون را به درستی تعیین کند. گلبول‌های قرمز در زمان استخراج توسط سوزن‌های مخصوص، از یکدیگر جدا می‌شدند و همین موضوع باعث غیرقابل اعتماد شدن نتایج آزمایشات می‌شد.

در همین مسیر، مدیر آزمایشگاه ترانوس به روند کار و نتایج حاصل شده شک کرد. برای همین، مدیر شرکت را متقاعد کرد تا برنامه‌های آزمایش ایدز را به تعویق اندازد. نظر او این بود که استفاده از یک دستگاه غیرقابل اعتماد برای انجام چنین آزمایش مهمی، بسیار خطرناک است.

از نظر علمی، یک قطره خون برای مشخص کردن نتایج آزمایشات مختلف کافی نبود؛ همین موضوع باعث سرازیر شدن سیل انتقادات به طرف شرکت ترانوس شد.

کم کم، کارشناسان و منتقدان خارج از شرکت، بیش از همیشه دچار شک و بدبینی نسبت به دستگاه ادیسون شدند. در این بین، تیموتی هامیل (Timothy Hamill)، نایب رئیس دپارتمان آزمایشگاه پزشکی دانشگاه کالیفرنیا در سانفرانسیسکو، نسبت به بقیه، انتقادات بیشتری مطرح می‌کرد.

هامیل عقیده داشت که انجام ۲۴۰ آزمایش جداگانه با استفاده از تنها یک قطره خون، غیرممکن است، هر چند که هزاران سال برای پیدا کردن راه‌حل آن تلاش کنیم.

با این‌حال،‌ افرادی که نسبت به این طرح خوش‌بین بودند، نظر کارشناسیِ خاصی راجع به دستگاه ادیسون نمی‌دادند و تنها تاکید می‌کردند، که شرکت ترانوس پیش از اقدام برای عرضه دستگاه خود، نیاز به سه سال تحقیق و توسعه بیشتر دارد.

الیزابت هولمز دست به دامن جذابیت‌های فیزیکی خود برای ادامه پروژه شد

می‌توان گفت که الیزابت هولمز به اصطلاح «توی باغ نبود» و بیش از آنکه نگران مشکلات فنی پروژه یا انتقادات مختلف باشد، ترجیح می‌داد روی معرفی کردن خودش به عنوان یک رییس معروف، جذاب و کاریزماتیک تمرکز کند!

در گیر و دارهای تمام این مشکلات، او تصمیم گرفت یک شهرت اسمی برای خودش دست و پا کند. او می‌خواست با پوشیدن لباس‌هایی شبیه به استیو جابز، به همه نشان بدهد که یک استیو جابز جدید در حال متولد شدن است، اما این‌بار در لباس یک زن! او از استیو جابز الگوبرداری کرد. درست شبیه او بلوزهای یقه اسکی یک‌شکل می‌پوشید و در هنگام صحبت کردن صدای خود را بم می‌کرد.

الیزابت هولمز قصد داشت با استفاده از جذابیت‌های ظاهری و شهرت نامش، مانع رسیدن صدای منتقدان به گوش مردم شود.

کم کم همه جا از او به عنوان نابغه شگفت‌انگیز سیلیکون ولی نام برده شد و بعد از آن بود که سرمایه‌گذاران شروع به سرمایه‌گذاری در شرکت ترانوس کردند.

هولمز، آژانس تبلیغاتی TBWA\Chiat\Day را برای معرفی شرکت خود انتخاب کرد. این آژانس تبلیغاتی، قبل‌تر برای کمپانی اپل کار کرده بود و انتخاب آن توسط هولمز، باعث تشویق استیو جابز شد.

کاریسا بیانچی (Carisa Bianchi) مدیرعامل و پاتریک اُنیل (Patrick O’Neill)، مدیر خلاقیت آژانس تبلیغاتی، تحت تاثیر الیزابت قرار گرفتند و متقاعد شدند که ترانوس، کمپانی بزرگ بعدی خواهد شد که بر سر زبان‌ها می‌افتد.

آن‌ها آن‌قدر تحت تاثیر الیزابت قرار گرفته بودند که از الیزابت چهره‌ای به خصوص ساختند. آن‌ها از او به عنوان نخستین میلیاردر زن خودساخته یاد کردند که با تولید یک دستگاه، زندگی‌های بسیاری را نجات خواهد داد.

در سال ۲۰۱۴ ارزش شرکت ترانوس با رقم چشم‌گیر ۹ میلیارد دلار ارزش‌گذاری شد و قراردادهایی با شرکت‌های سیف‌وی (Safeway) و والگرینز (Walgreens) برای توزیع جهانی دستگاه ادیسون بسته شد.

هر دوی این شرکت‌ها به دنبال گسترش محصولات پزشکی و سلامتی بودند و تشخیص آسان خون را نقطه عطفی برای توسعه و ارتقای مدل‌های کسب‌و‌کار خود می‌دانستند. شرکت سیف‌وی برای جابه‌جایی دستگاه‌های ادیسون در کلینیک‌های ویژه، مبلغ ۳۵۰ میلیون دلار سرمایه‌گذاری کرد و شرکت والگرینز نیز برای نصب یک باکس از دستگاه‌های ادیسون در ۸۱۳۴ شعبه خود موافقت کرد.

حقیقت این است که در سیلیکون ولی، تصور و واقعیت به ندرت با یکدیگر جور درمی‌آیند. اگر بخواهید نظر سرمایه‌گذاران را جلب کنید، مطرح کردن ادعاهای عجیب و غریب درباره شرکت‌تان می‌تواند تاثیر زیادی بر آن‌ها بگذارد.

درواقع این موضوع برای راه‌اندازی یک استارتاپ در راستای تولید نرم‌افزار ممکن است بیشتر جواب دهد؛ حتی ممکن است همه چیز خیلی خوب و عالی هم پیش برود، اما وقتی صحبت درباره موضوع مهمی مانند تست خون می‌شود، شرایط قدری متفاوت است. ادعاهای عجیب و غریب آن هم در مورد موضوعی که به سلامت افراد مربوط است، با این فرمول اصلا جور درنخواهد آمد.

ترانوس رو به جلو حرکت می‌کرد و لاری الیسون (Larry Ellison) را که در تکنولوژی میلیارد دلاری شرکت اوراکل مشغول به کار بود، به عنوان مشاور استخدام کرد؛ درواقع ترانوس مدل کاری او را پذیرفت. مدل کاری الیسون این بود که باگ‌های نرم‌افزاری به سیستم ارسال کند و در زمان انجام تست بتا، عملکرد سیستم را بهبود بخشد.

همان‌طور که به زودی خواهیم فهمید، این کار نخستین اقدام گسترده شرکت ترانوس بود که بعدتر باعث بدنامی و رسوایی این شرکت شد.

ترانوس با مخفی‌ کردن عیب‌‌های دستگاه ادیسون، برای جلب نظر سرمایه‌گذاران تلاش می‌کند

به نظر شما، اگر شرکت ترانوس برای تحقیق و توسعه، زمان بیشتری صرف می‌کرد، چه اتفاقی می‌افتاد؟ آیا این شرکت می‌توانست در نظام سلامتی تحول جدیدی ایجاد کند؟ آیا بنیان‌گذاران ترانوس به این موضوع باور داشتند؟ هیچ‌کس نمی‌داند که چرا این شرکت برای عرضه محصولات خود در بازار آن‌قدر عجله داشت.

فشارها برای عرضه دستگاه ادیسون بسیار زیاد بود و به همین دلیل شرکت ترانوس شروع به فریب دادن سرمایه‌گذاران خود، رسانه‌ها و خبرنگاران و همچنین سازمان غذا و داروی آمریکا (FDA) کرد.

الیزابت هولمز شروع به عنوان کردن ادعاهای بی‌‌پایه و اساس کرد. او درباره امکان انجام ۸۰۰ تست تنها با یک قطره خون، با استفاده از دستگاه ادیسون صحبت کرد. الیزابت اعلام کرد که نتایج همه این آزمایشات در کمتر از ۳۰ دقیقه آماده می‌شود و همه این‌ موارد توسط سازمان غذا و داروی آمریکا (FDA) تایید شده است.

او در واقع یک مشت دروغ‌ درباره دستگاه ادیسون، تحویل مردم داد. زیرا در بهترین حالت این دستگاه قادر به انجام تنها ۲۰ آزمایش از ۲۴۰ تست ادعا شده در ابتدای کار بود.

دستگاه ادیسون قادر به انجام تست ایمونولوژی (یعنی آزمایشی که میزان پروتئین‌ها را با استفاده از آنتی‌بادی‌ها بررسی می‌کند)، بود، اما نمی‌توانست آزمایش مربوط به تعیین پلاکت‌های خون و شمارش گلبول‌های سفید را به نتیجه برساند. انجام آزمایشات شیمیایی عمومی نیز، عملی غیرقابل دسترس برای این دستگاه به حساب می‌آمد.

مشتریانی که برای انجام آزمایش با دستگاه ادیسون، به مراکز آزمایشگاهی می‌رفتند، تنها می‌توانستند تست ایمنی را با استفاده از این دستگاه انجام دهند.

اگر مشتریان قصد انجام سایر آزمایشات همانند هماتولوژی و تست‌های شیمیایی را داشتند، نمی‌توانستند از این روش استفاده کنند و باید به روش سنتی آزمایش خون می‌دادند؛ روش سنتی آزمایش همان روشی است، که با استفاده از یک سرنگ از رگ‌های بدن خون گرفته می‌شود.

پس از انجام این کار، شیشه حاوی خون مشتریان به آزمایشگاه پالو آلتو (Palo Alto) ارسال می‌شد و در آنجا با استفاده از دستگاه‌های تولید شده توسط سایر برندها همچون زیمنس، نتیجه آزمایش دریافت می‌شد.

هرچند که در این فرآیند، شرکت ترانوس به وعده خود عمل کرده بود، اما تمام مراحل کار بسیار مضحک و خنده‌دار بود. با وجود همه این‌ها، هدف اصلی آن‌ها فروشِ ادیسون «جادویی» بود.

آن‌ها با حیله و نیرنگ، همه را دست انداخته بودند. به خصوص آن‌هایی را که در حال بررسی و ارزیابی شرکت بودند.

ارزیاب‌ها برای بررسی دستگاه‌های ادیسون، آزمایش‌هایی طراحی کرده بودند. این آزمایش‌ها شامل تست‌های تیروئید، ویتامین D و آزمایش PSA (یعنی تست خون برای اندازه‌گیری مقدار آنتی‌ژن اختصاصی پروستات) بود. شرکت ترانوس به طور مخفیانه این آزمایش‌ها را با دستگاه‌های دیگری انجام می‌داد و طوری همه مراحل را ترتیب می‌داد که ارزیاب‌های دستگاه باور کنند، آزمایشات توسط ادیسون انجام گرفته است.

ترانوس با فریب سیستماتیک، آمار واقعی را مخفی کرد و همه را فریب داد

کمپانی ترانوس تنها به سرمایه‌گذاران و مشتریانش دروغ نگفت، بلکه کل نظام پزشکی و مطبوعات را هم فریب داد. این شرکت، کارشناسی را استخدام کرد تا با دستکاری و تبدیل تصاویر و اطلاعات دروغین به شکل حقیقی و واقعی، رسانه‌ها و مطبوعات را هم فریب دهد. درواقع آن آزمایشاتی هم که با موفقیت انجام شده بود، با استفاده از دستگاه‌های تخصصی و در آزمایشگاه‌های مجهزی که متعلق به ترانوس نبود انجام شده بود.

الیزابت هولمز با فریبکاری توانست سرمایه‌گذاران، مشتریان و حتی دستگاه‌های نظارتی رسمی را نیز از واقعیت دور نگه دارد.

ترانوس، مقالات مختلفی درباره بهره‌وری دستگاه ادیسون تهیه می‌کرد و آن را به مجلات مختلف می‌فرستاد. در مقالات نام‌برده، کارکردهای این دستگاه مورد بررسی قرار گرفته بود، اما همین کار باعث شد که ادعای دروغین این شرکت فاش شود.

تنها نشریه پولی که حاضر به چاپ یکی از مقالات این شرکت شد، مجله ایتالیایی و علمی «گزارش‌های هماتولوژی» بود. در مقاله منتشر شده،‌ مجموع داده‌ها تنها از ۶ بیمار گرفته شده بود و شرکت ادعا کرده بود، خدماتی که دستگاه ادیسون ارائه می‌دهد، از آزمایشات خون معمولی دقیق‌تر است.

هنگامی که فشارها برای ارائه شواهد واضح درخصوص چنین ادعایی افزایش یافت، شرکت ترانوس استدلال کرد که نتایج آزمایش‌های معمولی به علت دخیل بودن انسان و خطای انسانی، تنها ۹۳ درصد صحیح است.

با این استدلال، برداشت می‌شد که نتایج آزمایش شرکت بسیار دقیق‌تر هستند، اما ترانوس یک موضوع مهم را فراموش کرده بود؛ اینکه نرخ دقت دستگاه‌های خودش بسیار پایین‌تر از رقبایش است.

براساس این ادعاها، ارزیاب‌ها بررسی دستگاه‌ها را آغاز کردند. در این بررسی‌ها آن‌ها کشف کردند که این دستگاه تنها در ۶۵ درصد موارد، دقیق عمل می‌کند و انجام برخی از آزمایشات مانند آزمایش تستوسترون در ۸۷ درصد از مواقع، با شکست مواجه می‌شود. اما از آنجا که نتایج نادرستِ حاصل شده، ناشی از خطای انسانی بود، ادعای ترانوس از لحاظ فنی درست از آب درآمد.

اما سوال اینجاست که چگونه این شرکت با وجود عرضه چنین محصول ضعیفی، توانست نظر سرمایه‌گذاران را به خود جلب کند؟ تعجبی ندارد که آن‌ها بسیار بیش‌تر از آنچه که تصور می‌شد دروغ گفته‌اند و ادعاهای تظاهر شده برای سرمایه‌گذاران فرشته نیز کذب محض و جعلی بود.

سطح فریبکاری توسط شرکت ترانوس بسیار گسترده بود. این شرکت در مراحل اولیه توسعه محصول خود، از دستگاه‌هایی که قادر به انجام آزمایش واقعی خون نبودند بجای دستگاه اصلی استفاده می‌کرد. حتی در بعضی مواقع، از شدت خراب بودن دستگاه خون به داخل بخش‌های مختلف دستگاه نفوذ می‌کرد و دستگاه نتایج اشتباه نمایش می‌داد.

این شرکت در واقع سرمایه‌گذاران را در تاریکی محض نگه می‌داشت. زمانی که بازدیدکنندگان ویژه (VIP) به آزمایشگاه پالو آلتو می‌آمدند، یک جفت از نمونه‌های خون آن‌ها را در دستگاه ادیسون قرار می‌دادند، اما درست پس از خروج آن‌ها از اتاق، نمونه‌ها را به سرعت به آزمایشگاه مجهز با دستگاه‌های زیمنس منتقل می‌کردند تا نتایج آزمایش را در آنجا پردازش کنند. به این ترتیب می‌توانستند نتیجه صحیحی ارائه دهند!

ترانوس تا جای ممکن، مانع بازرسی‌های سازمان غذا و داروی آمریکا شد

سازمان غذا و داروی آمریکا (FDA) سخت‌گیری‌ها و قوانین خودش را دارد و با هیچ ارگان یا شرکتی شوخی ندارد. ترانوس خیلی خوب این موضوع را می‌دانست، بنابراین به دنبال چاره‌ای اساسی برای ممانعت از کنترل‌های دردسرساز سازمان غذا و دارو بود.

شاید برای‌تان عجیب باشد که این شرکت چگونه موفق به گول زدن چنین سازمان بزرگ، دقیق و قانونمندی شده است. پاسخ ساده‌ای وجود دارد؛ این شرکت مدت‌های زیادی وانمود می‌کرد که دستگاه ادیسون، یک دستگاه پزشکی نیست.

شرکت ترانوس تا جایی که می‌توانست از بازرسی‌های سازمان غذا و داروی آمریکا، جلوگیری کرد.

آن‌ها با جلوه‌گری زیادی وانمود کردند که طرفدار سرسخت این سازمان و قوانینش هستند.

ترانوس مدعی شد که نتایج حاصله از دستگاه ادیسون برای تجزیه و تحلیل داده‌ها به آزمایشگاه پالو آلتو منتقل می‌شود، بنابراین این دستگاه تنها یک ابزار برای ارسال اطلاعات است. بر اساس این ادعا، نظارت سازمان غذا و داروی آمریکا بر آن کاملا بی‌معنا شد. اما چندی بعد این شرکت مجبور شد که ادعایش را پس بگیرد.

ترانوس، زمانی که دکتر شومیکر (Dr. Shoemaker)، سرهنگ دوم ارتش ایالات متحده آمریکا، قبل از نصب باکس‌های ادیسون در بیمارستان‌های نظامی، به دنبال تاییدیه سازمان غذا و داروی آمریکا بود، نظر و رویه خود را تغییر داد.

ترانوس قول داد که برای مطابقت با استانداردهای سازمان غذا و داروی آمریکا اقدام کند، اما برای طفره رفتن از این کار، آن‌قدر منتظر ماند که دکتر شومیکر بازنشسته شود. بعد از بازنشستگی دکتر شومیکر، پروژه نصب دستگاه در بیمارستان‌های نظامی به صورت بی‌سروصدا رها شد.

پس از این ماجرا، یک سیاست جدید و غیررسمی در ترانوس به اجرا درآمد. در روال جدید قرار شد که در بین آزمایش‌های مختلف، تنها چند مورد گلچین شده و تحت آزمون‌های مطابق با استانداردهای سازمان غذا و داروی آمریکا قرار گیرد. مثلا، دستگاه ادیسون برای آزمایش ویروس هرپس سیمپلکس نوع اول (HSV-1) و انجام تست تبخال نتایج را به‌گونه‌ای آماده کرد که با استفاده از آن‌ها شرکت ‌توانست تاییدیه لازم را از سازمان غذا و داروی آمریکا دریافت کند.

اما شرکت با ادعای اینکه طرفدار بزرگ سازمان مهم و معتبر غذا و داروی آمریکا است، به منظور دریافت تاییدیه‌های آن، بسنده نکرد و همین ماجرا باعث به وجود آمدن جلوه ظاهری خوب و تبلیغات رایگان فراوان برای شرکت ترانوس شد. البته لازم به ذکر است که سازمان غذا و داروی آمریکا نیز تنها به تایید چند تست‌ معمولی بسنده کرد!

ترانوس با استخدام افراد جویای کار در آمریکا از رازهای خود محافظت کرد

همه کسانی که در ترانوس کار می‌کردند، با انتشار اطلاعات نادرست و تقلبی این شرکت موافق نبودند. این شرکت کارکنان زیادی داشت و میزان نارضایتی کارکنان آنجا بالا بود.

همچنین در ترانوس میزان استعفای کارکنان و میزان ناسازگاری کارکنان با کارفرمایان نیز بسیار زیاد بود.

شرکت ترانوس توافق‌نامه‌های محرمانه‌ای داشت که مانع از انتشار جزئیات مخفی پروژه‌هایش در بین مطبوعات می‌شد. اما نمی‌توانست جلوی استعفای کارکنان را بگیرد؛ تقریبا تمام تیم اجرایی و بسیاری دیگر از کارکنان آن چندین بار استعفا داده بودند!

با این حال ترانوس با استخدام کارکنان هندی که به دنبال دریافت ویزای کار برای ماندن در ایالات متحده آمریکا بودند، یک روش استراتژیک را پیش گرفت. استخدام چنین کارکنانی آن‌قدر آسان بود که خیلی زود تمام صندلی‌های خالی شرکت با کارکنان هندی پر شدند.

کارکنان ترانوس به خاطر فریبکاری شرکت، حاضر به ادامه همکاری نمی‌شدند؛ بنابراین شرکت اقدام به استخدام افراد مهاجر کرد.

این استراتژی حیله‌گرانه آن‌قدر خوب طراحی شده بود که هیچ یک از کارکنان هندی حاضر به ترک کار خود نبودند. از آنجا که آن‌ها از اخراج شدن می‌ترسیدند، از مطرح کردن مسائل مختلف و افشای آن‌ها خودداری می‌کردند. این استراتژی در ترانوس تاثیرگذار بود، اما خیلی زود تبدیل به یک فاجعه بزرگ شد.

ایان گیبونز (Ian Gibbons)، بیوشیمیست انگلیسی شرکت ترانوس که سال‌های زیادی را به طور خستگی‌ناپذیر مشغول انجام آزمایشات بود، در سال ۲۰۱۳ خودکشی کرد.

پیش از این اتفاق، جایگاه او به دلیل سوء استفاده کردن از شرکت و نداشتن صداقت در مورد دستگاه‌هایی که در آزمایشات مورد استفاده قرار می‌گرفتند، تنزل یافت. در نتیجه این اتفاق، به جای گیبونز، یک دانشمند جوان، با سابقه و مدرک پایین‌تر، این نقش کلیدی را دریافت کرد. اما او نتوانست سکان کشتی شرکت را مانند ایان گیبونز، به درستی در دست بگیرد.

گیبونز خود را همانند یک زندانی در شرکت می‌دید و راه فراری نداشت؛ او امیدوار بود که به بهبود عملکرد دستگاه ادیسون کمک کند. با این حال تنزل رتبه گیبونز تبعات خود را نشان داد و باعث شد او به مصرف شدید الکل روی آورد. دو ماه بعد، گیبونز با استفاده از مشروبات الکلی و استامینوفن خودکشی کرد!

شرکت ترانوس نمی‌خواست باعث از دست رفتن دانشمندان خود شود، بنابراین آن‌ها را کمتر در موقعیت‌های حساس قرار می‌داد. هنوز هیچ‌کس نمی‌داند که چند نفر به خاطر رفتارهای غیرمسئولانه شرکت، جان خود را از دست داده‌اند، اما آنچه امروز می‌دانیم، آن است که دستگاه‌های ادیسون در زمان شراکت با کمپانی والگرینز تنها در آریزونا، یک میلیون بار مورد استفاده قرار گرفتند و شرکت ترانوس برای انجام آزمایشات خون در این ایالت مجبور به صرف هزینه ۶۵/۴ میلیارد دلاری شد!

پیام کلی کتاب دشمن خونی

Bad Blood by John Carreyrou الیزابت هولمز یک پدیده بزرگ در سیلیکون ولی بود؛ مکانی که برای استارت‌آپ‌های تازه‌کار می‌تواند یک نقطه شروع خوب باشد. او معروف به استیو جابز مونث بود و در ظاهر و حتی نحوه صحبتش سعی کرده بود که به استیو جابز خود را شبیه کند. هولمز قول داده بود که دنیای پزشکی را با دستگاهی به نام ادیسون متحول کند. او می‌خواست با ساخت یک دستگاه تست خون کوچک، قابل حمل، ارزان و سریع، بیش از ۲۰۰ نوع بیماری و مشکل را در بدن انسان تشخیص دهد. اما شرکتی که هولمز پشت این ادعای انسان‌دوستانه ساخته بود، تبدیل به محلی برای دروغ، فریب و ادعاهای غیرممکن شد.

مدیر ترانوس وقتی از رویایی که در ذهنش بود به مرحله واقعیت رسید، فهمید که دستگاه معجزه‌آسای او کار نمی‌کند. بنابراین شروع به دروغ‌گویی، فریفتن و گمراه کردن سرمایه‌گذاران، مشتریان و مقامات نظارتی کرد و از این راه تصمیم گرفت اهداف سودجویانه خود را دنبال کند.

در نتیجه اشتتباهات شرکت، افراد بیشتری بیکار شدند و از شرکت استعفا دادند؛ همچنین مجموعه اتفاقاتی که در ترانوس افتاد باعث خودکشی یکی از کارکنان آن شد.


توی سایت ثبت‌نام کن و یه کد تخفیف 50 درصدی عضویت الماسی بگیر!!!

بعد از ثبت‌نام؛ کد تخفیف برای شما پیامک می‌شود😊

میانگین امتیاز 5 / 5. تعدا آرا 1

1 دیدگاه برای “خلاصه کتاب دشمن خونی اثر جان کریرو

نظرتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *